جنبش دانشجویی و مساله علم در ایران

محمد هدایتی - جنبش دانشجویی در ایران غالبا با اهداف سیاسی شناخته می‌شود. این جنبش از همان آغاز تا امروز، از پیش از انقلاب، خواهان بسط آزادی‌های مدنی و عدالت اجتماعی بوده است. می‌شود درباره میزان تاثیرگذاری این جنبش در دوره‌های مختلف تاریخی صحبت کرد، دستاوردهایش را برجسته کرد و به نقد آن هم پرداخت. از این جهت این جنبش به خصوص تا همین اواخر جنبشی بوده است عموما معطوف به بیرون از دانشگاه و ساختارهای کلان‌تر که البته تردیدی نیست بر آنچه در دانشگاه هم می‌رود تاثیرگذارند. اما درباره آنچه بر خود دانشگاه می‌رود چه؟ این سال‌ها جنبش دانشجویی بیشتر در اقتصاد سیاسی دانشگاه مشارکت داشته و سیاست‌های اقتصادی در بخش آموزش را به چالش کشیده است. با این حال به نظر می‌رسد که هنوز مساله علم‌ و کیفیت آموزشی در دانشگاه چندان در دستور کار قرار ندارد.
این سال‌ها خیلی‌ها از نزول آموزش در دانشگاه‌ها گفته‌اند، از برخی اساتیدی که بر مبنای معیارهای علمی حرف چندانی برای گفتن ندارند و کلاس‌های درس را عملا به چیزی خنثی بدل کرده‌اند و آموزشی در کار نیست. اما این قبیل اساتید تعدادشان هم کم نیست‌ و منطق استخدام آن و ادامه کار آنها هیچ‌گاه به پرسش گرفته نشده است. اگر کارکرد اصلی دانشگاه‌ها را آموزش بدانیم باید گفت جنبش دانشجویی این دغدغه را چندان جدی نگرفته است. از این رو است که این اساتید با بی‌تفاوتی مسوولان دانشگاه و بی‌اعتنایی جریان‌های دانشجویی حاشیه امنی برای خود ساخته‌اند. جنبش دانشجویی باید خود را بیشتر درگیر آنچه در گروه‌های علمی می‌گذرد بکند. این دغدغه البته حاوی سویه‌ای انتقادی به خود دانشجویان هم خواهد بود. اینکه بدنه دانشجویان در دانشگاه‌ها چه می‌کنند؟ چه زمانی را صرف یادگیری می‌کنند و چرا آمار مطالعه سقوطی اینچنین وحشتناک کرده است؟
تقریبا همه جا جنبش‌های دانشجویی با ملاحظات سیاسی‌شان شناخته می‌شوند، اما توجه به آنچه در خود دانشگاه‌ها می‌گذرد، به مساله آموزش و علم، خود بخشی خواهد بود از پروژه رهایی‌بخش که هسته جنبش دانشجویی است.
hedayati.mohammad@yahoo.com