روزنامه آرمان امروز
1397/10/16
اشکال از بازیگر نیست، از تفکر است
فاطمه معتمدآریا با انتقاد از چرخه معیوبی که در سینما شکل گرفته و آنچه بهنام «اتوریته بازیگر» باب شده است، میگوید: سینمای ایران پاکترین مناسبات را در زمینههای مالی کشور داشته و کسی حق ندارد این سینما را تسلیم آلودگی پولهای کلان بیشناسنامه کند.این بازیگر در گفتوگویی با ایسنا درباره برخی حاشیهها و هشدارهایی که نسبت به بروز اختلاف طبقاتی در پشت صحنه فیلمها مطرح شده است و اینکه تجربه خودش بهعنوان بازیگر از وضعیت این روزهای سینما چیست؟ بیان کرد: شاید بهتر باشد اول از چند سال قبل بگویم؛ یعنی زمانی که پس از چند سال ممنوعیت، دوباره فعالیتم را شروع کردم. حدود پنج سال قبل وقتی به سینما برگشتم احساس کردم در این چند سالی که نبودم یک چیزهایی تغییر کرده که حداقل با من همخوانی ندارد. فکر میکردم مشکل از من است ولی پس از حضور در چند فیلم با پدیده جدیدی به اسم «اُتوریته بازیگر» مواجه شدم. میدیدم همه چیز به دست بازیگر افتاده، طوری که بازیگر میتوانست ساعتها عوامل را نگه دارد و سر صحنه نیاید یا تصمیم بگیرد دنبال کارهای شخصی خود برود و گروه فیلمبرداری ساعتها منتظرش بماند.او افزود: جدا از اینکه این وضعیت یک بینظمی در کار بازیگری بهوجود میآورد، با خودم فکر میکردم واقعا بخش تولید سینما به کجا رسیده که چنین اتفاقی در آن رخ میدهد؟ چون مهمترین و اصلیترین عامل جلوبَرنده برای یک فیلم بخش تولید است. فکر میکردم وقتی «تولید»، این دریافت را نداشته باشد که با این توقفها و بینظمیها میلیونها تومان ضرر به پروژه میرسد، آیا جز این است که چرخه تولید معیوب شده است؟او در پاسخ به اینکه چه چیزی باعث بهوجود آمدن این چرخه معیوب شده، با تاکید بر اینکه «تمام زنجیرههای این چرخه معیوب در هم فرو رفتهاند» اظهار کرد: بهنظرم اشکال کار از بازیگر نیست، اشکال از تفکر است؛ تفکری که بازیگر را انتخاب میکند؛ تفکری که فیلم را تهیه میکند؛ تفکری که فیلم را میسازد و تفکری که مجوز میدهد و از این نوع سینما حمایت میکند و تفکری که این نوع سینما را عرضه و پخش میکند، اینها معیوب هستند.معتمدآریا در پاسخ به اینکه آیا میتوان گفت، مهمترین عامل برای بروز این شرایط تامین سرمایه ساخت فیلم بوده است؟ گفت: فکر نمیکنم تامین سرمایه عامل اصلی بوده باشد چون سینمای ما متکی به سرمایهگذاریهای سنگین نیست، سینمای متفکر ایران سالها با سرمایههای اندک، هر چند با دشواری، کارهای خیلی بزرگی انجام داده است. بهنظرم اِشکال متوجه نوع سرمایه و نگاه آدمهایی است که وارد این سینما شدهاند، آدمهایی که بیشترشان متعلق به این حرفه نیستند و دغدغه کار فرهنگی ندارند.با سینمای تجاری مخالفتی ندارم اما...
او ادامه داد: شاید گفته شود که سرمایهگذار حق دارد وقتی پولی را خرج میکند به سود برسد، این حرف درست و طبیعی است. من با سینمای تجاری مخالفتی ندارم و با سرمایهداری و سرمایهگذاری و سود در سینما هم نه تنها مخالف نیستم بلکه جذب سرمایه و سوددهی را موفقیت سینما میدانم ولی باید ببینیم سرمایهای که وارد این سینما میشود آیا میتواند و حق دارد روابط، محتوا و اندیشه فیلمسازی در این سرزمین را که نتیجه دهها سال تلاش انسانهای شریف و فهیم اعم از مدیر و دستاندرکار است بهواسطه سرمایه و پولش تغییر دهد؟ سرمایهگذاری که با کیفی پر از پول نقد درِ خانه بازیگری میرود تا از او بخواهد در فیلمش بازی کند و آنطور که او دوست دارد بازی کند یا پخش کننده و سینماداری که پیشاپیش لیست اسامی بازیگران و عوامل دیگر را برای کارگردان میفرستند تا حتما در فیلم باشند یا کارگردان را مجبور میکنند تا برای نمایش فیلمش اسم فیلم را تغییر دهد و اسمی را بگذارد که حتما معرف یک نوع لودگی و بیمایهگی باشد...این بازیگر که این روزها نمایش «خنکای ختم خاطره» را هم روی صحنه تئاتر دارد، اضافه کرد: این رفتارها بسیار فراتر از یک سرمایهگذاری و تجارت سالم است. این یک تفکر و نگاهی است که آمده تا مسیر و روابط و محتوا سینمای ایران را تغییر دهد. ممکن است گفته شود بالاخره این سرمایهگذاریها سبب ایجاد اشتغال برای اهالی سینما شده است ولی بهنظرم این هم واقعیت ندارد. ورود این سرمایهها اثری در بهبود شرایط زندگی و رونق کسب کار هزاران نفر از اهالی سینما نداشته و اکثریت عوامل تولید از کارگردان گرفته تا فیلمبردار و بازیگر و تدارکات و راننده و خدمات به سختی درگیر تامین خرج معاش و زندگی روزمره هستند، چون این سرمایهها اصلا وارد سینما نمیشوند یعنی به پیکره سینما تزریق نمیشوند. بله درست میگویند که هزینه ساخت فلان فیلم میلیاردها تومان بوده ولی این پول کجا خرج شده است؟ این بذل و بخششها و بریز بپاشها فقط برای خرید چند چهره و پر کردن ویترین و سردر سینما صرف میشوند و کمکی به اهالی سینما و دستاندرکاران نمیکنند، جز آنکه با بالا بردن غیر معمول و مصنوعی هزینههای ساخت و انحصاری کردن پخش فیلمها عملا کار فیلمسازی را برای جریان مستقل و متفکر سختتر کردهاند.او در ادامه بیان کرد: از طرف دیگر این نوع سرمایهگذاری با نگاهی که به سینما دارد و با نوع تولیداتش علاوه بر تاثیرات مخرب بر ذائقه و سلیقه بیننده، به بهانه رونق گیشه و فروش بیشتر، فرهنگ و مناسبات دست چندم و جعلی هالیوودی مثل ستارهسازی و جار و جنجال و زرق و برق و ادا بازیهایی مثل فرش قرمز را وارد سینمای ایران کردهاند که هیچکدام ربطی به فرهنگ جامعه ما و شرایط دشوار اقتصادی مردم نداشته و سبب شکلگیری تصویری بیمایه و مرفه از سینماگران در اذهان شده و بهطور محسوسی از اعتبار و مقبولیت اهالی سینما در میان مردم بهعنوان یک قشر هنرمند کاستهاند.
سیاستگذاران سینما؛ مقصران اصلی
فاطمه معتمدآریا در پاسخ به اینکه نقش مدیران در این میان چیست؟ گفت: البته که بهنظرم مقصر اصلی کسانی هستند که برای سینمای ما سیاستگذاری میکنند. ما تجربهای فوقالعاده و یک تحول عظیم از نوعی تفکر به تفکری دیگر را در ابتدای سینمای ایران داشتیم. پس چطور میشود که امروز به چنین جایی میرسیم که وقتی سر درِ سینماها را نگاه میکنیم حتی اسم بعضی از فیلمها هم زننده و خجالتآور است؟ در فیلمها هم که به وفور شاهد رفتارهای ناشایست به اسم کمدی هستیم. اگرچه تفکر را نمیشود و حق نداریم حذف کنیم ولی میشود انتخاب کرد. اینکه ما دستاندرکاران و مدیران و مسئولان سینمایی چه تفکری را انتخاب میکنیم بسیار مهم است. آیا بیهودگی و ابتذال را انتخاب میکنیم یا ترجیح میدهیم چیزی اشاعه داده شود که ضمن ایجاد شادی و خوشحالی برای مردم، ارزشهای انسانی را زیر سوال نبرد و به مخاطب و نیز به خودش توهین نکند؟وی خاطرنشان کرد: علاوه براین مهم است که ببینیم چه چیزی را باید کنترل کرد. آیا باید کلمه به کلمه متن فیلمنامهها و چهار تار موی بازیگر را کنترل کرد یا روی منبع و هدف و نتیجه ورود میلیاردها پولی که وارد سینما میشوند، حساسیت نشان داد؟او در ادامه درباره برخی بازیگران با دستمزدهای آنچنانی و نیز اظهارنظرهای عدهای از آنها به اتفاقات و مسائل مختلف که بعضا با واکنشهایی هم روبهرو شده است، اظهار کرد: در سینمای فرهنگی ایران چنین دستمزدهایی را به کسی نداده و نمیدهند. همینجا برمیگردم به سوال اول در مورد اختلاف طبقاتی در سینما؛ من این مفهوم اختلاف طبقاتی را به این معنی که یک گروه و درصد قابل توجهی پولدار در سینما داشته باشیم قبول ندارم. طبقهای در کار نیست. همانطور که گفتم پرداخت این دستمزدهای میلیاردی یا چند صد میلیونی با هدفهای معین فقط به عدهای معدود و انگشت شمار صورت میگیرد و ربطی به اکثریت قریب به اتفاق بازیگران یا عوامل دیگر ندارد، ولی تاثیری که در پشت صحنه و فضای کار میگذارد و فرهنگی که با خودش به فضای تولید میآورد و همانطور تصویری که از دستاندرکاران سینما به جامعه معرفی میکند، بسیار مخرب است.وی گفت: بازیگری که چندین و چند دَه برابر کارگردان و در بعضی موارد بیش از نیمی از بودجه فیلم را دستمزد میگیرد حتما قادر است و این اختیار را هم حتما به او دادهاند که کار را تعطیل کند یا ساعت کار گروه را تعیین کند و اختیارات دیگر... تاکید میکنم این چرخه معیوب ربطی به شخص بازیگر ندارد مربوط به فرهنگی است که در سینما شکل گرفته است؛ فرهنگ و تفکر قدرتمند سرمایه سالاری که در حال سلطه بر سینمای متفکر و اندیشه سالار ایران است.
سایر اخبار این روزنامه
CFT يكگام به جلو
گفتار درماني با اروپا جواب نمي دهد
كانديداي اصلاح طلبان ۱۴۰۰قطعا «اصلاحطلب» است
اشکال از بازیگر نیست، از تفکر است
یک دقیقه تبلیغات چند؟
مجازات اسيد پاشي «بازدارندگي» ندارد
حکم حبس طولانی برای شهرام جزایری
اصلاح اصلاحات با دو فوریت!
ناجوانمردی رسانههای امارات درباره ایران
به حذف نردهها بسنده نشود
یاد د اشـتهـای اخـتصـاصـی
توسعه یا پیشرفت؟ جام ملتها بین کدام است
پمپئو بداند که مستقیما با مردم ایران درگیر شده است
در استقبال از تایید لایحه مبارزه با پولشویی
رکود را آرامآرام لمس میکنیم
پیروز انتخابات ۱۴۰۰ اصلاحطلبان هستند
آلودگی هوا مدارس اراک را تعطیل کرد