به همین مَجُوز!


ایرادی که برخی  مخالفان FATF می‌گیرند این است که در صورت پذیرش آن و شفافیت مبادلات پولی، دیگر نمی‌توانیم به کسانی که آنان را غربی‌ها تروریست می‌نامند، ولی در واقع مردمانی تحت ستم هستند کمک مالی کنیم. نمونه آن حزب‌الله لبنان و حماس و موارد مشابه است. مخالفان معتقدند که رو کردن دست خودمان برای جهان غرب و امریکا در این مورد زیانبار است. در حالی که به نظر می‌رسد این ادعا چندان هم منطبق بر واقعیت نباشد. اتفاقاً چه بسا پذیرش FATF از این نظر به کمک ایران بیاید. چرا؟
مگر امروز ما انکار می‌کنیم که به این نیروها کمک می‌کنیم؟ مگر امروز ما آنان را تروریست می‌دانیم که با پذیرش FATF نظرمان دچار تغییر شود؟ مگر امروز برای کمک کردن به هر گروهی که صلاح می‌دانیم، وابسته به نظام بانکی بین‌المللی هستیم که فردا به آن وابسته باشیم؟ مگر کشورهای دیگر در کمک به این گروه‌ها و احزاب یا حتی شبه دولت‌ها مشکلی دارند که ما داشته باشیم؟ کشورهای دیگری که FATF را هم پذیرفته‌اند. مگر ترکیه در این کمک‌رسانی زمینگیر شده است؟ چیزی را که علنی هم اعلام می‌کنیم و هیچ نگرانی از انتشار آن نداریم، چرا باید از طریق‌های غیرعادی انجام داد؟ ما باید از آنچه که می‌دانیم حق است دفاع کنیم. همین کارهای حق را می‌توانیم از شبکه بانکی مرسوم انجام دهیم. اتفاقاً هنگامی که این فرآیند را نمی‌پذیریم، به معنای آن است که وجود ریگی در کفش خود را اعلام می‌کنیم. در حالی که بسیاری از کشورهای دنیا هستند که همین کمک‌ها را می‌کنند و حتی به صورت شفاف نیز آن را اعلام می‌نمایند. بنابراین کمک به آنان بدون پذیرش FATF، به معنای آش نخورده و دهان سوخته است.
از سوی دیگر این چه کاری است که نظام بانکی کشور را که روزانه هزاران مبادله ارزی و میلیون‌ها مبادله ریالی دارد به گروگان چند مبادله احتمالی درآوریم که هیچ اهمیت خاص ندارند و انواع و اقسام راه‌های دیگر برای انجام آن وجود دارد. اگر کمک‌گیرندگان گروه‌هایی مثل حماس یا حزب‌الله هستند، کمک‌های شفاف و علنی به آنان نه تنها مشکل خاصی نخواهد داشت، بلکه به نفع همه نیز هست. و اگر برخی موارد بسیار معدود باشد، در صورت ضرورت و قابل دفاع بودن از انواع راه‌های دیگر که اندکی هزینه بیشتری دارد قابل اجرا است. این چه کار نابخردانه‌ای است که کل نظام بانکی کشور را معطل و قربانی چند مورد محدود کنیم؟ مگر اینکه اهداف پولشویانه برخی از افراد و گروه‌ها در میان باشد که در این صورت باید گفت به هر قیمتی که هست باید FATF را تأیید و تصویب کرد. همین پولشویی‌ها است که میلیاردها دلار ناشی از فساد را از کشور خارج کرد. کافی است به پولشویی‌های خاوری و پسرش توجه کنیم که چگونه اموال مردم را از ایران غارت کردند ولی نتوانستند همه آن را در کانادا خرج کنند، لذا تصمیم به پولشویی در آنجا گرفتند ولی موفق نشدند و حدود 12 میلیون دلار آنان سوخت شد. اگر ما هم مقررات بانکی آنجا را در ایران داشتیم آنان نمی‌توانستند پول را از ایران خارج کنند.
یکی از دلایلی که تصویب FATF را موجه می‌کند و قرینه‌ای بر درست بودن آن است، اقدامات سازمان‌یافته برخی از مخالفان است که پشت همه آنها همین پولشویی خوابیده است. اگر کسی FATF را نادرست و خلاف منافع کشور می‌داند، ایرادی ندارد، چند تا یادداشت و مقاله بنویسد، مگر نه اینکه نمایندگان مجلس را واجد حداقل خصوصیات لازم می‌دانند، پس چرا به صورت منطقی علیه این پدیده نمی‌نویسند و برای آنان نمی‌فرستند و به‌جایش پیامک‌های تهدیدآمیز و لعن و نفرین و تمسک به خون شهدا و رهنمودهای امام (ره) می‌فرستند؟ روشن است که حرفی ندارند. فقط دنبال تهدید و ارعاب هستند. کسانی هم که پیامک برای این و آن می‌فرستند، طبعاً سازماندهی شده‌اند و منافعی پشت این کار هست. از سوی دیگر نمایندگانی که تحت تأثیر این تهدیدات قرار بگیرند، امین ملت نیستند. باید از آنان بخواهند که در مورد FATF متن و یادداشت و مقاله بنویسند و صریحاً بگویند که این تهدیدات به منزله نداشتن هیچ‌گونه منطق و دلیلی است. در واقع می‌توان گفت که اگر فقط یک علت برای تصویب FATF بتوان ارائه کرد همین رفتار غیرمنطقی معدود مخالفان آن است. می‌گویند یک دانش‌آموز در اعتراض به نمره صفر دیکته به معلم گفت به چه مَجُوزی به من صفر دادید، و او هم گفت به همین مَجُوز!! حالا به همین مَجُوز باید FATF را پذیرفت.