یک سینما بدهکار ایران!

محسن شهمیرزادی: همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد فیلم سینمایی «بدون تاریخ بدون امضا» نتوانست به جمع نامزدهای جایزه اسکار راه پیدا کند و بدین ترتیب سهم و نقشی در این جایزه سینمایی نخواهد داشت. «بدون تاریخ بدون امضا» از میان 3 اثر منتخب «تنگه ابوقریب»، «شماره 17 سهیلا» و «بدون تاریخ بدون امضا» توسط هیات انتخاب نماینده ایران در اسکار برگزیده شد و به عنوان نماینده ایران در این جایزه معرفی شد. انتخاب این فیلم البته با وجود آثاری چون «تنگه ابوقریب»، «به وقت شام»، «سرو زیر آب» و... برای بسیاری از اهالی هنر و رسانه مورد سوال بود اما هیچگاه تعجب‌آفرین نشد، چراکه تمام این سال‌ها، در هیات انتخاب بر یک پاشنه می‌چرخد و آن چیزی نیست جز رئالیسم سیاه از جامعه ایرانی؛ ژانری که مورد توجه جشنواره‌‌های دست‌چندم خارجی نیز قرار می‌گیرد و موفقیت آثار ایرانی در این جشنواره‌ها از جمله استدلال‌های همیشگی برای هیات انتخاب نماینده ایران برای اسکار در انتخاب چنین آثاری است. در حالی که هر سال همین اتفاق تکرار شده و نتیجه‌ای از آن سینمای ایران نمی‌شود، جز بدهی روزافزونش به مردمی که همواره خشن، بی‌فرهنگ و غرق در فلاکت بازنمایی شده‌اند!
تاریخ، امضا، ایران
«بدون تاریخ بدون امضا» فیلمی از وحید جلیلوند با محوریت مضمون عذاب وجدان است. روایت‌ها حول محور 2 شخصیت اصلی مرد یعنی امیر آقایی در نقش دکتر نریمان و نوید محمدزاده در نقش «موسی» مطرح می‌شود. موسی ساکن یکی از شهرهای اقماری تهران است که مشکلات اقتصادی باعث می‌شود تا او مرغ مرده برای مصرف خانواده‌‌‌‌اش به خانه بیاورد. دکتر نریمان نیز در نقش پزشک پزشکی‌قانونی ایفای نقش می‌کند که ارتباط بین این 2 شخصیت هنگام تصادف‌شان با هم شکل می‌گیرد. عذاب وجدان هر 2 نفر که تصور می‌کنند رفتارشان موجب مرگ فرزند موسی شده تمام پیرنگ‌های قصه را شکل می‌دهد. این مضمون با روایتی سیاه از جامعه ایرانی مطرح می‌شود، به گونه‌ای که مخاطب با دلی چرکین از جامعه بازنمایی‌شده در فیلم، از روی صندلی‌‌های سینما برمی‌خیزد. «بدون تاریخ بدون امضا» در جشنواره‌‌های متعدد خارجی که معتبرترین آنها بخش افق نو جشنواره فیلم ونیز بود، توانست برگزیده شود. از همین رو در جلسه نهایی هیات انتخاب نماینده ایران در اسکار به‌عنوان اثر برگزیده راهی این جشنواره شد که درنهایت از راهیابی به جمع نامزدهای فیلم‌های غیرانگلیسی‌زبان اسکار جا ماند. این فیلم همانند عمده نمایندگان ایرانی در اسکار فارغ از جذابیت‌‌های دراماتیک و ظرفیت‌‌های سینمای ایرانی، تصویری کدر از جامعه ایران نشان می‌داد که خود ظرفیتی مناسب برای برگزیده شدن در جشنواره‌‌های خارجی را دارد. از همین رو هیات انتخاب بدون توجه به سایر آثار این فیلم را راهی اسکار کرد.
لیست سیاه ایرانی


پیش از این در مطلبی با عنوان «مرثیه‌ای برای میهن» در روزنامه «وطن‌امروز»، اقدام به ژانرشناسی نماینده‌‌های ایران در جایزه اسکار شد؛ نماینده‌‌‌هایی که بعضا در ژانرهای گوناگونی روایت شدند اما وجه مشترک عمده آنها تصویری نادرست، تلخ و کدر از جامعه ایرانی بود. تصویری که از «بادکنک سفید» جعفر پناهی تا «میم مثل مادر» مرحوم رسول ملاقلی‌پور و حتی «بچه‌‌های آسمان» مجید مجیدی دیده می‌شود. اگرچه ممکن است کاراکترهای این آثار و عمده فیلم‌‌های راه‌یافته به اسکار دوست‌داشتنی باشند و مخاطب از مواجهه با آنها احساس خوبی پیدا کند اما همگی در بستر جامعه‌ای گزنده، پریشان و پرمصیبت روایت شده‌‌‌اند؛ اتفاقی که چارچوب ذهنیت مخاطب غیرایرانی را نسبت به کشورمان شکل داده و حداقل از میان صدها داور اسکار، بخش زیادی از این طریق نسبت به جامعه ایرانی شناخت پیدا می‌کنند. تنها جوایز اسکار در ایران به «اصغر فرهادی» رسیده است که سهم او از اسکار همان تندیس 24 قیراطی طلای «مبارز صلیبی» است و سهم ایران از اسکار «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده». شاید دور نباشد روزی که هیات انتخاب نماینده ایران در اسکار تصمیم بگیرد در اثر منتخب خود جایی برای فیلم‌‌های متنوع‌‌‌‌‌‌تر با حال‌وهوایی بهتر باز کند. اگر بناست سهم ناچیز ایران در اسکار به همان 2 جایزه فرهادی محدود شود، چه بهتر که جفت پای هیات انتخاب از رئالیسم سیاه خارج شود و حداقل برای معرفی جامعه ایرانی به نخبگان هنری جهان، آثاری واقع‌نمایانه‌تر را انتخاب کند. این مساله آنجایی برجسته‌تر می‌شود که نماینده ایران برای شرکت در اسکار همه‌ساله توسط بنیاد سینمایی فارابی که زیر نظر دولت فعالیت دارد، انتخاب می‌شود؛ موضوعی که باعث شده برخی اهالی سینما و صنوف سینمایی در بسیاری از موارد نسبت به «دولتی بودن» این انتخاب اعتراض کنند و این در حالی است که هم ترکیب اعضای این هیأت در چند سال گذشته و هم خروجی انتخاب شده توسط آنها در نهایت همانی است که این سینماگران معترض می‌خواهند؛ گزینه‌هایی که در آنها کمترین اثری از سینمای استراتژیک و دغدغه‌های ملی جامعه ایرانی دیده نمی‌شود. از میان 22 فیلم ارسال شده به اسکار، 82 درصد آثار فیلم‌های اجتماعی بوده که عمدتا در فضایی تیره از جامعه ایرانی روایت شده‌اند. به جز «محمدرسول الله» که اساسا ارتباطی به جامعه ایرانی نداشت، بقیه آثار باقی مانده همگی درونمایه اجتماعی دارند.