آیا همچنان وسیله هدف را توجیه می‌کند!؟

تا اینجای ماجرا، فکر می‌کردیم تمامی انتقادهای صورت پذیرفته به دولت‌ها‌ی یازدهم و دوازدهم و مشخصاً به دولت و شخص حسن روحانی؛ مربوط می‌شود به مذاکرات هسته ای، به برجام، به پیمان‌نامه‌های بین‌المللی و منطقه ای از 2030 گرفته تا FATF ، CFT و SPV.
از دی ماه بحث‌ها‌ی اقتصادی نیز به موضوعات قبلی اضافه می‌شود، از معیشت و وضعیت بد اقتصادی تا بیکاری و اشتغال.‌اندکی بعد به دو موضوع بالا، شخصیت‌ها‌ و نام و نشان‌ها نیز افزوده شد؛ این وزیر، آن استاندار، فلان معاون وزارتخانه و...

> تابستان داغ دولت و بازار پر رونق استیضاح!


تابستان داغ دولت فرا رسید، دلار لجام گسیخته به مرز 20هزارتومان رسید، کالاها ساعتی یک بار برچسب قیمت عوض می‌کردند، بازار سکه، حسابی سکه شد! مایحتاج عمومی در تیررس محتکران قرار گرفت و بلبشویی در بازار به پا شد که همگان فقط ایستاده بودند و نگاه می‌کردند.
مجلس اما بیکار ننشسته بود! ابتدا وزیر کار را و سپس وزیر اقتصاد را راهی خانه کرد، شریعتمداری و آخوندی هم قبل از میدان بهارستان راهنما زدند و از مسیر دولت خارج شدند به این ترتیب که شریعتمداری وزارتخانه عوض کرد،
آخوندی کلاً پیاده شد آن هم با سوز و گدازی جگر سوز و مردافکن!
آن‌ها‌یی که گفتیم و نوشتیم مربوط می‌شد به سیاست داخلی، در عرصه سیاست خارجی و بین المللی هم اوضاع خیلی خوب نبود! در این میانه ی دلار و استیضاح و احتکار و بیکاری، ترامپ که بیرون خزیدن از لانه امنِ برجام اقناعش نکرده بود، وعده ی آبان 97 داد و اما عنان و اختیار بازار باز هم به دست دولت، بازسپاری شد. تحریم‌ها‌ عملاً راه هر مراوده ای را سد و سخت کرده بود و تنها روزنه دولت اروپا شد و اتحادیه اروپایی.
همین چند روز قبل بود که کارگزارانی‌ها‌ و حسام الدین آشنا حسابی از خجالت هم در آمدند، جمعه هم دبیرکل حزب ندای ایرانیان بالاخره صدایش درآمد که: «ما پوستر چسبان دولت‌ها نیستیم!» گویی خرازی از برخی ماجراها دل پری داشت اما میهمانان برنامه‌اش قابل تامل بودند؛ محمدجواد ظریف و کرباسچی.

همچنان فکر می کردیم دلیل انتقادها و مخالفت ها و یقه جر دادن ها، هسته ای است، برجامی و معیشتی است، اشتغال و کارآفرینی است اما ، از جمعه و وقتی دعوا به «پهنای باند اینترنت» کشانیده شد دقیق تر به 6 سالی که گذشت و آن 8 سالی که آن نیز همگان
می دانند که به چه سان گذشت؛ چنان که افتد و دانیم فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که تغییر ریلی که از بدو آغاز به کار دور دوم پاستور نشینی حسن روحانی صورت پذیرفته است فقط یک هدف را دنبال می کند؛ تزریق بی‌اعتمادی و ناامیدی به منظور ناکارآمد نشان دادن برنامه‌های حسن روحانی و دولت وی برای راضی شدن یا آماده شدن به منظور به تن کردن ردا و قبای استعفا!

>از فضای انتهایی دولت احمدی نژاد تا فضای این روزها!
اواخر سال 89 بود که برخی دانه درشت‌های جبهه پایداری و حزب اصولگرایان کم‌کم نطق‌های‌شان بوی همراهی نداشت، انتقاد ها مستقیم تر شامل حال رفتارها و گفتارهای شخص احمدی نژاد می شد! حتی برخی به راننده امر کردند که بایستد تا آن ها بتوانند با استفاده از قاعده کمتر دیده و شنیده شده «برائت جویی» پیاده شوند! همان روزها یعنی میانه سال های 91-90 بود که اوج‌گیری انتقادات و برائت جستن های صدای موحدی کرمانی را درآورد اما آب از سرچشمه سرعت گرفته بود و بوی سیل آمدن در فضا پیچیده بود! نکته ی مهم این است که انتقاداتِ تندِ آن روزگار هم نرم تر از انتقادات نرم این روزها بود، کسی از خیانت سخن نمی گفت، از مملکت فروشی و از خودباختگی.

>دولت هم بی تقصیر نیست!
دولت هم بی تقصیر نیست یعنی با برخی رفتارها و سماجت ها و عرصه به بعضی نام و نشان دادن‌ها به اصطلاح گزک دست خودی و غیرخودی می‌دهد. کاری به این موضوع نداریم که پشت پرده دعوای کرباسچی با آشنا یا حملاتی که به واعظی و نوبخت می شود چه داستان هایی وجود دارد اما هرانتقادی هم دشمنانه و از روی حسد و کینه ورزی نیست.
اصلاً وقتی از داخل دولت علیه معاون اول حسن روحانی سناریو سازی می شود، وقتی محرمانه ترین گفت و شنودهای چندنفره وسط رسانه رژه می رود، طرف مورد هجمه در دوراهی سکوت و افشاگری قرار می گیرد به این ترتیب که اگر افشاگری کند باید پاسخ نیمی از دوستان سابق و لاحق را بدهد که چرا حالا؟ چرا اینقدر دیر و دور و اگر سکوت کند باید روی جلد کیهان و جوان و وطن امروز جا خوش کند که سکوتی از سر رضایت که می گویند همین است.
این روزها از زمین و زمان برای دولت تدبیر و امید می بارد! داخلی ها آنقدر سوژه دارند که اجازه ی نفس کشیدن به دولت بی سخنگو ندهند! خارجی ها هم گاه متاثر از همین فضای داخلی، چه تاخت و تازهایی که به راه نمی اندازند! این وسط رسانه ها می مانند و انبوهی از شنیده ها و گفته های تایید نشده اما به واقعیت نزدیک. این روزها دلار به قیمت 4200 تومان برگردد، کالاها بشود به نرخ تابستان 96، اشتغال درست شود، بیکاری رو به کاهش گذارد، آمریکا به برجام برگردد، دولت
زیر هیچ معاهده بین المللی و منطقه ای مهر تایید نزند باز هم بعید می دانم آن ها که تغییر ریل داده اند یقه دولت را رهاکنند چون دعوا از فردای انتخابات آغاز نشده از مدت ها پیش از انتخابات شروع شده، قدرت بودن و نبودن به هر قیمت ممکن است. این درست که به این سادگی ها دلار 4200تومان نخواهد شد اما دعوای منتقدین روحانی با او هرگز برچرایی نرخ این روزهای
دلار نیست. دعوای منتقدین و مخالفان روحانی پیچیده تر از یکی ـ دو اسم و یکی ـ دو موضوع مدیریتی است، دعوا بر سر یک قوه است، قوه ای که نمی خواهند در اختیار به جز خودشان باشد پس برای رسیدن به هدف روی یک ریل نباید حرکت کرد، باید دائم ریل عوض
کرد، باید برای جاهایی که امکانات فراهم نیست ریل گذاری کرد. بالاخره طاقت روحانی هم حدی دارد و وقتی از آستانه ی تحمل فراتر رفت آن گاه خط دوم وارد کارزار می شود.

>رشد خارق العاده سواد سیاسی جامعه!
مردم از دی ماه 96، ماجراهای سیاسی ـ اجتماعی را فراتر از دعواهای حزبی دنبال می کنند. بسیاری از تحلیلگران اگرچه شعار: «عبور از اصولگرا و اصلاح‌طلب» را قبول ندارند اما همان عده نیز معتقدند هوش و سواد سیاسی مردم طی سالیانی که روحانی ساکن پاستور بوده به دلیل فضای بازی که ایجاد شده به شدت افزایش یافته و شاید تحلیل های نویی که در گوشه گوشه این مملکت می بینیم به همین دلیل است. در همین فقره اخیر یعنی گرامیداشت روز دانشجو، اگر مراجعه ای کوتاه به 16 آذر 92-84 بیندازیم متوجه
خواهیم شد فضای ایجاد شده برای سخنرانی چهره هایی چون رئیسی، قالیباف، جلیلی، ضرغامی و حتی شریعتمداری نشان از سعه صدر بالای دولت دارد حتی اگر رسانه های اصولگرا سکوت اصلاح طلبان را حاکی از نداشتن حرفی برای گفتن بدانند اما مردم و کوچه و بازار قطعا به یاد می آورند در روزهایی که همین طبقه در مصدر امور بودند چنین خاصه خرجی برای تریبون بخشی اساساً وجود نداشت اما در همین خاصه خرجی ها و تریبون بخشی ها هم شاهدیم که رگه هایی از تخریب، دولت و کابینه ی حسن روحانی را به این سادگی ها رها نمی کند ولی این همه ماجرا نیست چون این روزها گروه هایی که علیه دولت حرف می زنند همه در لباس اصولگرا و پایداری و نیروهای موسوم به راست از سنتی گرفته تا تندرو نیستند، بلکه گروه های اصلاح طلب هم برای دست خالی نبودن در اسفند 98 و خرداد 1400، حرف هایی می زنند که اگر گوینده را نشناسیم قطعا خط فکری را می توان به آسانی تشخیص داد. این روزها دیگر بحث بر سر مذاکرات هسته‌ای نیست! معیشت و بیکاری هم از رده خارج شده است، این روزها دعوای منتقدان با دولت به پهنای باند اینترنت رسیده و این یعنی تغییر ریل صورت پذیرفته بر و میوه ای تلخ به نام استعفای روحانی به دست خواهد داد البته اگر همه محاسبات درست از آب درآید.