ورشو، عرصه تردید اروپا و ناکامی آمریکا

یک ماه مانده به نشست ورشو که آمریکا برای ایجاد اجماع علیه ایران به آن دل بسته است، ابهامات درباره حاضران در این نشست و کیفیت این حضور لحظه به لحظه بیشتر می شود. در حالی که اروپا روی خوش به این نشست نشان نداده اما سعودی ها در پی شکار شاه ماهی از آب گل آلود ورشو هستند.
به گزارش ایرنا، روزهای 24 و 25 بهمن ماه لهستان میزبان نشستی خواهد بود که به ادعای مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، جهان درباره نقش ایران در تعاملات بین المللی تصمیم گیری خواهد کرد. یک هفته پس از اعلام رسمی این خبر از سوی وزیر امورخارجه آمریکا؛ ابهامات درباره «جهان» مورد نظر پمپئو روز به روز بیشتر می شود. این نخستین بار نیست که شماری از کشورهای جهان به تهییج، تحریک، تطمیع و تهدید آمریکا در نقاط مختلف زمین گرد هم می آیند تا درباره ایران به اجماع نظر برسند، اما شاید نخستین بار باشد که بنیان های این نشست و انگیزه حاضران در آن با ابهامات بی‌شماری روبرو است. در مدت باقی مانده تا نشست رسانه ها به نقل از فدریکا موگرینی مسوول سیاست خارجی، اتحادیه اروپا اعلام کرده حضور او در ورشو به دلیل مشغله کاری و پیچیدگی های برنامه ها بعید خواهد بود. از دیگر سو دیپلمات های حاضر در بروکسل پایتخت اتحادیه اروپا حضور مقامات ارشد کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه در نشست ورشو را با تردیدهای جدی ارزیابی کرده اند و گمانه‌زنی‌ها حتی به عدم حضور ترزا می نخست وزیر انگلیس و امانوئل ماکرون رییس جمهوری فرانسه نیز رسیده است. احتمال ضعیف این حضور نیافتن‌ها هم می‌تواند فرآیند شکست های چندین ساله آمریکا در شکل دهی اجماع جهانی علیه ایران را تکرار کند. اینکه اکنون جهان مورد توصیف پمپئو، برای تن دادن به خواست های واشنگتن تردیدهای جدی دارد، حکایت از تغییر هرچند نامحسوس در نظام بین الملل است. تغییری که گرچه نمی توان در برهه کنونی چندان به آن امید داشت و تکیه کرد، اما می تواند آغازگر مسیری باشد که اریکه قدرت آمریکا را با پس لرزه هایی جدی مواجه کند.
اروپای همیشه موافق این بار مردد است، روسیه و چین هم که فعلا در خط دشمنی با ایران نیستند. عقلای همسایه ایران به جز سعودی و برخی هم پیمانان عربش، چندان در پی تغییر استراتژیک در روابط خود با ایران نیستند. شرق آسیا هم به سبب اولویت منافع ملی توسعه محور خود به نظر نمی‌رسد ایران را به عنوان دشمن دسته بندی کنند. با چنین توصیفات محتملی به نظر می رسد جهان مورد نظر آمریکا اکنون به بنیامین نتایاهو و محمد بن سلمان محدود شده است که تنها مقاماتی هستند که مشتاقانه چشم انتظار ورشو نشسته اند.
همزمان با خروج دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا از توافق هسته ای با ایران، حاضران در این توافق به ویژه کشورهای اروپایی اعلام کردند بر سر عهد خود با ایران خواهند ماند و از همان ابتدا در پی ایجاد سازوکاری رفتند تا تاثیر بدعهدی ترامپ را به حداقل ممکن کاهش دهند. نظاماتی چون سازوکار ویژه مالی یا spv و تعاملات بانکی و تجاری با ایران از نمونه اقدامات اروپا است و گرچه ثمربخشی آن با تردیدهایی همراه است اما نمی توان هم منکر خواست قاره سبز بود.


اروپا در میانه نزاع آمریکا و ایران از یک سو به نعل spv می زند و از سوی دیگر به میخ محکومیت پرتاب ماهواره ایران و از یک سو به حقوق بشر ایران می تازد و از سوی دیگر برای اتحاد در ورشو تردید جدی دارد. در این کنشگری اتحادیه اروپا اگر با دیدی مثبت نظر کنیم می توان نشانه‌هایی از استقلال نوپایی را یافت که مقامات اروپا در پی دستیابی به آن در برابر آمریکای به ویژه ترامپی هستند. نگاه بدبینانه هم می تواند نشان از سردرگمی اروپا در مواجهه با بحران سازی های تاجر کاخ سفید تعبیر شود که ره به جایی نخواهد برد. اروپای معلق میان استقلال سیاسی و منافع غیرقابل انکار وابسته به آمریکا، در ورشو آزمون سختی در پیش خواهد داشت. حضور در این نشست، آخرین امیدهای پایبندی به توافق با ایران را به یاس مبدل می کند و عدم حضور هم خشم و خصم ایالات متحده را در پی خواهد داشت. آزمون دشواری که به نظر می رسد اروپا تاکنون خشم آمریکا را بر قطع همکاری با ایران ترجیح داده است.
باید منتظر یک ماه آینده نشست و دید که گمانه‌زنی های دیپلمات های بروکسل درباره حضور نیافتن قدرت های غربی اروپا در نشست شرق این قاره، تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است. دلیل این حضور نیافتن اما می تواند بُعد دیگری هم داشته باشد، برخی از تحلیلگران هدف ترامپ از برگزاری نشست علیه ایران در ورشوی لهستان را به نوعی تلاش برای برهم زدن اتحاد میان بلوک شرق و غرب اروپا عنوان کرده اند. موضوعی که هرچند با احتمال ضعیفی مطرح می شود اما می تواند در تداوم همان سیاست یارکشی رییس جمهوری آمریکا پس از خروج از برجام باشد.
ناتوی عربی اسم رمز بلندپروازی هایی است که سعودی ها از همان نخستین سال های پیروزی انقلاب ایران و اعطای نقش پهلوی به خاندان سلمان و فهد در سر می پروراندند. رویایی که از دشمنی ایران با اعراب افسانه ها می ساخت و به واسطه این افسانه ها دلارهای نفتی سعودی را روانه کارخانه های اسلحه سازی روسیه و آمریکا می کرد تا زرادخانه های خلیج فارس هر روز لبریز از اسلحه‌های آمریکایی شود.