مدیریت حلقه ضعیف


این یادداشت زمانی نوشته می‌شود که بازی فینال جام باشگاه‌های آسیا انجام نشده است و قهرمان این دوره مشخص نیست. هرچند امیدواریم که تیم پرسپولیس قهرمان شود ولی اگر هم نشد، باکی نیست. آنچه که این یادداشت درصدد بیان آن است، اگرچه مربوط به فوتبال ایران و این تیم به عنوان یک نمونه است، ولی در حقیقت یک موضوع کلی است و فقط مصداق آن در اینجا فوتبال است.
هر خدمت یا کالایی که در جامعه عرضه می‌شود، محصول ترکیب نیروی انسانی و امکانات است؛ امکانات شامل سرمایه و فناوری و زمین و سایر تجهیزات مادی است. نیروی انسانی نیز شامل مدیریت و نیروی کار است، کیفیت هر کالا و خدمتی را به طور معمول بدترین این عوامل تعیین می‌کنند. برای مثال اگر بهترین امکانات و سرمایه را داشته باشیم ولی نیروی کار ناکارآمد و فاقد تخصص یا انگیزه داشته باشیم، نمی‌توانیم کالا یا خدمت خوبی را عرضه کنیم. اگر نیروی کار خوبی داشته باشیم ولی مدیریت ناکارآمد و فاسد باشد نیز با همین نتیجه مواجه هستیم. بنابراین هر نظام تولیدی باید بکوشد که تناسبی جدی میان این مؤلفه‌های چندگانه برقرار کند. ولی در میان سرمایه، امکانات فیزیکی، نیروی کار و مدیریت، می‌توان گفت که مدیریت از همه آنها مهم‌تر است. مدیریت قوی، می‌تواند سرمایه و امکانات جذب کند، به نیروی کار انگیزه و آموزش دهد، ترکیب عوامل تولید را به بهترین شکل انجام دهد. ولی عوامل دیگر نمی‌توانند مدیریت را سامان دهند. برعکس هم هست. مدیریت ضعیف می‌تواند امکانات را تلف کند، نیروی کار را بی‌انگیزه و فاسد نماید و کلاً عوامل تولید را تخریب و بی‌اثر نماید.
ورزش به علت آنکه تحت تأثیر مقررات بین‌المللی است و اقتدار فدراسیون‌های جهانی نیز بالاست، یکی از محل‌هایی است که نقاط ضعف ما بویژه در امر مدیریت را به وضوح نشان می‌دهد. دو نمونه آن مدیریت و نگهداری ورزشگاه آزادی و تغییراتی است که در این ورزشگاه برای مسابقه فینال ایجاد شده است. تغییراتی که باید پیش از این برای رفاه مردم و شهروندان ایرانی در نظر گرفته می‌شد ولی ظاهراً کسی توجهی به این ماجرا نداشته است.


ولی نمونه دوم آن به عللی مهم‌تر است. تیم پرسپولیس به دلیل خطایی که در اداره آن صورت گرفته است، برای مدتی از حق گرفتن بازیکن از تیم‌های دیگر محروم شده است. اکنون که با زحمت نیروی انسانی (بازیکنان) به مرحله نهایی رسیده در هیچ ‌یک از عوامل تیم‌داری قابل مقایسه، نه با حریف ژاپنی که با حریف‌های قبلی خود نیز نیست. این تیم اکنون با نیمکت ضعیف مواجه است که دست مربی را برای اتخاذ تاکتیک‌های مناسب و تعویض بسته است. با مصدوم شدن برخی از بازیکنان این دست‌ها بسته‌تر نیز شده است. ولی مسأله مهم این است که از نوع اشتباهات مدیریت مذکور در داخل کشور و در همه زمینه‌ها به وفور یافت می‌شود، فقط در ورزش است که به دلیل وجود یک نهاد بالاسری مثل فدراسیون‌های جهانی، عوارض این تخلفات و اشتباهات برملا می‌شود. در حالی که در سایر زمینه‌های جامعه شاهد چنین اشتباهاتی هستیم بدون آنکه کسی مورد سؤال واقع شود.
آیا مجموعه عوامل تولید در ایران ضعیف هستند؟ پاسخ،خیر است. به لحاظ تجهیزات و امکانات مالی و نیروی انسانی کم و کسری جدی نداریم. هنوز هم ورزشگاه آزادی بزرگ‌ترین است، فوتبالیست‌های ایرانی در رده‌های بالای فوتبال آسیا هستند. سرمایه که اصلاً کم نداشته‌ایم. تنها عاملی که هماهنگ با بقیه عوامل تولید نیست، طبعاً عامل مدیریت است. حتی در همین ورزش فوتبال فقط به دلیل حضور مدیریت و مربی تیم ملی خارج از چارچوب‌های مدیریتی مرسوم، توانسته‌ایم موفقیت‌های بیشتری از گذشته به دست آوریم.
چرا وضع مدیریت چنین است؟ چون ضابطه‌های انتخاب مدیریت با سایر نیروی انسانی فرق می‌کند. انتخاب فوتبالیست در میدان مسابقه صورت می‌گیرد. چند نفر کارشناس خبره می‌توانند روی هر بازیکن قیمت‌گذاری منصفانه کنند. ولی آیا مدیران نیز چنین جایگاهی دارند. در تیم‌های اروپایی مدیران یا به انتخاب سهامداران و اعضا هستند یا آنان نیز مثل بازیکنان قیمت دارند و در بازار مدیریت شناخته شده هستند.
عدم توازن میان کیفیت مدیران که براساس رابطه و سیاست انتخاب می‌شوند با بازیکنان و امکانات مادی و پولی یک تیم، موجب می‌شود که نیروی انسانی و امکانات نیز به دست این نوع مدیران اتلاف شوند.