هزار فامیلی در دولت‌ها

متاسفانه پس از مدتی، هزار فامیلی درحال شکل گرفتن است. در حال حاضر شاهد این موضوع هستیم که وقتی کسی به ریاست و مسئولیت می‌رسد، اقوام نزدیک خود را در جایگاه‌های مدیر دفتر یا رئیس دفتر و... قرار می‌دهد. این گونه انتصاب‌ها در تمام دولت‌ها به چشم می‌خورد. آقای حسن روحانی پس از قرار گرفتن در مسند ریاست جمهوری، دست به ابداعی از جمله دستیار ویژه زد. ظاهرا در کانون قدرت یک بی‌اعتمادی کلی حس می‌شود و این بی‌اعتمادی کلی باعث شده افرادی که در رده‌های تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند، اطرافیان خود را در جایگاه‌های مهم و حساس، از میان نزدیکان و خویشاوندان انتخاب کرده و چندان توجهی به شایسته‌سالاری در انتصاب‌ها نشان نمی‌دهند. اخیرا متاسفانه این موضوع به مرحله‌ای رسیده است که حتی برخی برای تقرب از افراد نزدیک به رئیس‌جمهور در برخی پست‌ها استفاده می‌کنند. در دوره احمدی‌نژاد هم شاهد رفیق بازی و فامیل‌سالاری بودیم که از افراد بسیار نزدیک به خود در دولت استفاده می‌کرد. او از جوان‌هایی در جایگاه‌های مدیریتی استفاده می‌کرد که آنها پله‌های ترقی را طی نکرده بودند که حداقل با توجه به شایستگی‌ یا تخصص در آن جایگاه قرار بگیرند. باید توجه داشت که مدیریت بخش‌های مهم نیاز به مدارج و مراحلی دارد. نمونه بی‌بدیل این موضوع را در چینش اطرافیان در دولت آقای روحانی مشاهده می‌کنیم. این چینش‌ها به گونه‌ای صورت می‌گیرد که حتی آقای اسحاق جهانگیری مطرح کردند که نمی‌تواند منشی‌ خود را تغییر دهد و در مقابل شاهدیم که مجموعه‌ای از افراد نزدیک به رئیس‌جمهور حتی اگر اختیار لازم را نداشته باشند، اعمال نظر می‌کنند. به طور مثال رئیس دفتر رئیس‌جمهور در حکم سخنگو و رئیس کابینه لب به سخن می‌گشاید. یکی از اشکالات اساسی دولت آقای روحانی آن است که سخنگو ندارد و هنگامی که دولتی سخنگو ندارد، می‌توان چنین برداشت کرد که حرفی برای گفتن وجود ندارد. مگر می‌شود دولت سخنگو نداشته باشد؟ با تمام این اوصاف شاهد برعهده گرفتن برخی وظایف در حلقه اول اطراف رئیس‌جمهور هستیم. روز گذشته داماد آقای رئیس‌جمهور استعفا کرد. بین استعفا تا برکناری فاصله است. وزیر قصد دارد بگوید که کار بدی نکرده، اما باید توجه داشته باشد که جوانی را برای سرپرستی نهادی انتخاب کرده که در شرایط بحرانی و سختی قرار دارد. کشور با نشست زمین رو‌به‌روست و قرار گرفتن جوانی کم‌تجربه در راس چنین نهادی چندان پسندیده نیست. درست است که او دانشجوی دکتری است، اما در آن سازمان بحران‌زده، باید به شرایط بیشتر توجه داشت. تعجب از آن است که آقای وزیر بعد از بالاگرفتن مخالفت‌ها و حساس شدن موضوع هم این جوان را کنار نگذاشت و حتی آقای رئیس‌جمهور هم در ابتدای امر وزیر مورد نظر را نکوهش نکرد. این جوان در خود شایستگی دید که می‌تواند در این جایگاه بنشیند و این کار را هم انجام داد. به نظر می‌رسد مسئولان توجه ندارند که دنیا در شرایط جدیدی قرار گرفته رسانه‌ها وضعیتی را ایجاد کرده‌اند که دیگر اجازه چنین کارهایی را به سختی می‌دهند. چنین نیست که هر شخصی هر تصمیمی که علاقه دارد بگیرد، دنیای مجازی باعث شده مسئولان در اتاق شیشه‌ای بنشینند و در این شرایط است که رسانه‌ها می‌توانند افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند و در نهایت همان خواهد شد که شاهد بودیم. فشار به قدری بالا می‌رود که خود جوان متوجه ماجرا شده و استعفا می‌دهد. خوشحالی این نیست که وزیر استعفای جوان را بپذیرد یا نپذیرد، خوشحالی این است که این جوان درک درستی از شرایط داشته و برای پایان دادن به ماجرایی که چندان صورت خوشی هم نداشت، دست به استعفا زد، اما در عین حال باعث تاسف است که وزیر و رئیس‌جمهور به‌رغم فشار سنگین افکار عمومی که در فضای مجازی و رسانه‌ها مشاهد شد، برای پایان دادن به فامیل‌بازی پیش‌قدم نشدند تا حداقل در حوزه نفوذ خود، داستان ژن‌خوب را تمام کنند.
* حقوقدان