سرآمد «ادبیات متعهد» ارزش های انسانی است

اکرم انتصاری- اگر اهل رمان باشید حتما کتاب‌هایی را از مصطفی مستور نویسنده و مترجم 54 ساله اهوازی خوانده‌اید. یکی از دغدغه‌های این نویسنده، طرح مسائل انسانی است که در کتاب‌های «روی ماه خداوند را ببوس» و «استخوان‌ خوک و دست‌های جذامی» و .... می‌توان آن را به وضوح دید. با او که به قرارگرفتن نامش درفهرست «چهل قلم» (نویسندگان متعهد و ارزشی) واکنش نشان داده بود، گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم تا بدانیم چرا این نویسنده پرفروش که برای خریدن کتاب‌هایش صف‌های طولانی بسته می‌شود، نمی‌خواهد جزو این فهرست باشد و تعریف ادبیات متعهد از نظر او چیست.
 
ادبیات را نباید در معیارهای سیاسی خلاصه کرد
مستور بر این باور است که ارزش‌های انسانی، عمیق‌ترین ارزش‌هاست. او با اشاره به این که «تعهد و ارزشی» برگرفته از همین عنوان است، گفت: «ما با مفهوم متعهد و ارزشی مشغول ساخت دوگانه‌ای می‌شویم که مفهوم مخالفش این است که ادبیات غیرارزشی یا غیرمتعهد و بدتر از آن، ادبیات ضد ارزشی و ضد تعهد هم وجود دارد. با چنین تفسیری این پرسش اساسی به وجود می‌آید که تعریف «تعهد» و «ارزش» چیست؟ به نظر من این جهت‌گیری‌ها نمی‌تواند ملاک ارزش‌گذاری در ادبیات و حتی سلوک زندگی باشد چون ارزش‌های سیاسی و اعتقادی برآمده از ارزش‌های ریشه‌ای و عمیق انسانی است که تا درباره آن‌ها صحبت نشود، نمی‌توان در خصوص نوع ارزش‌ها تعریف دیگری ارائه داد. ارزش‌هایی مانند حقیقت‌جویی، نوع‌دوستی، نفی خشونت و تلاش برای کاهش رنج دیگران جزو مهم‌ترین ارزش‌های انسانی هستند و با تعریفی که من از این ارزش‌ها دارم تصور نمی‌کنم دیگر نویسنده‌های ما غیر ارزشی و غیرمتعهد باشند. چطور می‌توان این‌ها را نادیده گرفت و ارزش و تعهد را تنها در معیار‌های تنگ سیاسی و ایدئولوژیک جست وجو کرد. اگر بتوان برای ادبیات، چیزی به نام تعهد و ارزش تعریف کرد باید این ارزش‌ها ریشه در هویت انسان داشته باشند.»
نگاه خاص، ادبیات را تکه پاره می‌کند
انسان‌هارنج‌ها، درماندگی‌ها، ناکامی‌ها و حتی کامیابی‌های مشترکی دارند که ادبیات می‌تواند آینه آن‌ها باشد. مستور، ادبیات را به همین دلیل یک زبان جهانی می‌داند و می‌گوید: «ادبیات می‌تواند این اشتراک‌ها را منعکس ‌کند. به همین دلیل است که ادبیات مرز تاریخی و جغرافیایی ندارد و برای همه زمان‌ها و مکان‌هاست. این مسئله در این فهرست رعایت نشده است. نگاه سیاسی به ادبیات، نگاهی گزینشی، ناقص و بیمارگونه است. داوری هر اثر ادبی باید از اثر ادبی شروع شود و با همان پایان یابد. این که  ما روی زوایای شخصی و خصوصی یا جهت‌گیری‌های فکری و سیاسی بزرگان ادبیات کلاسیک یا معاصر نور بتابانیم و بعد بر اساس آن چنین شخصیت‌هایی را داوری و آن ها را با معیارهای موهوم ارزشی و متعهد طبقه‌بندی کنیم، نگاهی سطحی به مقوله‌ بسیار مهم فرهنگ و ادبیات است. به نظر می‌رسد ما داریم ادبیات خودمان را با یک نگاه خاص تکه پاره می‌کنیم. به هرحال اگر قرار است تقدیری از شاعران و نویسندگان شود، این تکریم باید به شکل مدنی، سالم، جامع و فارغ از نگاه سیاسی باشد و شاخص‌های آن باید درون ادبیات باشد نه چیزی بیرون از ادبیات. تجربه‌های تاریخی نشان داده است که هر معیاری غیر از ادبیات، نمی‌تواند ادبیات را بسنجد.»