اعتیاد اداری و کیک بودجه


هرگاه تعادل یک پدیده اقتصادی به هم می‌خورد، لازم است که سیاست‌گذاران دست به اقداماتی بزنند که تعادل دوباره برقرار شود. برای نمونه اگر یک کالا چون بنزین به هر دلیلی کم شود یا مصرف آن بالا برود و تقاضا کفایت نکند، باید تعادل را ایجاد کرد. برای این کار یا باید عرضه را زیاد کرد، یا باید تقاضا را کاهش داد، یا آن را از طریق سهمیه‌بندی متعادل کرد. کاهش تقاضا از طریق بالا بردن قیمت یا فرهنگ‌سازی و تغییرات فناوری و یا استفاده از کالاهای جایگزین انجام می‌شود. در همه یا بیشتر کشورهای جهان می‌کوشند که در اولین گام تقاضا را مدیریت کنند. مثلاً در سال 1973 که قیمت جهانی نفت تا 4 برابر افزایش یافت، اقدامات کشورهای توسعه‌یافته برای کنترل مصرف انرژی و افزایش بهره‌وری آغاز شد، و امروز نتیجه آن را به وضوح می‌بینیم که مصرف انرژی و بنزین در آنجا کاهش یافته بدون اینکه از کیفیت زندگی آنها کاسته شده باشد، حتی افزایش هم داشته است.
متأسفانه ما در ایران کمتر عادت کرده‌ایم که مشکل عدم تعادل را با مدیریت تقاضا حل کنیم. همیشه دوست داریم طرف عرضه را افزایش دهیم. ولی افزایش عرضه به این راحتی نیست. فرض کنیم که عرضه شیر کمتر از تقاضا باشد. یک راه این است که تولید آن را افزایش دهیم باید سرمایه‌گذاری کنیم و تعداد گاوهای بیشتری را نگهداری و شیر آنها را بگیریم تا عرضه و تقاضا متعادل شود. راه دیگر این است که سهمیه‌بندی کنیم. راه دیگر این است که قیمت آن را آن قدر بالا ببریم که عرضه و تقاضا متعادل شوند. راه دیگر این است که به اندازه کافی آب داخل شیر بریزیم و عرضه و تقاضا را متعادل کنیم. ظاهراً راحت‌ترین راه و البته بدترین آن همین راه است، و ما معمولاً به این راه عادت داریم.
اکنون فصل بودجه است. مثل همه فصول دیگر و از گذشته دور همه نیروها خود را بسیج می‌کنند تا سهم بیشتری از بودجه به دست آورند. هر کس هم فقط به فکر خود و نهاد و سازمان و وزارتخانه متبوع خودش است. هر نماینده‌ای بیش از آنکه به فکر کلیت بودجه و اصل بهره‌وری هزینه باشد، در پی افزایش سهم منطقه خود از کیک بودجه است. محصول این رفتار کاهش کارآیی و اثربخشی بودجه است. این مشکلی است که یکی از متخصص‌ترین افراد در امور بودجه به آن اشاره کرده است. نتیجه این رفتار بزرگ شدن سالانه بودجه دولت است. هیچ کس نمی کوشد که هزینه‌های سازمان و وزارتخانه تحت امر خود را مدیریت کند و از طریق افزایش بهره‌وری به کاهش هزینه‌ها و کشور کمک کند. همه درصدد هستند که با افزایش بودجه، کارهای خود را پیش ببرند ولی از آنجا که افزایش بودجه ممکن نیست، از طریق افزایش نقدینگی و بدهی بانک مرکزی این هدف محقق می‌شود که دقیقاً مشابه افزودن آب به شیر است. هنگامی که یک لیتر آب به یک لیتر شیر اضافه می‌کنیم، دو لیتر شیر داریم ولی ارزش غذایی آن به اندازه همان یک لیتر است. هنگامی بودجه را 20 درصد افزایش می‌دهیم ولی در واقعیت اقتصادی، تولید کشور 20 درصد رشد نکرده و حتی کمتر هم می‌شود، به این معناست که بودجه به معنای واقعی کمتر شده است و در آن آب ریخته‌ایم.
با این ملاحظات بودجه سال 1398 در شرایطی تهیه شده است که باید همه ما کمربندها را محکم ببندیم. با افزایش آب داخل آن مشکلی حل نمی‌شود. همه باید یاد بگیریم که هزینه‌های اداری و سرمایه‌گذاری و... را مدیریت کنیم. منابع به اندازه گذشته در دسترس نیست. باید خودمان را با شرایط جدید آماده کنیم. از برقراری ارتباطات ویژه برای افزایش سهم از کیک بودجه پرهیز کنیم. اجازه دهیم که مدیریت سازمان برنامه و بودجه، براساس درآمدها و هزینه‌ها، لایحه بودجه متعادلی را تهیه و تدوین کند و همین در مجلس تأیید شود. با تغییر ارقام قیمت نفت و تولید آن، عددسازی نکنیم. اگر تولید و قیمت افزایش یافت، قطعاً دولت می‌تواند با متمم بودجه به کمک اقتصاد بیاید، ولی در هر حال باید خودمان را از شرّ اعتیاد به افزایش بودجه رها کنیم. امیدواریم که نمایندگان مجلس و کمیسیون مربوط با درایت و خویشتنداری عالمانه کمک کنند که بودجه واقعی و متعادلی تصویب شود و امیدوار باشیم که با عبور از سال 1398 پاسخ محکمی به تحریم‌ها داده باشیم.