یادداشت

از همان اوان روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، چهرۀ یک روحانی که در حلقه اول اطراف امام راحل (قدس سره) قرار داشت، بیش از دیگران جلب نظر می‌کرد. وقتی امام، حکم انتصاب مهندس مهدی بازرگان را برای تشکیل دولت موقت صادر کردند  قرار بر این شد تا در همان بهمن 1357، متن حکم در تلویزیون آن زمان برای مردم قرائت شود. امام، این امر خطیر تاریخی را به یکی از نزدیکترین شاگردان انقلابی خود سپردند؛ این شخص فردی نبود جز آیت‌الله هاشمی رفسنجانی. همین موضوع کافی بود تا او در لیست اولین شخصیت‌های نظام قرار گیرد که می‌بایست قطعا از سوی گروههای معارض و برانداز، به شهادت برسد.  فلذا پس از ترورهایی که منجر به شهادت سرلشگر قرنی و آیت‌الله مطهری شد، در روز سوم خرداد 1358 یعنی حدود 3 ماه پس از پیروزی انقلاب، هاشمی مورد هجمه در یک برنامه ترور دقیق و کامل قرار گرفت. عوامل ترور زمانی از دفتر کار آیت‌الله خارج شدند که اطمینان یافته بودند که با تیرهای شلیک شده، انقلاب را از نعمت وجود نازنینش بی بهره کرده اند غافل از اینکه به خواست خداوند متعال و به واسطۀ جانفشانی همسرم مکرمۀ ایشان، تیرهای کین دشمنان دین و انقلاب که بر بدن ایشان نشسته بود، کارگر نیفتاد و او برای انقلاب بعنوان یک ذخیره بزرگ باقی ماند. بلافاصله پس از این رخداد بود که امام راحل، برای بهبودی حال آیت‌الله نذر کردند و به شکرانۀ حفظ وجود پربرکتش، طی پیامی تاریخی در 5 خرداد 1358 به مردم همه زمانها اعلام فرمودند که « مردان تاریخ، تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند که هاشمی زنده است چون، نهضت زنده است».