دلار برچسب نامرئی قیمت‌ها

این روزها همه مسائل به دلار مرتبط است وگويي این برچسب نامرئی نمی‌گذارد قیمت‌ها افت کند. دولت مدت‌ها سعي كرد تا قيمت دلار را تا حدودي ثابت نگه دارد. در این مدت قیمت‌ها هم سر جای خودشان ماندند و تکان كمتري به خود دادند. کار به جایی رسید تا مردمی که چندان توان سفر به این شهر و آن شهر نداشتند با بالا رفتن نقدینگی رویای پروازهای خارجی را در سر پروراندند. می‌گفتند سفر به استانبول و جاذبه‌هایش برای‌مان یک میلیون دویست هزار تومان آب می‌خورد در حالی سفر به کیش کمتر از 600 هزار تومان نیست؛ قیمت‌ها آن چنان هم دسترسی را سخت نکرده بود. موبایل روی موبایل عوض می‌شد و مردم مُدگرا شده بودند. لپ‌تاپ‌هایی که هنوز سال‌های سال کارایی داشتند به دلیل اینکه فلان ویندوز را پشتیبانی نمی‌کرد و گیمر نبودند، عوض می‌شدند. یخچال‌های «سایدبای‌ساید» به عنوان یکی از لازمه‌های خانه‌ به حساب می‌آمد حتی اگر خالی بود. خودروهای ایرانی کم کم رنگ باخته بود و مردم با جمع و جور کردن 50 میلیون تومان و بالاتر، خودروی خارجی سوار می‌شدند. رفاه برای همه نبود اما تعداد کسانی که روز به روز به رفاه نسبی می‌رسیدند هم کم نبود. حتی کسانی که هواپیماها را در آسمان‌ها دنبال می‌کردند با 100 تا 200 هزار تومان یکی از مسافران آن‌‌ها می‌شدند. دیگر اتوبوس‌ها هم از رونق افتاده بود و تا جایی که می‌شد هواپیما را چارتر می‌کردند و سوار بر موج آرزوها می‌شدند اما به یکباره دلار افسار پاره کرد و کسانی که منتظر ارزانی‌های قبل هستند، همچنان در اتاق انتظار قدم می‌زنند. قيمت دلار به سرعت بالا رفت تا اینکه همان گوشی موبایلی که جوان 18 ساله با دو،سه میلیون تومان می‌گرفت 16-15 میلیونی شد. پراید که آن را به عنوان ارابه مرگ می‌شناختند و تا جای ممکن از خریدش خودداری می‌کردند در بازار آزاد به 40 میلیون تومان رسید. دلار 18 هزار تومانی نفس همه را برید و حالا همگان حاضرند تا دو برابر قیمت قبل شود اما افسار پاره نکند و سرجایش آرام بگیرد. این روزها داستان سقوط یک حباب دلار است اما هنوز قرار نیست این حباب به آرزوهای گذشته ما سلام کند. دلار پایین و پایین می‌آید اما قیمت‌ها هنوز همانی است که نباید باشد. قیمت روی کالاها بی‌ارزش شده و هر چه فروشنده گفت، باید خرید، چون دلار بی‌صاحب شده است. برچسب قيمت دلار بايد با تدبیر مسئولان پاک شود، نه به امید گذر زمان آن را رها كرد.