روزنامه شرق
1396/02/04
بعثت در نهج البلاغه
چون به آزادی نبوّت هادی اســــــت/ مؤمنان را ز انبیا آزادی است(مولانا)شاید کسی مانند امام علی(ع) فلسفه بعثت پیامبران را تشریح نکرده و ضرورت وجود انبیا را برای بشر بازگو نکرده باشد؛ چراکه آن حضرت پا به پای پیامبر در مراحل نبوت پیامبر خاتم حضور داشته و عصر جاهلیت را در تقابل با بعثت به نیکی شناخته و معنای وحی را از همگان بهتر دریافته است. برای درک و شناخت بعثت، انسان باید ایام جاهلیت و عرصهای را که پیامبر درآن مبعوث شد درست دریابد. امام علی (ع) در فرازی دوره قبل از بعثت را چنین تبیین میکند: «و ببیند مردم به کجا رسیده بودند. عدهای یهودی، عدهای مسیحی و عموم مردم بتپرست بودند. احکام اسلام را ترک کرده، از اخلاق انسانی جدا شده و با
خلق و خوی درندگی و صفات حیوانات خو گرفته بودند. کارشان به جایی رسیده بود که دختران را زندهبهگور کرده و بهاین طریق پیوندها را میبریدند. به چیزهای باطل افتخار کرده، از عدل جدا شده و حقوق یکدیگر را از بین میبردند. قدرتمندان را بر ناتوانان مسلط كرده، انسانهای شریف را از بین برده، با علما دشمنی کرده و از حکیمان وحشت داشتند. بساط علم را برچیده، خوبی بردباری و علم را انکار کرده، قطع رحم ميكردند و شبیه چهارپایان شده، قمار میکردند...
شراب نوشیده، عقل خود را زیر پا گذاشته و فرزندان خود را میکشتند. شهرها را خراب کرده، نیکیها را فراموش نموده، شریعتهای الهی را از بین برده، سرمایهها را نابود کرده و مرتکب کارهای زشت میشدند». امام علی(ع) ریشه بدبختیهای بشر در عصر جاهلیت را بیخردی و جهل میداند و میفرماید: «از علائم جاهلیت حاکمیت جهل و نادانی بود». میدانیم که از نشانههای ممالک و جوامع پیشرفته ارج نهادن به دانایان و دانشمندان و صدرنشینی آنان در رأس است؛ اما در کشورهای عقبافتاده جهل و نادانیپروری و تحمیق مردم از مهمترین شاخصهها به حساب میآید. چه، در میان مردم این منطقه صدرنشینی و قدربینی از آن جهال و نادانان بود، نه عالمان و دوراندیشان. به همین دلیل است که علی(ع) جامعه عصر پيشابعثت را نکوهش میکند و به این ویژگی جامعه عقبمانده اشاره کرده و میفرماید: ... فی خیر دار و شر جیران، نومهم سهود، وکحلهم دموع، بأرض عالمها ملجم، وجاهلها مکرم». (خطبه2) به قول مولوی:
جاهلان سرور شدستند و ز بیم / عالمان سرها کشیده در گلیم.
نکته دیگری که حضرت اشاره میفرماید عبارت است از اندوهناکی و افسردگی آدمیان و نبود شادی در عصر بعثت. « نومهم سهود» یعنی مردم به خاطر ترس و اضطراب خواب از چشمانشان گرفته شده بود و «کحلهم دموع» یعنی بر چشمهای مردم به جای سرمه -که علامت شادی و زیبایی است- اشک نشسته بود. باز آن حضرت درباره نادانی و کمخردی مردم عصر ظهور میفرماید: «خداوند محمد (صلیالله علیه و آله) را در شرایطی مبعوث کرد که هیچیک از اعراب کتابی نمیخواندند و داعیه پیامبریاش نبود. پس آن بزرگمرد مردم را به پیش رهبری کرد و در جایی سزاوار مقامشان داد و به اوج سعادت و نجاتشان رسانید و بهرهگیری از سرنیزه و در آماج نشاندن دشمن را در روندی درست قرار داد و زیرساخت جامعهشان را استواری بخشید». ایشان در مورد اخلاق نکوهیده مردم آن عصر میگوید: «کبر و خودپسندی در میان آنها رواج پیدا کرده و به بیصبری افتخار میکردند... عنایت پروردگار برای تمامکردن حجت و کاملکردن رحمت شامل حالشان شده و خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله وسلّم) را برانگیخت تا رحمتی برای جهانیان و نشانی برای هدایت باشد».
حکیم طوس فردوسی بزرگ راه سعادت بشر را پیروی از وحی میداند، میگوید:
به گفتار پیغمبرت راه جوی / دل از تیرگیها بدین آب شوی
اگر چشم داری به دیگر سرای / به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه منست / چنین است و این دین و راه من است
*عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم
سایر اخبار این روزنامه
????? ???? ????? ?????
ناگفتهها را ميگويم
لوپن و ماکرون در راند دوم
عملگرایی روحانی، شعارزدگی منتقدان
درخواست عارف برای رفع حصر و ممنوعالتصویری
سیستم تماس صوتی تلگرام خلاف امنیت کشور است
تاكتيك اصولگرايان در نخستين مناظره
امضای قرارداد بازطراحی رآکتور اراک در وین
كسي جرئت ندارد از من درخواست كنارهگيري كند
حکم حکومتی برای احمدینژاد صادر نمیشود
بعثت در نهج البلاغه
به این ویژگیها رأی بدهیم
مرخصي شهردار بعد از غيبت