مام وطن درسو گ سربازان

مرزهای شرقی به عنوان پیشانی ایران، به امنیت و آرامش نیاز دارند و نسبت به تکرار این حوادث نگرانی وجود دارد
مرزباني ایران در همان ساعات نخست حادثه از طرف پاکستانی درخواست تشکیل تیم با مشارکت طرفین می کند ولی مرزبان پاکستانی توجه نمی کند
مرزبانان زخمی تا رسیدن به اولین اورژانس 150 کیلومتر فاصله داشته اند و تا رسیدن آمبولانس یا در راه بر اثر خونریزی به شهادت رسیده اند
سرکوب این اشرار برای جمهوری اسلامی ایران کار دشواری نیست و لازم است با بی تفاوتی مرزبانان پاکستان در قبال این حادثه برخورد قاطع صورت گیرد


عقربه‌های ساعت به19:40 دقیقه بعداز‌ظهرچهارشنبه 6 اردیبهشت ماه نزديك می‌شوند. مرزبانان هنگ مرزی میرجاوه استان سیستان وبلوچستان آماده تعویض شیفت بین میل مرزی 99 و 100 هستند و هیچ‌کس نمی داند دقایقی که با شتاب در حال‌گذر است، به لحظاتی نفس گیر و خون‌بار ختم خواهد شد. چند نفرسرباز وظیفه از مشهد به سیستان اعزام شده و روزهای پایان خدمت را روز شماری می کنند. یکی ساکن یزد است، آن یکی اهل کرمان است و چند ماهی بیشتر از ازدواجش نمی گذرد و به همین ترتیب هر کدام زادگاهی، خانواده ای و چشم‌های دلواپس و نگرانی را خیره به راه خود دارند. هر یک عزیز خانواده ای هستند و دست هایی برای حفظ آن ها از خطر و بازگشت به سلامت‌شان به دعا بلند شده است. با این حال، قرار نیست که این بچه ها زنده برگردند. هیچ کس نمی داند که دو روز بعد پیکر بی جان و به گلوله نشسته آن‌ها از فرودگاه زاهدان برای خاکسپاری به مشهد اعزام می‌شود. هیچ‌کس نمی‌داند که تا ساعتی دیگر، خبر شهادت این بچه ها به تیتر اخبار تبدیل می شود. زمان پیش می رود و عقربه ها به 19:40 نزدیک می شوند. شلیک اسلحه‌های تروریست‌های تکفیری، مرزبانان را غافلگیر می کند. صدای رگبار گلوله به گوش می رسد؛ خون و غبار و فریاد در هم آمیخته. تروریست ها یکی از سربازان را روی زمین می‌کشند و با خود می برند و با استفاده از تاریکی هوا و صعب‌العبور بودن منطقه می‌گریزند. اورژانس نیست، آمبولانس نیست، مجروحان در انتظار کمک به خاک غلتیده اند. تا اولین اورژانس 150 کیلومتر فاصله است. زخم های مرزداران عمیق است. عده ای به شهادت رسیده‌اند، عده‌ای تا رسیدن آمبولانس به شهادت می رسند و عده ای دیگر در بین راه، تا طی کردن این 150 کیلومتر از فرط خونریزی شهید می شوند. آمارها حکایت از 9 شهید، یک مجروح و یک اسیر دارد. مرزداران سیستان و بلوچستان که شاید هر کدام بیش از بیست و دو سه سال نداشتند، در حالی دیگر به خانه بر نمی گردند که نه عکس پروفایل کسی به واژه سرباز و مرزبان تغییر پیدا کرد، نه در صفحات اجتماعی برای مظلومیت‌شان اشک ریختند و یقه دراندند و نه عکس های‌شان را به اشتراک گذاشتند. خانواده های این افراد، عزیز کسی نشدند و سر و ته دلجویی ها به یکی دو برخورد کوتاه مسئولان ختم شد. خانواده هایی که هنوز قدرت هضم واژه شهید را در ابتدای نام فرزندان‌شان ندارند. واژه شهید ابتدای نام 9 مرزبان سیستان و بلوچستان حک شده است، اما بعید نیست که به زودی همین واژه نیز به دست فراموشی سپرده شود و این خانواده ها بمانند و داغی که هر گز سرد نخواهد شد. «علی اوسط هاشمی» استاندار سیستان و بلوچستان در گفت و گو با «قانون» با اشاره به اینکه این حادثه در منطقه جنگلی و به واسطه کمین کور برای مرزداران ایرانی اتفاق افتاده است، اظهار کرد:«متاسفانه تعدادی از مرزداران هنگ مرزی در حین گشت زنی توسط تروریست های پاکستانی غافلگیر شده و 9 تن از مرزداران با سلاح های دوربرد به شهادت رسیدند». اوسط هاشمی با تاکید بر اینکه از دولت پاکستان انتظار اقدام قاطع و واکنش عملی با گروه‌های تروریستی داریم، افزود: « در غیر این صورت با چشم‌پوشی بر ملاحظات همسایگی و همجواری ، سرکوب این اشرار برای جمهوری اسلامی ایران کار دشواری نیست. لازم است با بی تفاوتی مرزبانان پاکستان در قبال این حادثه برخورد قاطع صورت گیرد؛ چرا که چنین حوادثی منافع هر دو کشور را به خطر خواهد انداخت». استاندار سیستان‌و‌بلوچستان با تایید خبر احضار سرکنسول پاکستان در زاهدان به استانداری، ادامه داد: « برای امنیت سیستان و بلوچستان خسارت‌های زیادی پرداخت شده و نمی پذیریم دستاوردهایی که با خون شهدا به دست آمده ، خدشه دار شود. پاکستان به پناهگاه امن جریان ضد‌انقلاب تبدیل شده و با استفاده از غفلت دولت و مرزبانان پاکستانی، مرزبانان ایرانی را به شهادت رساندند». اوسط هاشمی با اشاره به اینکه هنوز آثار خون سرباز اسیری که به سمت پاکستان بردند، بر زمین ما باقی مانده است، افزود: «دیگر صبر و مدارا ممکن نیست. مرزباني ایران در همان ساعات نخست حادثه، از طرف پاکستانی درخواست تشکیل تیم با مشارکت طرفین می کند ولی مرزبان پاکستانی توجه نكرده و این بی توجهی، به رخداد این حادثه می‌انجامد».
امنیت تروریست های تکفیری در پاکستان
«در مرز جنوب شرقی کشور از مرز طولانی میرجاوه تا منطقه رودک، دشتی وجود دارد که به شکل ریگزار و لم یزرع است. مرزبانان ایرانی در این منطقه در حال ماموریت بودند که توسط اشرار مسلح غافلگیر می شوند. مرزبانان ما با کمبود وسایل نقلیه و امکانات مواجه بودند، همچنین به دلیل اینکه نیروی بومی به همراه نداشتند، بر جغرافیای منطقه مسلط نبودند و با توجه به هوای توفانی و ریزگردهای زیاد، کاملا غافلگیر شدند». این ها را «علی‌کرد»، نماینده مردم خاش و میرجاوه در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با «قانون» می گوید و ضمن گلایه از دیپلماسی وزارت خارجه کشور، می افزاید: «جای گله از وزارت خارجه وجود دارد که با توجه به افزایش توطئه دشمن در مرزهای پاکستان، تا کنون در ارتباط با سفرای پاکستان به‌طورجدي خواستار همکاری و جلوگیری از اسکان تروریست های تکفیری در پاکستان نشده‌اند.» نماینده مردم خاش ادامه داد: « از وزارت خارجه خواستاریم با دولت پاکستان در خصوص برچیدن شرایط امنی که برای اشرار مسلح در پاکستان وجود دارد، وارد مذاکره شود. شورای امنیت ملی نیز تدابیر بیشتری برای صیانت از مرزهای شرقی داشته باشد».
ضعف امکانات و کمبود نیرو، از عوامل اصلی حادثه
اگر ضعف امکانات و کمبود نیرو نبود، شاید این حادثه برای مرزبانان کشور اتفاق نمی افتاد. آن ها نه ماشین مناسب در اختیار داشتند، نه در پایگاه های اطراف‌شان نیرو و ماشین به اندازه کافی وجود داشت و نه نیروی بومی به عنوان راهنما با خود به همراه داشتند. نماینده مردم خاش و میرجاوه با تاکید بر اینکه ضعف امکانات، یکی از عوامل موثر در بروز این حادثه بوده است، می گوید: «اگر وسایل نقلیه و نیروی بیشتری وجود داشت، بی‌شک در زمان درگیری، دیگر نیروها به کمک این بچه ها می شتافتند. هر پایگاه دست کم به 6 خودروی تویوتای شاسی بلند و 20 نیرو احتیاج دارد. ماشین که یکی دو نمونه بیشتر نیست و نیروهای هر پایگاه نيز از 10 تا 12 نفر بیشتر نیستند. این در حالی است که اگر یک ماشین برای گشت می رود، دو ماشین دیگر از پشت سر او را محافظت کنند. ما با ضعف امکانات مواجه هستیم؛ در حالی که فعالیت اشرار پاکستان افزایش یافته است».
150 کیلومتر تا اولین اورژانس
علي کرد، همچنین به ضعف اورژانس و آمبولانس در مناطق مرزی اشاره کرد و اظهار كرد: « تعدادی از مرزبانان مجروح شده بودند و اگر آمبولانس هوایی یا اورژانس در آن منطقه حضور داشت، به شهادت نمی رسیدند. در منطقه مرزی حداقل به دو اورژانس احتياج است و حتی جانمایی صورت گرفته اما با امروز و فردا کردن، تا به حال اورژانس در این منطقه مستقر نشده است. مرزبانان زخمی تا رسیدن به اولین اورژانس 150 کیلومتر فاصله داشته اند و تا رسیدن آمبولانس یا در راه بر اثر خونریزی به شهادت رسیده اند». به گفته کرد، لازم است که وزارت کشور و شورای تامین امنیت استان سیستان و بلوچستان هوشیار باشند و امکانات رفاهی و خودرویی و درمانی بیشتری در اختیار مناطق مرزی قرار دهند.
مرزهای شرقی، حکم پیشانی ایران را دارد
«سربازانی که در مناطق مرزی به صیانت و مرزبانی مشغول هستند، اغلب از نقاط مختلف کشور به این مناطق اعزام شده اند و با جغرافیای منطقه آشنا نیستند». نماینده مردم خاش و میرجاوه با اشاره به این نکته می‌افزاید:«متاسفانه هیچ نیروی بومی در پایگاه های این مناطق استخدام نشده است. نیروهای بومی، اشراف کامل بر موقعیت نقاط استراتژیک و نقاط آلوده به ناامنی دارند و بر کمین دشمنان مسلط‌تر هستند. عجیب و تاسف بار است که شورای امنیت در هنگ‌های مرزی حتی یک نفر نیروی بومی استخدام نکرده است. مرزبانان ما موقعیت جغرافیایی این مناطق را نمی شناسند و در مواجهه با چنین مواردی غافلگیر می شوند. فقدان نیروهای بومی، خلأ کلی مرزهای سیستان و بلوچستان است». کرد با تاکید بر اینکه مرزهای‌شرقی کشور حکم پیشانی ایران را دارد، گفت: « مرزبانان مرزهای شرقی در دشت های لم‌یزرع و در میان باد و توفان ریگزارها غافلگیر می شوند؛ بی‌آنکه در کنار مرزبانان هنگ های مرزی، پایگاه های سپاه نیز حضورداشته باشد. مرزهای شرقی به عنوان پیشانی ایران نیاز به امنیت و آرامش دارد و ما نسبت به تکرار این حوادث نگران هستیم».