آشی که جمالی‌نژاد برای حسینیه ایران پخت

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: همه پاییز و یک‌سوم زمستان، شهرداری یزد با سرپرست اداره می‌شود! شورای شهر همچنان منتظر تصمیم نهایی وزارت کشور است و تلویحاً اعلام کرده تا پاسخ کتبی و مستدل از وزارت کشور دریافت نکند روی گزینه‌ای دیگر فکر نخواهد کرد. حتی دو عضو شورای شهر یزد در جلسات علنی تهدید به استعفا کردند. هرچند افکار عمومی نه این تهدید به استعفا را جدی گرفت و نه پذیرفت!
شورای اسلامی شهر یزد ـ دور پنجم ـ همواره با چالش‌ها و حواشی بزرگی دست به گریبان بوده است از غائله سپنتا نیکنام به درایت مجمع تشخیص مصلحت نظام ختم به خیر شد تا این انتخاب شهرداری از دیار سپاهان که همواره زیر نگاه حساس افکار عمومی و رسانه؛ دچار نوعی باورناپذیری بود. شوراها برای حیات چهارساله خود باید با برنامه‌ای مدون گام به میدان عمل گذارند و اما چنین به نظر نمی‌رسد که شورای شهر یزد بر‌ای قاعده در حرکت باشد. حداقل در انتخاب شهردار، شهرداری که نه بر حسب اتفاق که با انبوهی از رایزنی‌ها و لابی‌ها توانست پست معاونت عمرانی وزارت کشور را مال خود کند و اساساً نقطه قوت این لابی‌ها و رایزنی‌ها، شهردار شهر جهانی بودن جمالی‌نژاد بود و بس. آفتاب یزد در این گزارش تنها راوی اتفاقات 12 ماه حضور مهدی جمالی‌نژاد و نگران ماه‌هایی است که یزد بدون شهردار دچار سکون و سکوت شده است. هر گونه قضاوتی بر عهده مردم، جامعه نخبگان و افکار عمومی است.

>روایت پنجم از ماه ششم یزد!


ششمین ماه سال برای یزدی‌ها، همیشه با التهاب همراه بوده است! یا باید در کشاکش انتخاب استاندار باشند، یا در تنگنای رفتن استاندار، یا حداقل در بیم و هراس «آیند و روند» یک شهردار. در کنار این‌ها البته نداشتن فرماندار، با سرپرست اداره شدن چندین و چند اداره کل، بی پاسخ ماندن بسیاری از سوالات و ابهامات که به صورتی کاملاً قانون‌مند و شفاف در رسانه‌ها مطرح می‌شود؛ یزد را به انبار احتکار چالش و حاشیه تبدیل می‌کند. و این تمام ماجرا نیست!
التهاب دیگر یزدی‌ها، گره در گره با بحثی مشهور است به نام «بومی» و«غیر بومی» که با تکیه بر رخدادهای 92 به بعد؛ معلوم شد نه بومی‌ها خیری به یزدی‌ها می‌رسانند نه غیر بومی‌ها!
روزشمارها می‌گوید شروع بلاتکلیفی این روزهای شورای شهر و شهرداری نیز از شهریور آغاز شد. از پایان هفته دومِ شهریورِ97 که معلوم شد، پیش‌بینی رسانه‌های مجازی استان مبنی بر یک ساله بودن مدت اقامت مهدی جمالی‌نژاد در یزد عنقریب درست از آب در می‌آید و در شب‌هایی که یزد در سوگ و گداز مصائب سرور و سالار شهید و یاران باوفایش بود ناگهان شهردار اصفهانی استعفانامه اش را از پس پرده بیرون آورد و فاش ساخت!

>جمالی‌نژاد نیامده بود که بماند!
شروع ماجرا باز می‌گردد به تابستان داغ و ملتهب 96؛‌اندکی پس از پایان انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا، وقتی یزد ترکیب شورای پنجم خود را شناخت، در شهر پیچید که غلبه با اصلاح طلبان است. زیرا حداقل 6 نفر از 11 نفر عضو برگزیده تحت لوای یک لیست به شورای شهر راه یافته بودند اما نفر هفتمی هم بود ـ سید‌هاشم پاک‌نژاد ـ که اگرچه در لیست مورد نظر حضور داشت اما، همواره اعلام استقلال می‌کرد و کسی هم ایراد و خدشه‌ای به این اعلام استقلال وارد نمی‌دانست و همچنان نیز نمی‌داند.
گمانه زنی‌ها، چهره‌ها و برنامه‌ای که دلالت داشت بر روش معمول و مرسوم همیشگی! و آن برنامه گرفتن از تقریبا ده گزینه‌ای که یا شورا روی آن‌ها نظر داشت یا احزاب، اشخاص و گروه‌ها خیال می‌کردند با سپردن احوالات این شهر به آن‌ها، اوضاع بسامان‌تر پیش خواهد رفت. در این میان البته بودند کسانی که دائماً گوشزد می‌کردند با توجه به فرصت شش ماهه تا پایان سال، شورا با شهردار فعلی(عظیمی زاده شهردار سابق یزد و فعلی رفسنجان)مدارا کند و اوایل سال بعد تصمیمی اساسی اتخاذ کند.
این گمانه‌زنی‌ها و برنامه گرفتن‌ها در حالی آغاز شد که برخی با بدگمانی به این پروسه نگاه می‌کردند. زیرا برخی از اعضای شورای شهر در سفری به اصفهان به دنبال جذب مهدی جمالی‌نژاد بودند؛ شهرداری که احتمال شهردارِ اصفهان ماندنش خیلی ضعیف بود، خود او نیز از جمع کاندیداها اعلام انصراف کرده بود.
این سفر تقریباً پرحاشیه! بعدها و در پی اظهارات غیر رسمی یکی از اعضای شورای اسلامی شهر یزد که صراحتاً به خبرنگار آفتاب یزد گفته بود:« برای شکستن فشارهای موجود، ما نخست جمالی‌نژاد را به عنوان شهردار انتخاب کردیم و سپس از دیگران برنامه گرفتیم!» اظهار نظری که هیچ گاه نه تایید شد و نه تکذیب! در کانون توجهات رسانه‌ها و افکار عمومی قرار گرفت.
هنوز جمالی‌نژاد رسماً شهردار یزد اعلام و معرفی نشده بود که بخش اعظمی از رسانه‌های استان ـ تقریباً همه روزه ـ اخبار او را پوشش می‌دادند؛ از شرکت در جمع شورای شهری‌های این شهر و آن شهر تا گمانه‌زنی‌ها بابت ترکیب معاونین و سازمان‌ها. جدی‌ترین خبری که دست به دست می‌شد، احتمال انتخاب جمالی‌نژاد به عنوان شهردار اهواز بود، هرچند می‌دانستیم او دل در گروی برندی معروف و جهانی به نام یزد دارد اما وقتی با یکی از اعضای شورای شهر اهواز صحبت کردیم او حتی برنامه گرفتن از جمالی‌نژاد را قویاً تکذیب کرد و او را یکی از گزینه‌هایی نام برد که شورا قرار بوده از وی برنامه بگیرد!
اواخر شهریور، سرشناس‌ترین‌های شورای اسلامی شهر یزد؛ فاتحانه، دوش به دوش شهردار سابق اصفهان در جایی که تقریبا مرسوم نبود ـ باغ دولت‌آباد ـ راهی مراسم تودیع و معارفه شدند و حکایت شورای پنجم، شهردار جدید و ماه ششم وارد فازی جدید شد.
جامعه و افکار عمومی که با انتخاب شهردار خیال راحتی پیدا کرده بود که طی چهار سال پیش رو، با شورایی که عزمی جزم دارد و شهرداری که سابقه مدیریت در کلانشهر اصفهان را در کارنامه؛ بسیاری از خلاهایی که به وجود آمده را پوشش خواهد داد و اما حکمتی بود یا سرنوشت این چنین رقم خورده بود که با شروع تعلیق عضویت سپنتا نیکنام، شورای شهر وارد سیاسی‌ترین وضعیت خود شد تا شهردار بودن جمالی‌نژاد چندان به چشم نیاید!

>اختیار تام!
بررسی لوایح نشان می‌دهد شورای پنجم برای این که مهدی جمالی‌نژاد بتواند استوار و بی‌دغدغه به برنامه‌هایش سر و سامان دهد به او اعتماد کامل می‌کند و با اختیار تامی که به او داده بود؛ جای هیچ بهانه‌ای باقی نمی‌گذارد! جا به جایی اعتبارات یکی از معمولی‌ترین کارهایی است که جمالی‌نژاد طی 12 ماهی که شهردار یزد بود به آسانی انجام می‌داد و مصوبه اش را نیز شورا بدون هیچ مقاومتی به رای و تایید برگزار می‌کرد.
بودجه تبدیل به مسائل دیگر شده چندین و چند آب‌نمای کف خشک تنها بخشی از جا به جایی اعتباراتی است که بعدها معلوم شد تبدیل به کارهای صرفا تبلیغی شده است، در حالی که هیچ ثمره ماندگار به جای نگذاشت.

>جمالی‌نژاد هیچ اعتقادی
به امور زیربنایی نداشت!
پلان مدیریتی جمالی‌نژاد تبلیغی ـ نمایشی بود! او برنامه اش دوازده ماهه، موقت و صرفاً رسانه محور تدوین شده بود. اواخر سال 96 بود که ناگهان خبری مثل بمب رسانه‌ها را در اختیار خود گرفت؛ احداث نخستین گذر فرهنگ و هنر در یزد!
همه در بافت قدیم دنبال کوچه و گذرگاهی بودند که قرار است به «نخستین گذرفرهنگ و هنر»کشور تبدیل شود و اما در کمال تعجب! بعدها معلوم شد که منظور از گذر فرهنگ و هنر؛ کوچه‌ای است در کمرکش یکی از شلوغ ترین خیابانی‌های شهر یزد ـ خیابان کاشانی، موسوم به کوچه مازاری‌ها، کوچه‌ای که طول و عرض آن تنها و تنها پذیرای نزدیک به 15 کارگاه حناسایی بود که قدمتی کمتر از 100سال داشت.
پوشش شدید رسانه ای، اجازه نداد تا انتقادات شنیده شود. اما در نهایت، همه اذعان به این مهم داشتند که این کوچه کاه گل مالی شده هم در ادامه پروژه‌های تبلیغی ـ رسانه‌ای بود که هرکسی را به راهی می‌کشاند.
جمالی‌نژاد تصمیمی ضربتی گرفته بود و شورای شهر نیز تمام و کمال در خدمت انجام این پروژه پر سر و صدا البته صرفا پر سر و صدا از بُعدِ رسانه‌ای بود. در کنار ماجرای مرمت یا بهتر است بگوییم کاه‌گل مالی کوچه مازاری‌ها، حضور صبحگاهی و همه‌روزه نشان از آن داشت که بسیج رسانه از دایره رسانه‌های مکتوب و مجازی نیز فراتر رفته و صدا و سیما نیز در این مسئله شراکتی تام و تمام دارد؛ شراکتی که بعد از رفتن جمالی‌نژاد از یزد به یکی از چالش‌ها و حاشیه‌های تلخ صدا و سیمای مرکز یزد مبدل شد.
مسیر دوچرخه از آن دست طرح‌هایی بود که همگان را انگشت به دهان و مبهوت کرد، کم کردن از عرض اصلی‌ترین شریان ورودی شهر یزد ـ بلوار جمهوری اسلامی ـ به اسم مسیر دوچرخه؛ طرحی که هیچ گاه نتوانست موافقت کمیسیون ماده 5 را اخذ کند و تقریبا بدون استفاده همچون زگیلی زشت‌سیما بر چهره زیباترین بلوار این شهر جا خوش کرد و اما باز هم شورا و جمع وسیعی از رسانه‌های حامی و نیز صدا و سیما کمک کردند تا پروژه‌ای تبلیغی ـ رسانه‌ای به اسم جمالی‌نژاد سند بخورد!

>دایره انتقادات وسیع و وسیع تر شد
آن قدر وسیع که به‌اندرونی شورای شهر رسید!
یکی ـ دوماه که از نوروز 97 گذشت، کم کم سر و صدای منتقدین، سرا تر به گوش می‌رسید! حالا برخی انتقادات به برخی جلسات علنی و غیر علنی شورای شهر هم راه پیدا کرده بود. یکی از تندترین انتقادات همانی بود که بسیاری از رسانه‌ها آن را پوشش دادند که اگرچه رئیس شورا آن را «دروغ صد در صد دروغ» خواند اما برخی از اعضای حاضر در جلسه با نام آن را تایید کردند. همانی که در یکی از جلسات یکی از اعضای شورای شهر با همراهی دیگرعضو شورا خطاب به جمالی‌نژاد گفته بود:«ما باعث شدیم خانه‌نشین نشوی! اگر به عنوان شهردار شهر ثبت شده در میراث جهانی یونسکو انتخاب نشده بودی یک سال گذشته را قطعاً خانه‌نشین بودی...» این سخنان با صدایی رسا و در اوج عصبانیت ایراد می‌شود آن هم با پشتوانه این واقعیت که « باید خواست‌های ما را اجرا کنی نه...»
این سخنان باعث شد تا همه در چشم بر هم زدنی تمامی اتفاقات یک سال منتهی شهریور 97 را به سرعت مرور کنند. در کنار این انتقادات که معلوم بود ناشی از یک خبر درز پیدا کرده است ـ رایزنی‌های گسترده برای رسیدن به پستی بالاتر از سوی جمالی‌نژاد! ـ شورای شهر خود را در برابر انبوهی از انتقادات پیش رو می‌دید که چگونه شهرداری انتخاب کرده اید که از تمام امکانات شما برای رسیدن به خواست‌های شخصی خود بهره‌برداری کرده است؟! و این مسئله قطعا آستانه تحمل شورانشینان را پایین آورده بود!

>هیچ وقت حلال‌تان نمی‌کنم!
در جلسه‌ای که برای رد و تایید استعفای جمالی‌نژاد تشکیل شد بازهم همه چیز رنگ و بوی تعارف و تبلیغ داشت! در این میان اما یکی از اعضای شورا به صراحت می‌گوید:«آقای جمالی‌نژاد هیچ وقت حلال‌تان نمی‌کنم!» و تمام.
جمالی‌نژاد عصر روز عاشورا ـ 29 شهریور به عنوان شهردار مستعفی اما استعفای او تایید نشده راهی برخی شهرستان‌های استان می‌شود. آن هم همراه با مصطفی فاطمی ـ مدیر کل میراث فرهنگی استان یزد ـ که می‌گفتند نقش بسیار پررنگی در آورده شدن او برای شهردار یزد شدن داشت تا گمانه‌زنی‌های بعدی رنگ و بوی جدی تری به خود بگیرد.
4 مهرماه شورای اسلامی شهر یزد بنا به آن چه احترام به تصمیم وزارت کشور نامید با استعفای جمالی‌نژاد که خود را برای ماموریتی یک ساله در یزد آماده کرده بود؛ موافقت می‌کند و پرده دوم ماجراهای پر حرف و حدیث این شورا به روی سن نمایش حاضر می‌شود.

>فرهمند؛ دومین ناکامی شورای پنجم!
شورا در تنگنایی حقیقتاً بی‌تقصیر ـ در استعفا و نه انتخاب! ـ مشتاقیون یکی از کارمندان باسابقه شهرداری را به عنوان سرپرست انتخاب می‌کند. کمتر از یک ماه از انتخاب مشتاقیون نگذشته، انتقادات از عدم انتخاب جانشین قطعی شهردار مستعفی، شورانشینان را به واکنش وا می‌دارد.‌اندکی بعد، مجتبی فرهمند که همزمان با روی کار آمدن شورای پنجم، به عنوان یکی از معاونان جمالی‌نژاد انتخاب شده بود موفق می‌شود آراء لازم برای شهردار یزد شدن را اخذ کند و اما 2 ماه و 10 روز بعد همچنان شورای پنجم و بخش مهمی از جناح‌ها و چهره‌های سیاسی در صدد لابی و رایزنی برای گرفتن تاییده حکم شهردار منتخب به سدی محکم برخورده‌اند!

>جمالی‌نژاد مقصر است یا شورای پنجم!؟
شورای پنجم قطعا می‌دانست که تا انتهای مردادماه 1400 عهده‌دار مسئولیت است و مهم‌ترین مسئولیت شوراها، انتخاب شهردار و نظارت بر رفتار او است. این که بخشی از شورا نشینان از موقتی بودن حضور جمالی‌نژاد باخبر بوده‌اند تنها ادعایی است که قطعا قابل اثبات نیست، اما تمامی شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که پلان‌بندی جمالی‌نژاد، صرفاً استفاده از برندی بین‌المللی برای رسیدن به پست‌هایی بالاتر بوده است به دو دلیل:
نخست؛ ارتباطات گسترده سیاسی با چهره‌هایی چون حداد عادل، ولایتی و دیگر اصولگرایان شناخته شده!
دوم؛ زمان‌بر بودن انتخاب جانشین برای معاونت عمرانی وزارت کشور.
جمالی‌نژاد قطعا از فرصتی که در دسترس او قرار گرفته به نفع منافع و تصمیمات آینده‌نگرانه خود استفاده می‌برد اما شورای پنجم و یزد را دچار چالش و سردرگمیِ بی حد و حسابی می‌کند که از او قطعا به نیکی یاد نخواهند کرد!
این که جمالی‌نژاد نمی‌توانسته با شورای پنجمی‌ها کنار بیاید؛ علی الظاهر و با توجه به حمایت همه جانیه اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورا نمی‌تواند درست باشد اما این که تمام هم و غم خود را برای رسیدن به سکوهای بلندتر از شهردار یزد بودن به کار بسته نزدیک واقعیت عینی‌تری است.
از منظری دیگر اما این که رسانه‌ها از بدو ورود او به شهرداری، او را شهرداری یک ساله، موقتی و مترصد فرصت برای رسیدن به پست‌های دیگر می‌دانستند وقتی با جریانات رخ داده مطابقت داده شد این فرضیه را مطرح و نزدیک به اثبات می‌نماید که حتی شورانشینان هم از ماه‌ها قبل در جریان تصمیم شهریورماه او بوده‌اند و صرفا سکوت اختیار کرده بودند تا موعد اصلی فرابرسد.
جمالی‌نژاد سردرگمی یک شهر را رقم زد تا خود را به نزدیک‌ترین صندلی به وزیر کشور برساند اما غافل از این موضوع شد که قضاوت‌های از این جا به بعد از او چهره یک مدیر همیشه مترصد رسیدن به پست‌هایی مهم‌تر و رنگ و لعاب‌دارتر را ارائه خواهد داد و نه یک مدیر آماده برای خدمت و همراهی.
شورانشینان یزد بنا بر هر مصلحتی که بوده اگرچه به دلیل استعفای جمالی‌نژاد دچار سنگین‌ترین هجمه‌ها شدند اما هیچگاه زبان به نقد و گلایه نگشودند، اما نمی‌توانند منکر این واقعیت شوند که سرآشپزی که آش تلخ و شوری که کام همه یزدی‌ها را تلخ کرده، پخته کسی نیست جز مهدی جمالی‌نژاد معاون فعلی وزیر کشور و شهردار سابق اصفهان.
این خلاصه‌ترین روایتی است که می‌توان از روزهای رفته بر یزد به مخاطبان داد و اما در فراز پایانی باید به تمامی کسانی که در لابی گری‌ها و رایزنی‌ها کمک می‌کنند شخصی از جایی به جایگاه دیگر برسد این مسئله را گوشزد کرد که تصاحب یک صندلی به قیمت سردرگمی یک شهر، بهای سنگینی است که ریشه در سیاست بازی و سیاست‌زدگی دارد و نه تدبیر امور.
شورای شهر یزد می‌توانست فصلی موفق با حضور جمالی‌نژاد داشته باشد؛ بی حرف و حدیث، بی غوغا، بی چالش و آرام اما این فصل موفق به انبوهی از چالش‌ها و حواشی تبدیل شد، آن هم تنها به این دلیل که میهمان حرمت میزبان را نگاه نداشت و از امکاناتی که میزبان در اختیار او قرار داده بود به نحوی بهره برد که مستقیم و غیر مستقیم دچار خسران و سردرگمی شد و این یعنی ترجیح فرد به یک جامعه! ترجیحی که نه تازگی دارد و نه در نقطه انتهایی می‌تواند قرار داده شود.