خروج نیروهای امریکایی با چه هدفی؟

سیدعلی خرم
استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه
 اگر خروج نیروهای امریکایی از سوریه را از زاویه تلاش‌های سازمان ملل متحد و سه کشور روسیه، ایران و ترکیه برای تدوین قانون اساسی جدید سوریه و بازگشت همه مخالفان به سرزمین خود بنگریم، امریکا و بقیه ائتلاف او از میدان بازی بیرون افتاده‌اند. شاید دونالد ترامپ قبل از انفعال کامل دارد صحنه سوریه را ترک می‌کند تا مجبور نباشد به انتقادات جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در سال آینده که انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری شروع می‌شود، پاسخ دهد. زیرا ترامپ خودش سیاست اوباما در سوریه را به باد انتقاد گرفت که گویا هیچ دستاوردی برای امریکا نداشته است و اکنون نوبت خودش است که همین انتقادها را متحمل شود. در صحنه کره شمالی هم دونالد ترامپ متوجه شد کار به این سادگی نیست و هیچ گام مثبتی در جهت خلع سلاح هسته‌ای کره شمالی برنداشته و ممکن است این موضوع به یک بدهکاری برای او در صحنه مبارزات انتخاباتی تبدیل شود. پس دونالد ترامپ در کدام صحنه سیاست خارجی موفق شده است؟ آیا در روابط امریکا و عربستان با آن‌همه تدارک و سرو صدا‌ها موفق شد؟ بدلیل خباثت و فریبکاری محمد بن سلمان در جنگ یمن و قتل فجیع مرحوم خاشقجی، این برگ برنده هم بتدریج به برگ بازنده برای ترامپ تبدیل شده است. ترامپ اکنون نه قادر است از حیثیت از دست رفته محمدبن سلمان در سلاخی مرحوم خاشقجی دفاع کند که با یک قطعنامه سنای امریکا، مسئول اول این قتل شناخته شده و نه می‌تواند از عملکرد محمدبن سلمان در جنگ یمن و پشتیبانی ترامپ از او در این جنگ، حمایتی به‌عمل آورد که این‌هم توسط سنا محکوم شده است و مجلس نمایندگان از ژانویه آینده بیشتر به حساب دونالد ترامپ خواهد رسید. دونالد ترامپ در مورد افغانستان هم با صحنه‌ای روبه‌رو شده که به‌عوض امتیاز‌گیری از طالبان و پایان دادن به درگیری‌های این گروه در افغانستان، با رقبای فراوانی از روسیه، چین، هند، عربستان و امارات روبه‌رو شده که قصد دارند معضل افغانستان را با روش خود حل کنند. طالبان هم یک‌نفس صدا می‌زند که امریکا باید از افغانستان بیرون رفته و خودش حکومت افغانستان را در دست گیرد. این به‌معنای شکست کامل سیاست خارجی امریکا در اداره افغانستان و سلب سلطه طالبان است که هزینه سنگینی بردوش مردم امریکا گذاشته و چند ده هزار نیروی امریکایی از دولت اشرف غنی حمایت و دفاع می‌کنند. پس در صحنه افغانستان هم دونالد ترامپ باید تصمیم به خروج سربازانش گرفته و بدون دستاوردی سیاسی افغانستان را ترک کند.
بنابراین دونالد ترامپ دربه در بدنبال یک دستاورد خارجی است که بتواند در مبارزات انتخاباتی سال آینده در مقابل رقبای جمهوریخواه و سپس دموکرات عرضه کند. بدین ترتیب ذهن انسان به‌طرز وحشتناکی به‌سوی موضوع ایران متوجه می‌گردد که مجبور است جای خالی ناکامی‌های ترامپ در صحنه خارجی را پر کند. ترامپ در موضوع ایران آنچه را هم انجام داده شامل خروج از برجام و تحریم ایران، واکنش دوستان و دشمنان امریکا را برانگیخته و آن‌را دستاوردی برای دونالد ترامپ نمی‌دانند و برعکس، جهانیان و دموکرات‌ها او را به‌خاطر این دو اقدام مورد انتقاد قرار می‌دهند. اگر دونالد ترامپ در مورد آرزوی تغییر حکومت در ایران موفق نشود این ناکامی هم به کلکسیون ناکامی‌هایش اضافه می‌گردد.


صاحبنظران امریکایی اعتقاد دارند علاقه ترامپ به محمدبن سلمان در پرتو واکنش‌های سنا و مجلس نمایندگان و افتضاحاتی که محمدبن سلمان بوجود آورده، درحال کاهش بوده و ممکن است ترامپ نه در 110 میلیارد دلار فروش اسلحه و نه در فروش نیروگاه‌های هسته‌ای به عربستان و نه در سایر موارد ظرف سال‌های آینده موفق شود. تکیه کلام ترامپ این بود که عربستان به قدری قوی می‌شود که مهارکننده ایران خواهد شد و اگر در ایران تغییر حکومت هم صورت نگیرد، عربستان قادر به مهار ایران برای حفظ منافع امریکا می‌شود. اما این آرزو در بدو امر در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است و ذهن ترامپ متوجه ترکیه و اردوغان گردیده است.
صاحبنظران امریکایی احتمال می‌دهند در توافقات پنهانی ترامپ و اردوغان، وظیفه مهار ایران ممکن است به‌جای عربستان که با اتخاذ روش‌های خشونت‌آمیز ناموفق شده، به عهده ترکیه از طریق همکاری گذاشته شود و اردوغان در این مورد روابط مستحکم با ایران را دلیل اصلی موفقیت ترکیه در همکاری با ایران دانسته است. این کشور دیالوگ خوبی با ایران برقرار کرده و در صحنه دوجانبه و صحنه سوریه، از نزدیک با ایران همکاری می‌کند.
اما سناریوی کمتر مورد توجه رامی توان طرح‌های شیطنت‌آمیز اسرائیل در منطقه و ارتباط آن با تصمیم ترامپ برای خروج از منطقه برشمرد. در هفته‌های اخیر اسرائیل حرارت درگیری احتمالی خود با حزب‌الله لبنان و ایران را بالا برده و گوش همگان را بتدریج با این موضوع آشنا کرده است. آیا امکان دارد خروج امریکا از سوریه و افغانستان مرتبط با تهدید ایران مبنی بر در تیررس بودن نیروهای امریکایی درصورت بروز خطر باشد؟ آیا عدم تعجب و عدم واکنش نتانیاهو نسبت به خروج نیروهای امریکایی از سوریه که ظاهراً 48 ساعت قبل از اعلام رسمی، با نتانیاهو مشورت شده بود، می‌تواند حاکی از نوعی تبانی بین امریکا و اسرائیل باشد؟ آیا ورود ناو هواپیمابرامریکایی به خلیج فارس و خروج نیروهای امریکایی از سوریه و افغانستان مکمل یکدیگرند؟ اگر احتمال این سناریو ضعیف هم باشد، باید در ایران جدی گرفته شود و هر حرکتی را از نظر دور نداشت. اصرار اسرائیل به تشکیل جلسه شورای امنیت و محکومیت حزب‌الله لبنان به‌خاطر حفر کانال‌های زیرزمینی ادعایی و تأکید نتانیاهو به عدم عبور ایران از خط قرمز اسرائیل، می‌تواند علائمی از شیطنت‌های اسرائیل برای درگیری احتمالی با حزب‌الله لبنان و بالطبع با ایران باشد. این سناریو در راستای «تابستان داغ» ترامپ برای ایران و هشدار جرمی هانت، وزیر امورخارجه بریتانیا مبنی بر تنش احتمالی در خاورمیانه و همچنین تغییر وزیر دفاع میانه‌رو امریکا بهتر قابل تفسیر است. پس در ایران باید چشم‌ها و گوش‌ها را کاملاً باز کرد، فضای بین‌المللی و تحرکات موجود در آن را بدرستی درک کرد و از اقداماتی که اتحاد ترامپ، اسرائیل و عربستان را موفق سازد قویاً جلوگیری نمود. از جمله هرگونه تندروی در مسائل داخلی و خارجی و یا اقداماتی که به تقابل با اروپا، روسیه، چین، هند، ترکیه و دیگر دوستان ایران بینجامد، باید پرهیز کرد زیرا بازی کردن در زمین دونالد ترامپ به‌شمار می‌رود.