امروز اگر کسی ساکن تهران باشد از شهروندان واشنگتن و ریاض به آینده امیدوارتر است

«ان‌بی‌سی» نوشت: ترامپ از اولين روزهاي رياست جمهوري‌اش، شروع به موضع گيري عليه ايران كرد. ولي مجموعه‌اي از رویدادهای حيرت‌آور باعث شده است كه وي ديگر مانند گذشته مورد حمايت قرار نگيرد.
سایت خبری انتخاب به نقل از ان بي سي در ادامه آورده است: با اينكه پنج ماه از اين صحبت‌ها گذشته، سه ركن اساسی سياست ترامپ در قبال ايران، در حال از هم گسيختگي است. اول اينكه عربستان سعودي در حال حاضر، بحراني‌ترين شرايطش را در طول تاريخ، به خاطر به قتل رساندن جمال خاشقجي، پشت سر مي‌گذارد. آمريكا خيلي وقت است كه چشمانش را به روي جنايات عربستان بسته است...
روابط عربستان با آمریکا تجسم تمام چیزهایی است که نمایندگان پیشرو مخالف آنها هستند: يك رابطه خوب با ديكتاتوری بي‌رحم که تحت تاثیر حرص و طمع تولیدکنندگان تسلیحات شکل گرفته و این درحالی است که آمريكا همدست عربستان در قحطي برنامه‌ريزي شده در يمن قلمداد می‌شود و حقوق بشر و حقوق زنان توسط خاندان سعودي نقض مي‌شود.
دوم اينكه اسرائيل نقشی اساسی و پنهان را در سياست هاي ضدايراني ترامپ بازي كرده است... اما اکنون نتانياهو برای باقی ماندن در قدرت با یک جدال موجودیتی در داخل مواجه است. دادستان‌هاي اسرائيلي این هفته صدور کیفرخواستی علیه او را تقاضا کرده‌اند... بعید است دولت آتي اسرائيل سياست‌هاي جديدي را در مواجهه با ايران اتخاذ کند، ولي مانند نتانياهو نیز آمريكا و عربستان را با آغوش باز نخواهد پذيرفت. اين مي‌تواند يك شكاف خطرناك در دايره روابط آمريكا، اسرائيل و عربستان عليه ايران ايجاد كند.


سوم اینکه، انعطاف‌پذیری سياسي خود ترامپ نیز در مخاطره قرار گرفته است. با عبور از انتخابات میان‌دوره‌ای، از این پس ترامپ با موانع سياسي بيشتري روبه رو خواهد شد، احتمال دارد مجلس مواردی مانند حساب مالياتی ترامپ تا روابطش با عربستان سعودي و سياست‌هاي ضدايراني‌اش را مورد بررسي قرار دهد. از آنجا که از این پس ترامپ مجبور خواهد شد در سیاست داخلی، موضعی دفاعی بگیرد، احتمالا دیگر قادر نخواهد سیاست اولویت‌دهی به مسئله ایران را به پیش ببرد.
ترامپ پيش‌بيني كرده كه واحد پول ايران همچنان به سقوطش ادامه خواهد داد و صادرات نفت اين كشور به صفر خواهد رسيد... اما وضعیت ريال به ثبات بازگشته است و ترامپ از ابتدای اعمال تحریم‌های نفتی مجبور شد تا هشت كشوراروپايي و آسيايي را از تحریم معاف کند.
تمام اين نقشه‌ها طراحي شده بود تا سقوط اقتصادي ايران رخ دهد. طبق گزارش نيويورك تايمز، یک طرح دو میلیارد دلاری به ترامپ پیشنهاد شد تا با بي‌ثبات كردن ايران از لحاظ اقتصادي و ايجاد جو رواني در شبكه هاي مجازي، مردم ايران اعتمادشان را نسبت به دولتشان از دست بدهند. نشانه‌ها حاكي از آن است كه اجراي اين نقشه با موافقت ترامپ روبه‌رو شد که البته تاکنون دستاوردی نداشته و نرخ ريال هم ثابت مانده است.
امروز اگر شما در تهران ساكن باشيد به احتمال زياد نسبت به آينده، بسيار دلگرم‌تر از كسي هستيد كه در رياض يا واشنگتن زندگي مي‌كند. ترامپ هركاري مي توانست علیه ايران انجام داد، ولي هيچ كدام جواب نداد.
تصویر نادرست
از سیاستگذاران ایران ارائه می‌دهند!
نشنال اینترست نیز در مطلبی مشابه به این شکست سیاست‌های آمریکا علیه ایران پرداخته است: تاکنون سیاست اعمال فشار حداکثری بر ایران توسط دولت ترامپ، موفق نشده تغییر و تحول خاصی در رفتار ایران ایجاد کند... تحریم‌هایی که دولت ترامپ وضع کرده برخلاف دور قبلی تحریم‌های هسته‌ای، فاقد حمایت بین‌المللی است و بیش از آنکه بر دولت ایران تأثیر بگذارد، مردم عادی را آزار می‌دهد.
در مورد ایران گفته می‌شود هدف از وضع تحریم‌های جدید، ممانعت از اعطای منابعی به ایران است که موجب تقویت رفتار منفی آن در منطقه می‌شود که منتقدان مدام از آن دم می‌زنند. این گفتمان که حتی پیش از انعقاد برجام نیز مطرح بود، نقاط ضعف زیادی دارد.
این دسته، همواره از عباراتی مانند رفتار خصمانه و مخرب در مورد ایران استفاده می‌کنند که البته متکی به حقایق و مدارک مشخصی نیست. آنچه گفته نمی‌شود این است که چرا ایران چنین رفتاری از خود بروز می‌دهد، آیا این رفتار با رفتار سایر کشورهای منطقه متفاوت است و آیا اصلا انجام یا عدم انجام آن فرقی برای منافع آمریکا در خاورمیانه دارد. قتل خاشقجی نشان داد، این عربستان سعودی است نه ایران که مرتکب اقدامات خصمانه مانند ترور منتقدان حکومت در خارج از مرزهای خود می‌شود که البته دولت ترامپ علاقه‌ای به توجه به این حقایق ندارد. به عبارت دقیق‌تر، تصویری که از ایران ارائه می‌شود، ترکیب ناخوشایندی از همکاری تندروها با تعدادی حسابدار است. یعنی عده‌ای نشسته‌اند و مدام حساب‌های بانکی ایران را چک می‌کنند تا بدانند چه موقع قادرند اقدامات مخربی را در منطقه به انجام برسانند.
مسئله اینجاست که سایر موضوعات برای رئیس‌جمهور منتخب مردم ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. ایران یک نظام سیاسی واقعی دارد و مانند ایالات متحده آمریکا، بی‌ثباتی اقتصادی موجب به مخاطره افتادن این نظام سیاسی می‌شود. مسئله دیگر این است که انجام برخی اقدامات ایران در منطقه که منتقدان آمریکایی مدام از آنها نام می‌برند، برای تهران بسیار کم‌هزینه‌تر از آن هستند که نیاز به منابع آزاد شده توسط برجام داشته باشند. نمونه واضح آن، حمایت اندک از حوثی‌های یمن است که بسیار ناچیزتر و کم‌هزینه‌تر از مخارج عربستان برای مقابله با آنهاست. مشکل اصلی تصویر ارائه شده از ایران این است که در حقیقت آنچه بر تصمیمات مقامات ایرانی حاکم است، مسائل حساس سیاسی و امنیتی است، نه میزان موجودی حسابهای بانکی در خارج از کشور.