غائله هـز ار دستان

حاشيه‌سازي و بازي با افكار از ويژگي جريان‌ها و افرادي است كه هميشه در طول تاريخ دستاورد قابل ذكري نداشته‌اند، با گل‌آلود كردن آب سعي كردند اذهان عمومي را جهت‌دهي كنند و به مسير خود در راستاي منافع ادامه دهند. در همين حال چند روزي است كه جامعه‌ ايراني كه با مشكلات‌معيشتي، بحران‌هاي اجتماعي، گرفتاري‌هاي اقتصادي و تهديدات امنيتي دشمن روبه رو است، درگير اظهارات فردي شده‌است كه همواره در طول تاريخ جمهوري‌اسلامي زماني كه نياز به نقش‌آفريني بوده در حاشيه‌ رفته و فقط اقدامات و اظهارات وي هزينه‌هايي براي مردم در پي داشته است. داستان ماجراي حيات سياسي فردي به نام محمدموسوي‌خوئيني‌هاست؛ فردي كه شايد بتوان او را هزاردستان انقلاب ايران دانست.
كاراكتر اصلي شنود اشباح
چهره‌شاخص شنود اشباح، سال‌هاي قبل از انقلاب نيز كم حاشيه نبوده است و ارتباط وي با پامنبري‌هايي كه در آينده به منافقين شناخته مي شدند، بحران‌هايي را ايجاد كرد و حتي برخي ارتباط ترورهاي شخصيت‌هاي اصلي نظام را نيز وابسته با مستمع‌هاي وي مي‌خواندند. فرد مذكور در پرونده قلع و قمع دموكراسي را نيز از همان ابتداي حكومت در پرونده دارد و از تسخير سفارت‌آمريكا تا غائله 78 و حوادث 88 و امروز در آستانه سال مبهم 98 اقداماتي داشته‌است كه بايد به آن‌ها شك كرد و همان‌گونه كه اشاره كرديم هزينه اين رفتارها را مردم پرداخت كردند و اين چهره بدون خط‌خوردگي به راه خود ادامه داد.
مغلوب نظام و خيز به پشت‌پرده


شكست‌هاي پي‌درپي اين فرد به عنوان يكي از شخصيت‌هاي پشت‌پرده انقلاب ايران در به دست آوردن منصب‌هاي خاص يكي از نقاط مبهم زندگي خوئيني‌ها محسوب مي‌شود زيرا در زمان هيچ يك از رهبران جمهوري‌اسلامي جايگاه‌هاي حياتي كه او در ذهن داشت، به دستش نرسيد. از وزارت‌اطلاعات تا قوه‌قضاييه و ... همه در روياي وي وجود داشت ولي يا براي وي كسوت اين جايگاه‌ها گشاد بود يا آنكه بنا به مصلحت و خيريت اين اتفاق نيفتد. خبرگزاري ايسنا در اين زمينه مي‌نويسد:« حادثه اي که در سال ۶۲ اتفاق می‌افتد و درباره موسوی‌ خوئینی‌ها مهم جلوه می‌کند، نظر مثبت امام(س) برای انتخاب او به عنوان وزیر اطلاعات است كه در نهایت محمد محمدی‌ نیک(ري‌شهري) به عنوان وزیر اطلاعات انتخاب شد». در همين حال هاشمي رفسنجاني نيز در خاطرات خود درباره اين فرد مي‌نويسد:« آقاي موسوي خوييني ها آمد. از رهبري به دليل اينكه ايشان را رييس قوه قضاييه نكردند، رنجيده بود. گفتم آيت‌ا... خامنه‌اي مايلند در دفتر خودشان كاري به ايشان واگذار كنند ولي نپذيرفت و گفت بنا دارد با انتخابات ميان دوره اي به مجلس برود. پيشنهاد همكاري با نهاد رياست جمهوري را هم دادم. گفت اگر بنا باشد كاري را بپذيرد، اين را مي‌پذيرد».
سلام به پس پرده
ماه عسل اين فرد تا زماني است كه آيت‌ا...‌خامنه‌اي به رهبري منصوب شدند و بعد از اين رويداد و رحلت امام(س) هرچند در ابتدا اين فرد به عنوان مشاور رهبري فعاليت‌هايي را داشت ولي زماني كه متوجه شد رسيدن به قدرت تام را بايد در روياها پيگيري كند، مسير ديگري از سيره ايشان را در همان سال‌هاي ابتدايي ترسيم كرد و با احداث روزنامه سعي كرد گفتماني متفاوت را در پيش بگيرد تا شايد از طريق ابزارهاي دموكراسي قدرت را پس بگيرد. خوئيني‌ها، روزنامه سلام را راه‌اندازي كرد تا اهداف خود را در آن پيگري كند كه سرانجام نيز به آن غائله منتهي شد.
سكوت اجباري
خوئيني‌ها سياست‌ سكوت را در پيش گرفت و در همين زمينه نيز گفته بود كه «بنده از ابتدا نيز زیاد اهل مصاحبه و سخنرانی و این گونه اقدامات نبودم. در تمام سال‌های انتشار «سلام» شاید فقط یک بار آن هم در مورد ۱۳ آبان یا ۲۲ بهمن با خبرنگار سلام مصاحبه کردم» ولي بي‌شك اين سكوت و كم‌حرفي از روي تدبير نبود بلكه واهمه از افشاي مباحث از ميان گفتارهاي او بود.
هزينه از جيب بقيه
رويه خوئيني‌ها تاحدودي از ابتداي انقلاب ايران تا كنون در مسير زمين‌گير شدن دستاورها بوده‌است. البته برخي از اين ماموريت خوشحال نشوند زيرا خواست او نه در راستاي حكومت مردم بر ايران بلكه براي رسيدن خود و همفكرانش بوده‌است. او در سال 88 نيز شايد همان نقش هزاردستان را بازي كرد و هزينه آن را مانند سال‌هاي قبل و مسائل آنچناني مردم و ميرحسين‌موسوي پرداخت كردند. در همين راستا عزيزجعفري، فرمانده سپاه در بخشي از سخنان خود درباره اعتراضات مردم و اظهاراتي كه افراد تاثيرگذار در اعتراضات سال 88 به زبان آورده بود، نكات عجيبي را درباره گفتار و نيت موسوي‌خوئيني‌ها به زبان آورد كه تكميل كننده خاطرات هاشمي‌رفسنجاني از بغض اين فرد نسبت به آيت‌ا...‌خامنه‌اي است. جعفري در اين‌باره افشاكرد كه آقاي موسوي خوئيني‌ها در بهمن 87 اين‌گونه مي‌گويد:«ما بايد بياييم و توان بگذاريم تا به هر قيمتي رهبري را از تخت پايين بكشيم. او بايد بفهمد كه اين مملكت آن‌گونه نيست كه ايشان هر جور بخواهد به هر سمت بكشد».
تحريف تاريخ معاصر
حال و با همه اين توصيفات شايد بيشتر بتوان اين روحاني را كه روزگاري گوي آمريكاستيزي را از همه انقلابيون ربوده بود، بازخواني كرد و شناخت. روحاني‌اي كه بارها از طريق تريبون روزنامه‌اش آمريكا را سردمدار امپرياليسم خوانده بود، چگونه ناگهان در خاطراتش اين موضوع را به هاشمي منتسب مي‌كند.
مماشات لازم نيست، افشاكنيد
پرونده سر به مهر موسوي‌خوئيني‌ها نبايد بسته بماند زيرا اين‌گونه برخورد با وي سبب مي شود كه مانند مسائلي كه مطرح كرده‌است به راحتي تاريخ را بازي بگيرد و به گونه‌اي رفتار كند كه گويي فرشته نجات مردم ايران بوده است و اگر به رهبري و ساير منصب‌هاي قدرت مي‌رسيد، ايران امروز مدينه فاضله‌اي بود كه وعده آن را داده بودند. نكته‌اي كه بيش از اظهارات موسوي‌خوئيني‌ها افكار عمومي را با تامل روبه رو كرده‌است، سكوت شخصيت‌هاي اصلي خانواده هاشمي در برابر اين ادعاهاست. هرچند كه محمدهاشمي واكنشي نشان داده است ولي محسن‌هاشمی که اگر بقالی سرکوچه حسنی‌کیا (محل زندگی آیت‌ا...) سخن بی‌ارتباطی درباره هاشمی به زبان می‌آورد، واکنش نشان می‌داد(همان‌گونه که پاسخ ادعاهای زاکانی را داد) امروز در سکوتی فرو رفته که باید در آن شک کرد یا این اقدامات نوعی عملیات فریب بوده برای درگیر کردن افکارعمومی و به حاشیه راندن اعتراضات به شیوه عملکرد است كه همه جريان جماران نشين در آن دخيل هستند یا اینکه رییس‌دولت‌اصلاحات توصیه‌‌ای برای سکوت در برابر این فرد به خانواده هاشمی داشته‌اند، در غیر این صورت تحمل اتهامات وارده چندان به سعه‌صدر خاندان هاشمي همخواني ندارد.
كينه بازمانده از 68
شايد كينه موسوي‌خوئيني‌ها از هاشمي و يار ديرين آيت‌ا... به دليل خاطره‌اي است كه هاشمي‌رفسنجاني در آن جلسه خاص به زبان آورد و مسير انقلاب ايران را تغيير داد ولي اين اظهارات كه حتي مجمع روحانيون را نيز وادار به برائت كرد و سبب شد زيباكلام او را دروغگو بخواند، بي‌هدف و برنامه بيان نشده‌است . اينكه خوئيني‌ها، هاشمی پس از انقلاب را فردی قدرت‌طلب، قانون‌گریز و رادیکال معرفی می‌کند و در زمانی که امکانات بسیاری از حیث قدرت سیاسی در اختیار داشت، می‌توانست انتخابات را به‌گونه‌ای مهندسی کند که نتیجه‌ای که می‌خواهد حاصل شود را به زبان مي‌آورد، برگرفته از نيت خاصي است كه اگر در زمان حيات هاشمي بيان مي‌شد، بي‌شك با افشاگري‌هاي او همراه بود و امروز دوستداران ايران نبايد بگذارند اين قصه ادامه دار باشد.
البته همچنان اين سوال بزرگ وجود دارد خوئيني‌ها كه اصرار داشت اهل گفت و گو نيست، چگونه در ايام سالگرد فوت هاشمي رازهاي سر به مهر را بيان مي‌كند؟ آيا در زمان زندگي وحيات آيت‌ا... بيان چنين ادعاهايي شدني نبود؟ و در آخر ،كاش اين روحاني ساكت و پرماجرا كه حال سكوت شكسته، به بخش‌هاي ديگر تاريخ كه شاهد و بازيگر آن نيز بوده است مواجهه و روشنگري كند زيرا مردم بي‌صبرانه مشتاق هستند درباره مسائل ديگر نيز بشنوند و مقصران اصلي مشكلات كشور را بشناسند.