پاستور زبان ندارد

هرمز شریفیان‪-‬ گویا دولت تدبیر و امید علاوه‌بر اینکه در حوزه رسانه‌ای گوش‌هایش را به روی منتقدان بسته، تصمیم دارد با خالی نگه داشتن پست «سخنگوی دولت»، زبان خود را هم ببندد.
«دولت بی سخنگو» فقط در معنای کلامی آن به قدری بار منفی دارد که می‌شود به همین نقص بسنده کرد و به ایرادهای دیگری که نداشتن این سمت برای دولت به‌وجود می‌آورد، اشاره نکرد.
بی‌دلیل نیست که کارشناسان زبده در حوزه رسانه از روز نخست روی کار آمدن دولت «حسن روحانی» به تیم رسانه‌ای نهاد ریاست جمهوری ایرادهای اساسی گرفتند و ریشه این نقص را در شخص رئیس‌جمهور بازیابی کردند و بارها گفتند که روحانی نقش اساسی رسانه‌ها را درنیافته و اهمیت چندانی هم به آن نمی‌دهد و شاهد این مدعا موضوع توافق هسته‌ای (برجام) بود که با وجود اهمیت و امتیاز دیپلماتیک آن، آن‌طور که باید به آگاهی همگان نرسید و برای همین هنوز هم بخشی از جامعه این دستاورد را آن چنان مهم ارزیابی نمی‌کنند و این عدم شناخت به ناتوانی تیم رسانه‌ای دولت در شناساندن این دستاورد بسیار مهم به ملت، باز می‌گردد.
هرچند که اعضای مهم دولت و حتی منتقدان آن در شبکه‌های فیلتر شده اجتماعی حضور پررنگ و فعال دارند اما آنجا که مسئولی از تریبون رسمی و نه از «توئیتر» یا «اینستاگرام» و «تلگرام» موضوعی را عنوان کند، تاثیری به مراتب بیشتر خواهد داشت چرا که تریبون رسمی، حکم منبع برای رسانه‌ها و ضمانت برای مخاطبان را دارد که دولت دوازدهم این روزها فاقد آن تریبون است.


یکی از نقاط روشن کارنامه سیاسی «محمدباقر نوبخت» سخنگوی پیشین دولت این بود که با وجود مسئولیت‌های دیگر مانند مدیریت بر سازمان برنامه و بودجه و نداشتن تخصص و تجربه در حوزه رسانه که ارتباط مستقیم با پست سخنگویی دولت دارد؛ از این سمت بسیار مهم کناره‌گیری کرد و عجیب است که در بین «خودی‌‌ها» هنوز هیچ شخص دیگری برای این پست کلیدی معرفی نشده است.
البته اهمیت ندادن به رسانه‌ها و افکار همگانی جامعه بیش از هرجا در نشست‌های مطبوعاتی رئیس جمهور با فعالان این عرصه به چشم می‌خورد. دیر به دیر برگزار شدن نشست‌های خبری رئیس جمهور و «نگاه استصوابی» در انتخاب رسانه‌های پرسشگر در این نشست‌ها نشان می‌دهد که اهمیت رسانه هنوز در حوزه دولت، درک نشده است.
در بیشتر کشورهای توسعه یافته یا درحال توسعه، سخنگویان دولت و وزارت امور خارجه از بین روزنامه‌نگاران و کنشگران برجسته حوزه رسانه انتخاب می‌شوند که این انتخاب دو دلیل عمده دارد. نخست اینکه آن سخنگو ارتباط نزدیک با رسانه‌ها دارد و خط‌مشی‌ها را به خوبی می‌شناسد و این نقطه قوتی برای دولت است چون می‌تواند تاثیری مثبت در جهت برنامه‌های خود بر رسانه‌ها بگذارد و دوم اینکه اهالی رسانه نیز درمی‌یابند که در برابر یک «کاربلد» قرار دارند.
اما در ایران، همانطور که اشاره شد چنین نگاهی وجود ندارد. برای مثال پست معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد یکی از کلیدی‌ترین پست‌های موجود است که در دولت اصلاحات، مرحوم «احمد بورقانی» متولی آن بود. دلیل این انتخاب آن بود که تاثیرگذاری بر افکار عمومی در آن دوره از اهمیت برخوردار بود و از سویی قدرت رسانه‌ها نیز از سوی دولت وقت، قابل فهم شده بود.
بهتر است ریاست محترم جمهور در دیدگاه رسانه‌ای خود تجدید نظر کنند چرا که به نظر می‌رسد این بی‌اهمیتی از شخص ایشان به دولت تسری یافته است. برای این تغییر بهتر است در نشست مطبوعاتی بعدی‌شان که فاصله‌اش با نشست قبلی هم زیاد شده، با برنامه‌ریزی جدیدتری وارد گفت‌وگو با رسانه‌ها شوند.
از درون «نشست‌های مطبوعاتی مهندسی شده» نه چیزی عاید دولت و نه افکار عمومی می‌شود چرا که دوره این دست گفت‌وگوها سال‌هاست به پایان رسیده و مسئولان ارشد کشورها نو به نو، تن به نقد رسانه‌ها و پرسش‌هایشان می‌دهند و از درون همین نقدها است که راهکارهای صحیح و شفاف بیرون می‌آید.
دولت دوازدهم نزدیک به «سه‌چهارم» زمان زمامداری خود را سپری کرده و توصیه‌ها و نقدها را ندیده و نشنیده گرفته است؛ بحثی نیست چون پیش از این و از زبان و قلم دلسوزان این عرصه، آنچه شرط‌بلاغ بوده، گفته و نوشته شده است.
چه خوب است که دولت در این «یک‌چهارم» باقیمانده از زمان زمامداری‌اش درک کند که برای انتقال نظرات، برنامه‌ها و مواضع رسمی‌اش، از زبان استفاده کند. زبان دولت همان سخنگوی دولت است که این روزها بند آمده و شبکه‌های اجتماعی فیلتر شده جور این غیبت را می‌کشند که بی‌تردید، «جورکش‌های» خوبی برای دولت تدبیر و امید نبوده، نیستند و نخواهند شد.
سایر اخبار این روزنامه