از گوادالوپ تا ورشو؛ آیا آمریکا برنامه حمله نظامی دارد؟! - بهروز پورسینا

آمریکا، برهه بی‌سابقه و پر چالشی را پشت سر می‌گذارد. پوپولیستی به اسم ترامپ، کرسی قدرت را به دست گرفت و با شعار بازگرداندن دوباره عظمت و ابر قدرتی مطلق آمریکا، چنان جهان و حتی خود آمریکا را از ژانویه ۲۰۱۷ با گونه‌هایی از رفتارها و تصمیم‌های سیاسی - حقوقی، اقتصادی و اجتماعی متخلخل، سطحی و متناقض درگیر کرده که وجهه آمریکا را به لحاظ عظمت و قدرت، به مراتب کریه تر و ضعیف تر از گذشته کرده است. به این بخش از بحث در این یادداشت نمی‌پردازیم و آن را به صحنه برگزاری انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری این کشور وا می‌نهیم. آنچه را که در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت این است که، آمریکا وقتی باطل السحر انقلاب اسلامی ایران را در بر هم خوردن برنامه و نقشه قطعی اش برای بر هم زدن انقلاب و نرسیدن انقلاب اسلامی ایران به سن کمّلین یعنی چهل سالگی در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ مشاهده و وجدان کرد، اصلی ترین برنامه اش را برای پس از ۲۲ بهمن بر روی ایجاد یک وفاق بین المللی گذاشته است تا به زعم واهی خود، به عبور از جمهوری اسلامی ایران بپردازند و خطی مشی‌های خود و متحدانش را بر این توهم، تنظیم  و متمرکز کنند. آغاز این حرکت کاریکاتوری قرار است در ورشو رقم بخورد. این حرکت کاریکاتوری، بر گرفته از الگوی گوادالوپ است. حال، ماجرای گوادلوپ چه بود؟
در روزهای ۱۴ تا ۱۷ دی ماه ۱۳۵۷ چهار کشور متحد آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان غربی برای هماهنگی سیاست‌های امنیتی خود در قبال شوروی، چین و رژیم طوفان زده شاهنشاهی ایران که در برابر امواج عظیم مبارزات فراگیر مردمی به رهبری امام خمینی ره، به زانو درآمده بود در جزیره گودآلوپ فرانسه این نشست، تشکیل شد. بیشتر وقت این نشست ۳ روزه و در عمل به دلیل وخامت فوق‌العاده حال سلطنت در ایران، به بررسی وضعیت جاری سلطنت، شخص محمد رضا شاه و ایران پس از محمدرضا و تصمیم‌گیری در این ارتباط گذشت. خطاب به بسیاری از تحلیلگران متوهّم که یا از سر غرض ورزی و یا از سر نادانی و جهالت، تصمیم سران این ۴ کشور مبنی بر سپردن فرآیند اداره کشور به جریان لیبرال حامی سلطنت تشریفاتی و مورد تایید لژهای فرامانسونری داخل و خارج از کشور به رهبری دکتر شاهپور بختیار را دلیل سقوط محمد رضا شاه می‌دانند باید گفت که این تحلیل، یک دروغ تاریخی بدیهی و بارزی بیش نیست. تمامی گزارشات ثبت شده در این نشست سه روزه حاکی از آن است که وقتی این کشورها به یقین رسیدند که علی‌رغم به کارگیری تمامی روش‌های حمایتی از شاه و سلطنت در ایران، پس از کودتای ۲۸ مرداد و به خصوص از زمان اوجگیری مبارزات مردمی بر علیه شاه و سلطنت پهلوی از اواخر سال ۱۳۵۶ سلطنت و محمد رضا شاه در سراشیبی یک سقوط حتمی قرار گرفته است، برای اولا، جلوگیری از توسعه نفوذ احتمالی کشور شوروی در پی سقوط قریب الوقوع شاه در ایران و ثانیا برای حفظ سلطنت از مسیر ایجاد رفرمی در نحوه اراده کشور توسط لیبرال‌های حامی سلطنت، با هدف حفظ ثبات با دیدگاه غربی در منطقه غرب آسیا توسط ایران، به محمد رضا شاه ابلاغ شد که با سپردن جریان اداره کشور به شاهپور بختیار و خروج موقت از کشور به زودی جریان مبارزات مردمی کند و حتی متوقف خواهد شد تا سلطنت در قالب جدیدی در ایران ادامه یابد. برای تضمین موفقیت این سیاست راهبردی، گزینه اجرای کودتا به عنوان یک گزینه نهایی نیز دیده شده بود. البته از باب سنت الهی و مکروا و مکر الله، والله خیر الماکرین با رهبری‌ها و سیاست‌های پیامبر گونه امام راحل ره و حضور سراسری شجاعانه، خالصانه و پرشور مردم مسلمان ایران در تمامی صحنه‌های مبارزه با دولت دست نشانده بختیار همچنین...
ادامه در صفحه 12