پایه‌گذار سبک نغمه‌های از یادرونده

نیره خادمی| چهار‌سال از آن روزهایی که جمعیت از شرق و غرب پارک وی به سمت بیمارستان بهمن و ‏جاده بهشت زهرا به راه افتاد، گذشته است. جمعیت نوجوان در آن هوای آلوده تهران، خود را عزادار خواننده ‏محبوبشان مرتضی پاشایی می‌دانستند و با در دست داشتن تصاویر او، ترانه‌هایش را زمزمه می‌کردند:  « تو به ‏جای منم داری زجر میکشی یکی عاشقته که تو عاشقشی/تو به جای منم پر غصه شدی نذار خسته بشم نگو ‏خسته شدی/نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم/نگران منی مث بچگیا تو خودت میدونی ‏من ازت چی میخوام...» سر و صدایی مضاعف به پا شده بود آن روزها. جامعه‌شناسان و موزیسین‌های زیادی تا ‏هفته‌ها، درباره پدیده پاشایی اظهارنظر کردند. داغ‌ترین اظهارنظر مربوط به حرف‌های یوسف اباذری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران بود که موسیقی پاشایی را مبتذل و فالش دانست و با واکنش‌هایی هم روبه‌رو بود. ‏با وجود نظرات متفاوت که این جریان را سیاسی تعبیر می‌کرد، کم نظیر بودن این سیل عاطفی در میان ‏منتقدان عقیده‌ای غالب بود.‏
غلبه احساس به شعر و موسیقی ‏
سال 93 هر نقد یا نظر مثبتی درباره مرحوم مرتضی پاشایی بیشتر ناشی از هیجانات آن دوره بود، اما شاید ‏حالا بعد از گذشت 4‌سال از مرگ او، بد نباشد نگاهی به ترانه و سبک خوانندگی او بیندازیم. عبدالجبار ‏کاکایی از معدود چهره‌های حوزه کلام است که سابقه فعالیت در سبک‌های مختلف موسیقی را دارد و با ‏خوانندگان پاپ و سنتی زیادی کار کرده است. بنابراین می‌تواند بدون تعصب‌های رایج دراین‌باره حرف بزند. او ‏درباره موسیقی پاشایی به «شهروند» می‌گوید: «سبک او، یک سبک عامه پسند بود و البته خواص هم از آن ‏ایرادی نمی‌گرفتند؛ اگرچه کارش در حوزه کلام قابل نقد بود. شعرهای انتخابی او اغلب برای گسترش دادن ‏دایره مخاطب، صراحت بیان داشت و این صراحت بیان به لحاظ احساسی، مخاطبان زیادی را برای او رقم زده ‏بود. این سبک خوانندگی برای دوره‌های زمانی خاص است. رگه‌های زیبایی شناسی آن تاریخ مصرف دارد و ‏خیلی زود از بین می‌رود، مگر این‌که هم عوام و هم خواص آن را بپسندند.» او معتقد است طوفان موسیقی ‏که خیلی سریع بر اثر این نوع ترانه‌ها ایجاد می‌شود، پرده‌های زیباشناسی را کنار می‌زند و صراحت کلام آن ‏به رغم بالا بردن مخاطب، خیلی زود باعث فراموشی آن خواهد شد. «هیچ سپهر و پیچیدگی شاعرانگی در این ‏نوع کار وجود ندارد و احساس در جملات، به شعر و تحریرهای آوازی موسیقی غلبه می‌کند و درواقع به ‏دستگاه‌های موسیقی کلاسیک وفادار نیست. کلمات به موازات احساسات است، اما خالی از تصویر و تخیل. ‏بنابراین ارتباط فراگیر و در عین حال گذرا با مخاطب برقرار می‌کند چون اتفاقی در شعر نمی‌افتد که در ‏حافظه بماند.» کاکایی می‌گوید شاید بتوان پاشایی را یکی از پایه‌گذاران این سبک در ایران عنوان کرد در ‏حالی که پایه‌گذاران این سبک به سرعت فراموش خواهند شد. او درباره واکنشی که مردم آن زمان در برابر ‏مرگ پاشایی داشتند هم این نظر را دارد:  «واکنشی که اغلب مردم در برابر بیماری، معلولیت افراد یا مثلا ‏جوانمرگی چهره‌های فرهنگی یا ادبی مثل فروغ فرخزاد یا سلمان هراتی دارند از همین دسته است، اما باز هم ‏ماندگاری افراد اینچینی، به توانایی و صاحب سبک بودن آنان هم بر می‌گردد.» کاکایی معتقد است که ‏بسیاری از ترانه خوان‌های پاپ امروزی ازجمله محسن یگانه، بنیامین بهادری و حتی محمد علیزاده از همان ‏سبک پاشایی تبعیت می‌کنند.‏
مرتضی پاشایی از شروع تا پایان ‏
پاشایی موسیقی را با فراگرفتن گیتار از نوجوانی شروع کرد، در‌سال 89 با قرار گرفتن ترانه‌هایش روی خط ‏اینترنت به شهرت رسید و در‌سال 91 نخستین آلبوم خود را منتشر کرد. آذر 92 بیماری او سرطان معده ‏تشخیص داده شد. با وجود مشخص شدن اثرات بیماری در فیزیک بدنی‌اش هم در قاب تلویزیون ترانه خواند و ‏هم روی استیج رفت. بسیاری از هنرمندان مثل محمد اصفهانی، محسن یگانه، شهرام شکوهی، فرزاد حسنی ‏و... هم به کنسرتش رفتند. اما با گذشت کمتر از یک سال، مرتضی پاشایی 23 آبان 93 به پایان تقویم زندگی‌‏اش رسید. ‏