روزنامه آفتاب یزد
1397/11/15
دو صد گفته رنگین و....
در این چند روز گذشته خبری در سایت ها و محافل ادبی بازتاب یافت که بسیاری را هم حیرت زده و هم غمگین کرد. حیرتآور از این بابت: جوان ایرانی، یکی از معتبرترین جوایز ادبی استرالیا را با رمانی که بر روی گوشی همراهش تایپ کرده بود، از آن خود کرد. اما نکته غمبار ماجرا اینجاست: «بهروز بوچانی» جوان برنده جایزه ،چند سالی است در یک جزیره در گینه نو زندگی سختی را می گذراند و به امید پذیرش از سوی کشور استرالیا روزها را با سخت جانی به شب می دوزد!چهره مصمم اما مکافات کشیده و تکیده او بر خروجی رسانه هاشاهدی است بر ناگواری زندگی او و متاسفانه هزاران جوان دیگر که به سودای زندگی کم دغدغه تر، ترک یار و دیار می کنند و...
بیشتر شان با کمال تاسف با در بسته کشورهای پیشرفته رو دررو می شوند. جوانانی که در اوج خلاقیت و کارایی ناگزیر شده اندبه جزیره ای پناهنده شوند که از زور سختی آب و هوا و غذا آدمی را یاد بدترین تبعیدگاه ها و شکنجه سراها و«بی درکجا» ها می اندازد. از این که بگذریم، همین چند وقت پیش هم سفارت ایران در عمان از مهاجرت «بی سابقه» مردم به کشور عمان خبر داده بود. این خبرها را اگر در کنار خبرهایی مثل خرید بی سابقه ملک و املاک در ترکیه از سوی ایرانی ها و مرگ فلان جوان پناهجو در جنگل های صربستان و ... بگذاریم، صدای تلنگری را میشنویم که هر روز به ما نزدیک و نزدیکتر میشود. این خبرها نشان می دهد که ما با یک موج مهاجرت از کشور رو به رو هستیم. مشکلی که با بی اعتنایی و بی ملاحظگی برخی گردانندگان جامعه حالا چنان کوه آسا شده که به آسانی جا به جا نمی شود. وقتی جایِ جوان تحصیلکرده وبا انگیزه را به آقازادههای تازه از هواپیما پیاده شده و عنوان طلب دادیم، وقتی مدیران ما با سابقه چهل سال مدیریت هنوز بر دفتر و دستک مدیریت چسبیده اند و قصد بازنشستگی و مجال دادن به جوانها، لحظهای از ذهنشان نمیگذرد، و باز وقتی که جوانگرایی در دولت محدود به جوانهای خانوادههای بانفوذ شده است، چندان عجبی در کار نیست که جوانان توانمند ما از زور بلاتکلیفی خطر غرق شده در آب دریا و پرت شدن از دره و هزاران مشکل کوچک و بزرگ را به جان بخرند و چمدان مسافرت در دست در هر سفارتخانه وکنسولگری را بکوبند ودر بیشتر موارد اندوخته ناچیزشان را به قاچاقچیان از خدا بی خبر و برخی وکلای نابکار ببازند! و این ها همه سوگمندانه رویه خوب ماجرا است! چرا که هستند هزاران جوانی که نه توان مهاجرت دارند و نه یارای این را دارند که هر روز با فقر و بیکاری و ...چشم در چشم شوند. بیآنکه قصد سیاه نمایی در کار باشد، باید اعتراف کرد جامعه برنامهای مطلوب برای بهرهگیری از انرژی آنها ندارد. مسئولان ما هم که در طول تمام این سال ها در باب جوانی «دوصدگفته رنگین» بر زبان راندهاند و دریغ از گامهای موثر برای جوانان! خودخُوری های بسیاری از جوانان و انرژیهای معطل مانده بیشک همانند
همه انرژیها در عالم طبیعت قابلیت دگردیسه شدن دارند و امکان این به هیچ رو کم نیست که سرخوردگی های جوانی به عصیان بدل شود!
سایر اخبار این روزنامه
دو صد گفته رنگین و....
راهحل منطقی ماکرون
خبر آخر
قصه شیرین عادل و میعاد
مژده بزرگ سعید لیلاز
رفراندوم برای مردم
وام ازدواج به کودکهمسران تعلق نمیگیرد
آن روی سکه اینستاگرام
وام مسکن به ۴۰ هزاربازنشسته تعلق نمیگیرد
بسیج راههای دور زدن تحریمها را پیدا کند
حواشی تک خوانی یک زن
دلالی این بار در صفهای گوشت!
سعید جلیلی هم شاکی شد