روزنامه آفتاب یزد
1397/11/30
اردوغان هم منعطف است و هم قدرت توجیه مردم را دارد
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: جنگ داخلی سوریه در اوایل سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شد؛ ۱۵ مارس ۲۰۱۱ در شهر درعا در جنوب غرب سوریه، نیروهای امنیتی، گروهی از جوانان را به اتهام «کشیدن نقاشیهای ضدحکومتی با اسپری روی دیوار مدرسه« دستگیر کردند. این کار اعتراضاتی را در سطح شهر در پی داشت؛ معترضان به خیابانها آمدند و در واکنش، نیروهای امنیتی نیز به روی معترضان آتش گشودند و چهار تن از آنها را کشتند. گفته میشود این اولین اعتراض ضدحکومتی بود و چهار قربانی آن نیز اولین قربانیان قیامیبودند که به جنگی هشت ساله و ویرانگر تبدیل شد.از آن تاریخ تحولات بسیاری در منطقه و جهان روی داده از جمله رفتن دموکراتها از صحنه سیاسی آمریکا و روی کار آمدن جمهوری خواهان با چهره ای ناشناخته! اما، قدرت طلبی تجارت پیشه به نام ترامپ، وقوع کودتایی خونین اما ناموفق در ترکیه، ظهور داعش در مناطقی از خاورمیانه از جمله در شمال عراق و بخشهایی از سوریه، آغاز ولیعهدی محمد بن سلمان در عربستان که با قتل فجیع خاشقچی وارد مرحله ای تازه شد و پایان دوران اصولگرایان در ایران و روی کارآمدن دولتی برآمده از اصلاحات و اعتدالیون در ایران. در کنار این تحولات میتوان به مسائل دیگری نیز اشاره کرد؛ دیدار رهبر کره شمالی با ترامپ، خروج انگلستان از اتحادیه اروپا با عنوان برگزیت، شورشها و حملاتی تروریستی در فرانسه، برخی تحولات پر هزینه سیاسی در اسپانیا، آرایش جدید طالبان در افغانستان و روی کارآمدن چند باره پوتین در روسیه.
در گفتگویی با دکتر رحمن قهرمانپور کارشناس مسائل سیاسی به بررسی تحولاتی پرداخته ایم که نگاه کشوری به نام ترکیه با صدارت اردوغان را به دو مسئله تمامیت ارضی و امنیت ملی به چالش میکشد.
برای شروع گفت و گو، تمامیت ارضی و امنیت ملی را به ساده ترین شکل ممکن برای ما تعریف کنید.
یکی از عناصر اصلی در دوره مدرنیته از 200 سال گذشته تشکیل دولت - ملتها بوده که دو عنصر اصلی دارد؛ اول دولتی است که بتواند در یک سرزمین مشخص اعمال حاکمیت کند و این اعمال حاکمیت نیز تعریف دارد، هم تعریف سیاسی و هم تعریف حقوقی، در بخش سیاسی، دولت قوه قاهره ای است که انحصار به کارگیری خشونت را دارد، یعنی مهم ترین ویژگی دولت این است که عنصر خشونت را در اختیار دارد و میتواند از خشونت استفاده کند.
عنصر دوم دولت ـ ملت مدرن، ملت است که در چارچوب سرزمینی درست میشود، حالا این که ملتها ازلی هستند یا ساخته میشوند، موضوع دعوای نظری ادامه داری در علوم سیاسی است.
امروزه میتوان گفت وزنه متمایل و به سود نظریه ساخته شدن ملتها است. یعنی اغلب نظریه پردازان معتقد هستند که دولتهای مدرن در یک پروسه زمانی و با اعمال سیاستهایی که در راس آنها ایجاد هویت ملی قرار دارد، توانسته اند ملتی را بسازند، این ساخته شدن به این معنا نیست که ملتی را از صفر به وجود آورده بودند نه! بلکه به این معنا است که برای آنها هویتی مشترک و جمعی تعریف کرده اند، تاریخ را برای آنها بازخوانی کرده اند، وجوه مشترک تاریخی را برجسته کرده اند، زبانی مشترک را برای آنها ایجاد کرده اند و... برجسته ترین نمونه ملت سازی در دوران مدرن پدیدار شدن کشوری به نام اندونزی است.
اندونزی 100 سال قبل فاقد زبان و هویت مشترک و احساس سرنوشت مشترک و مجموعه ای از جزایر نامرتبط با هم بود. وقتی دولت مدرن در اندونزی شکل گرفت این جزایر را به هم وصل کرد و یک زبان مشترک اندونزیایی تعریف و یک هویت ملی مشترک درست کرد و به تبع آن ملت اندونزی شکل گرفت که البته بعدها در سال2000، استان آچه از اندونزی جدا شد. پدیده تمامیت ارضی نتیجه ظهور دولتهای مدرن است که خواهان این هستند که در درون یک چارچوب سرزمینی و ملت مشخص اعمال حاکمیت کنند.
در مورد سیاستهای اردوغان در مناطق جنوب و جنوب غرب ترکیه، یا به تعبیری شمال دو کشور عراق و سوریه از این منظر یعنی فقط تمامیت ارضی و امنیت ملی نگاه کنیم؟ برخورد اردوغان با دو مقوله امنیت ملی و تمامیت ارضی مبتنی بر تعریف دولتهای مدرن است یا نگاه سنتی وجود دارد؟
اتفاقا ترکیه دوران آتاتورک، یکی از نمونههای بارز ملت سازی است. ترکیه اساساً از دل دولت عثمانی بیرون آمد و حتی در ابتدا عنوانی که برای کشور جدید انتخاب کردند خیلی مبهم بود، زمانی که داستان جنگ جهانی اول پیش آمد و امپراطوری عثمانی در آستانه تجزیه شدن قرار گرفت سه نیروی عمده در داخل جمهوری عثمانی وجود داشت؛ اول ملی گرایان بودند که میخواستند قدرت اصلی در دست قومیت ترک باشد. گروه یا نیروی دوم معتقد به خلافت اسلامیبودند و معتقد بودند جمهوری عثمانی باید اسلامیت گرا و متشکل از اعراب و کردها باشد و هویت اصلی اسلام باشد و ارمنیها و اقلیتهای دیگر نقشی نداشته باشند و گرایش سومی وجود داشت که سکولارجهان ـ وطنی بود و میگفت ترکیه برای همه ساکنان اعم از مسلمان و غیرمسلمان و کرد و ترک و عرب.
در دعوای این سه در نهایت ملی گرایان ترک به رهبری مصطفی کمال پاشا پیروز شدند اما نکته مهم این است که اساساً جمهوری ترکیه با یک خاطره بد از جنگ جهانی اول و تجزیه عثمانی پا به دوران مدرن گذاشت! تجربه تجزیه در ترکیه هنوز هم تجربه ای زنده و برانگیزاننده ای است.
همواره در ترکیه مردم و مقامات نگران این بودند که دوباره قدرتهای بزرگ ترکیه را تجزیه کنند، همه اینها در فرهنگ سیاسی ترکیه زنده است بنابراین، ترکیه مدرن بر اساس این ذهنیت تاریخی شکل گرفت، آقای آتاتورک آمد خط را عوض کرد، زبان را پالایش کرد، چندین هزار یونانی را در غرب ترکیه و در مرز ترکیه با یونان جا به جا کرد. بنابراین مسئله ملت سازی در ترکیه تطابق بیشتری با ساخته شدن ملت ترک دارد.
یعنی آن چیزی که ما ملت ترک میگوییم همان ملت عثمانی نیست، ملتی است با زبان و خط متفاوت و البته معضلی به نام تعریف هویت ترک و نحوه تعریف آن و نسبت کردها و ارامنه با آن. اتفاقاً ترکیه در ادبیات ملت دولت سازی، یکی از نمونههای بارز ملت سازی نسبتاً موفق است، البته خیلی هم موفق نمیتوان گفت، چون مسئله کردها را در نهایت نتوانست حل کند و بعد از دهه 80 مسئله کردها به مسئله ای جدی تبدیل شد، مسئله کشتار ارامنه هم هنوز مسئله ای حل نشده است.
بنابراین در ترکیه مسئله تجزیه سرزمینی مسئله ای بسیار جدی است و تا این اواخر ارتش ترکیه خود را مدافع تمامیت ارضی ترکیه میدانست و از این بابت نیز قدرت زیادی را کسب کرده بود، یعنی شاید بتوان گفت تا 1999 که مصطفی ییلماز نخست وزیر سابق واژه ای به نام اسطوره امنیت ملی را به کار برد، کمتر کسی در ترکیه جرات میکرد از ارتش و رویکرد امنیت ملی در ترکیه انتقاد کند.
اولین کسی که این انتقاد را مطرح کرد او بود که در سخنرانی معروفش در پارلمان ترکیه گفت که ارتش ترکیه از امنیت ملی یک اسطوره ساخته و به بهانه اینکه ترکیه در معرض تهدید تجزیه است مخالفان را سرکوب میکند، بعد از این از 2002 که اردوغان سر کار آمد او هم به این رویکرد انتقاد داشت و روند گذار دموکراتیک شروع شد و بحث صلح با کردها مطرح شد که متاسفانه در نهایت به نتیجه نرسید و از آن به بعد درگیری با پ ک . ک تشدید شد.
ما با مسئله ای مهم رو در رو هستیم آن هم اینکه دولت ترکیه در 6 سال قبل که چالش داعش و سوریه پیش آمده با یک حساسیت بیشتری روی مباحثی که در شمال عراق و سوریه در حال اتفاق افتادن است نظر دارد و یک جاهایی نیز بدون توجه به دولتهای مرکزی عراق و سوریه، مداخلات نظامیکرده است! این در همان راستای دفاع از تمامیت ارضی است که خارج از مرزها دنبال میکند یا مسائل دیگری را باید مد نظر قرار داد؟
روی نکته بسیار حساس و بحث برانگیزی انگشت گذاشته اید! این موضوع در حقوق بین الملل و سیاست بین الملل خیلی بحث برانگیز است. ترکها گفتند ما برای مبارزه با تروریستها وارد این کشورها شده ایم یعنی توجیه ترکیه از این مداخلهها، مبارزه با تروریسم بوده که بعد از 11 سپتامبر به گفتمانی بین المللی تبدیل شده است ولی این ادعای ترکیه خیلی هم مورد پذیرش قرار نگرفت.
برخی از مقامات ترکیه استناد کردند به پیمانهایی که در گذشته بین ترکیه و عراق در مورد بهره برداری از منابع نفتی موصل بوده و ادعا کردند بر آن اساس ترکیه حق دارد که سهم خود را از موصل بخواهد. یا چند هفته قبل، ترکیه استناد کرد به توافق امنیتی میان آنکارا و دمشق در 1998 زمانی که سوریه به دلیل فشار ترکیه مجبور شد اوجالان را از خاک سوریه بیرون کند و اوجلان به کنیا رفت و در سال 1999 در آنجا دستگیر شد، بنابراین ترکیه در این مورد توجیهات مختلفی داشته است حالا اینکه در عرصه بین المللی پذیرفته شده یا نه!؟ این نیز محل اختلاف است. به دلیل نوع مناسباتی که ترکیه با آمریکا و اروپا داشته به نوعی میتوان گفت غرب به این مداخلهها به دیده اغماض نگاه کرده و در برابر ترکیه مانع تراشی نکرده است این به دلیل نوع مناسبات است یعنی اگر مناسبات اش با نظام بین الملل جور دیگری بود واکنش اروپا و آمریکا متفاوت تر بود.
ما در اینجا دچار یک تضاد نمیشویم؛ یعنی اینکه ما وقتی بحث تمامیت ارضی را تعریف کنیم تمامیت خارج از سرزمین و مرزها که نداریم این نوعی قدرت نمایی میشود اگر به سمت کشور گشایی هم نرویم در هر صورت مداخله خارج از مرزها است و صد البته نظامیو قهری؟!
این بحث شما درست است یعنی شما تفسیری از منشور سازمان بین الملل را ارائه میدهید که مورد مناقشه است. منشور سازمان الملل دولت محور است یعنی حاکمیت را در نهایت به دولت میدهد به ملتها نمیدهد از 2000 به بعد، بحثهایی مطرح شده به نام مثلا مداخله بشر دوستانه. آن زمان بحثی که جرج بوش و نو محافظه کاران در راستای مبارزه با تروریستها مطرح کردند این بود که حاکمیت دولتها مطلق نیست و اگر دولتها علیه ملتهای خود وارد عمل شوند در آن صورت جامعه بین المللی و به تبع آن شورای امنیت و سازمان ملل حق دارند که از این کار جلوگیری کنند و مداخله بشردوستانه کنند که نمونههای آن را در سومالی و کزوو و روآندا و جاهای مختلف دیدیم. بنابراین در جامعه بین الملل دو تفسیر از این نکته وجود دارد.
برخی معتقد هستند در چارچوب مبارزه با تروریسم و در چارچوب مداخله بشر دوستانه دولتها تحت شرایط مشخص و معینی حق دارند که فراتر از مرزهای خود، وارد عمل شوند این تفسیر موسع از منشور است اما تفسیر دولت محور این است که حاکمیت دولتها باید محترم شناخته شود و هیچ دولتی در خاک دولت دیگری ورود پیدا نکند و اشغال نکند البته در اینجا بحثهایی مطرح میشود مثلا در حقوق بین الملل میگویند وقتی در یک کشور جنگ داخلی روی میدهد مثل آنچه از 2011 به بعد در سوریه شاهد هستیم؛ حقوق بین الملل حاکم در این کشورها بشر دوستانه است. در این مورد حقوق
بین الملل تفسیر روشنی ندارد! بیشتر مناسبات قدرت است که تعیین میکند آیا اقدام آن کشور مقبول بوده یا جامعه بین المللی با آن مخالفت میکند در نهایت سیاست بین الملل در اینجا تعیین کننده است تا حقوق بین الملل یعنی مناسبات یک کشور با دولتهای دیگر است که تعیین میکند فعالیتها مشروع است یا نه!
مثلا فعالیتهای هسته ای نظامیهند را در نظر بگیرید هند عضو پیمان منع اشاعه یا همان NPT نیست و هر چند عضو آژانس بین المللی انرژی اتمیهست. در 2005 دولت جرج بوش یک قرارداد هسته ای با هند امضاء کرد مبنی بر تفکیک فعالیتهای هسته ای نظامیاز غیر نظامیکه بعد اوباما آن را تائید کرد. اگر دقت کنیم کسی فعالیتهای هسته ای نظامیهند را تهدیدی برای امنیت میداند. همه هم میدانند که بمب دارد چرا/؟چون هند از مدار عدم تعهد وارد مدار روابط استراتژیک با آمریکا شد امروز میبینیم هند با آمریکا وارد همکاری استراتژیک شده و خیلی از تخلفات هند را آمریکا پوشش میدهد و یا جامعه بین الملل نسبت به آن اعتراض نمیکند ولی بعد از امضای توافق هسته ای مزبور میان آمریکا و هند آقای رشید عالی گیلانی نخست وزیر سابق پاکستان میآید و میگوید آمریکا همین پیمان را با پاکستان ببندد اما آمریکا جواب رد میدهد.
در نهایت آنچه در اینجا مهم است مناسبات قدرت یک کشور با قدرتهای بزرگ است اگر مناسبات خوب باشد دولتهای بزرگ این مداخلهها را نادیده میگیرند ولی اگر مناسبات خوب نباشد ممکن است آن را محکوم کنند.
فارغ از اینکه بحث طرفداری و انتقاد را مطرح کنیم این روش آقای اردوغان در عراق و سوریه توجیه پذیر است ؟
کدام برخورد؟
همین برخورد با کردها تحت عنوان تروریست یا مبارزه با کسانی که امنیت ملی ترکیه را به خطر میاندازند و نظائر این گونه مباحث؟
اینجا بستگی دارد شما از چه زاویه ای به این داستان نگاه کنید از نظر من که از زاویه دموکراسی نگاه میکنم توجیه پذیر نیست، ولی اگر فردی از زاویه امنیت ملی نگاه کند ممکن است توجیه پذیر باشد این همان اختلاف دیدگاهی است که وجود دارد یعنی اگر مبنای را امنیت دولت قرار دهید دولت برای تامین امنیت خود میتواند خیلی کارها انجام دهد!
خانم کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا بعد از ورود آمریکا به عراق بعد از 2003 مفهومیبه نام «تعقیب گرم» یا فرامرزی را مطرح کرد و به آمریکاییها گفت: آمریکا حق تعقیب تروریستها را در خارج از مرزهای عراق برای خود محفوظ میداند در آن زمان خیلیها اعتراض کردند و به حق هم اعتراض کردند و گفتند این نقض حقوق بین الملل است ولی به هر حال وقتی که قدرت باشد میتوان برخی رویهها را در حقوق بین الملل ایجاد کرد.
برخی اقدامات در چارچوب حقوق بین الملل،مشروع و مقبول نیستند ولی به هر حال قدرت در سیاست بین الملل یک سری رویهها و رژیم ایجاد میکند مثلا تروریسم بعد از 11 سپتامبر تبدیل به رژیم مبارزه با تروریسم شده است رژیم؛ چیزی فراتر از حقوق بینالملل و قواعد مرسوم بین الملل است بنابراین آمریکا با توسل به رژیم مبارزه با تروریسم به عراق و افغانستان حمله میکند ایران را در محور شرارت قرار میدهد.
ترکیه نیز از این وضعیت حاکم در نظام بین الملل استفاده و به تعبیر برخیها سوء استفاده میکند و ذیل مبارزه با تروریسم وارد خاک عراق و سوریه میشود. هر دولتی توجیه خود را دارد ولی مسئله ای که مهم است این است که شما چقدر قدرت دارید. آیا اینکه مثلا حضور روسیه در سوریه چقدر مشروع است حتما موضوع قابل مناقشه ای است اما چون قدرت دارد ممکن است خیلیها نتوانند کاری کنند کما اینکه روسیه در سوریه وارد شد
و بر خلاف تمایل غرب خیلی کارها کرد.
روسیه در شبه جزیره کریمه رفتاری داشت مشابه با رفتار ترکیه در شمال عراق و سوریه حتی اگر شباهت کم باشد اما در عمل یک جور رفتار میکنند میخواهیم در اینجا این گونه جمع بندی کنیم به نظر شما در غائله سوریه در این چند سالی که ترکیه، روسیه و ایران حرکت کردند اردوغان با تکلیف روشن تری در غائله سوریه وارد نشد ؟
تکلیف اش روشن تر نبود؟
نه روشن نبود! چون مسئله سوریه در داخل ترکیه حتی بیشتر از ایران تبدیل به یک مسئله داخلی شد اصلی ترین حزب اپوزیسیون یعنی حزب جمهوری خلق معروف به حزب علویها است در سوریه هم علویها هستند و بشار اسد
جزو علویها است بنابراین حزب جمهوری خلق و رهبر آن یعنی کمال قلیچداراغلو ابتدا مخالف دخالت ترکیه در مسئله سوریه بودند اما حزب عدالت و توسعه که یک مقدار گرایش های اخوانی داشت معتقد بودند که سقوط بشار اسد نزدیک است با این تحلیل نیز ترکیه در سوریه وارد شد ولی خوب روند آن گونه که ترکیه میخواست پیش نرفت و ترکیه مجبور شد سیاست خود را در سوریه تغییر دهد و در نهایت به محور آستانه نزدیک شد و با ایران و روسیه تلاش کرد که مسئله سوریه را مدیریت کرد.
اگر نتیجه گرایانه نگاه کنیم ترکیه نهایتاً به آنچه میخواست رسید؟
نه! ترکیه خواهان این بود که بشار اسد برود و یک حکومت اخوانی بر سر کار بیاید پس به خواسته اش نرسید!
خب از یک جایی به بعد دیگر دولت ترکیه این حرف را پس گرفت و به نوعی رفتن بشار اسد مطرح نشد!
میخواهید به این اشاره کنید که سیاست ترکیه به تعبیر برخی در داخل فرصت طلبانه است ولی تعبیر تحلیلی این است که منعطف است؟ دیپلماسی بین الملل باید منعطف باشد دیپلماسی و سیاست خارجی کشور باید منعطف باشد به قول آن جمله معروف، «ما در سیاست بین المللی دوست و دشمن دائمینداریم، منافع دائمیداریم». برخی از کشورها این انعطاف و چابکی و جسارت تغییر سیاستها را ندارند ولی آقای اردوغان و پوتین و ترامپ جزو رهبرانی هستند که میتوانند سیاستهای خود را تغییر دهند و مردم را توجیه کنند و حداقل طرفداران خود را با خود همراه کنند. آنچه برگ برنده اردوغان بود و هست این است که اردوغان یک فرد عملگرا است یک زمانی به مرکل و یک زمانی به مکرون فحش میدهد یک زمانی با آنها برای حل بحران اقتصادی داخلی مینشیند و حرف میزند. زمانی که در ترکیه بحران اقتصادی پیش آمد ارزیابی ام این بود که در ترکیه بحران ارزی به وجود نمیآید. این را هم گفتم و نوشتم چون اردوغان فردی نیست که سفت و سخت بایستد و بگوید این است و جزء این نیست! اردوغان برای حل بحران مالی ترکیه مجبور شد سیاست خود را در مقابل آلمان پس بگیرد و با مرکل دیدار کرد حال این را به هر چیزی تعبیر کنیم این انعطاف را دارد که اگر تشخیص میدهد تصمیمیباید گرفته شود آن تصمیم را میگیرد.
تائید و تکذیب شما مد نظرم نیست، نظر من این است که اردوغان اندکی صریح تر است؟ در برخوردهایش حداقل در منطقه و بین بخشی از رهبران منطقه صریح تر سخن میگوید! قبول دارید؟
صریح تر از ما برخورد میکند چون محدودیتهای ما را ندارد! صحنه سیاست داخلی ماپیچیده تر و مبهم تر است و شفافیت کمتری دارد ضمن اینکه اردوغان سال 2019 با 2002 تفاوت زیادی دارد.
اردوغان در سال 2008 نیز بسیاری از مسائل را نمیتوانست مطرح کند برای اینکه قدرت زیادی نداشت اردوغانی که در حال حاضر میبینیم اردوغانی است که پس از کودتای سال 2016 در حد بی سابقه ای قدرتمند شده و یک رئیس جمهوری در راس یک نظام ریاستی است.در واقع میخواهم بگویم دلیل این صراحت این است که اردوغان قدرت اش به نسبت 5 سال و 10 سال قبل بیشتر شده است همان طور که میبینیم آقای خلوصی آکار رئیس ستاد کل نیروهای مسلح شده وزیر دفاع ترکیه.
یک زمانی در ترکیه رئیس جمهور از رئیس ستاد کل نیروهای مسلح میترسید. سال 1997 را فراموش نکنیم که مرحوم نجم الدین اربکان چگونه با فشار ارتش مجبور به برکناری شد، اردوغانی که الان میبینیم مانند پوتین قدرت زیادی از نظر حقوقی و حقیقی دارد از این رو حتما نظراتش را با صراحت بیان میکند و مواضع اش را صریح تر میگوید چون در داخل ترکیه مقاومت چندانی در مقابل اردوغان دیده نمیشد.
در نهایت ترکیه توان پایان دادن به مناقشات ترکیه و شمال عراق و یا ترکیه و شمال سوریه را به این سادگی نخواهد داشت؟
حتما نخواهد داشت، اگر داشت که وارد محور آستانه نمیشد یعنی یک عقلانیتی در سیاست خارجی ترکیه وجود داشت که تشخیص داد که به تنهایی نمیتواند در سوریه بازی کند،بنابراین علی رغم اختلاف نظری که با ایران و روسیه داشت به سمت روسیه رفت و انتخاب عاقلانه ای کرد زیرا آمریکاییها و اروپاییها نیز در سوریه کاری نمیکردند، اوباما چندین بار تهدید کرد اما کاری از پیش نبرد بنابراین وقتی ترکیه دید که آمریکا، اروپا و آلمان کاری نمیکنند، خیلی واقع بینانه، عمل گرایانه، منفعت طلبانه و فرصت طلبانه و هر چه که نام آن را بگذاریم به سمت محور آستانه رفت و علی رغم اختلافاتی که با روسیه و ایران داشت بر سر میز نشست و گفت باید چه کار کرد؟مسئله ادلب موضوع کمینبود و به هر حال ترکیه توانست نظر مثبت ایران و روسیه را به خوبی جلب کند و اینها حائز اهمیت است ضمن اینکه ما نیز موفقیتهایی داشتیم که ترکیه نداشت، لذا حتما ترکیه به تنهایی نمیتواند مسئله سوریه را حل کند.
سایر اخبار این روزنامه
پول پاشی بن سلمان در منطقه
خبر آخر
تندروها و تحولات بازار ارز در این روزها
سناریوهای حداکثری و حداقلی ورشو
ضرورت تصویب پالرمو و «سی.اف.تی»
سرگردانی یک نوجوان مدرن
اقلیت و اکثریت
بومرنگ
اردوغان هم منعطف است و هم قدرت توجیه مردم را دارد
شکاف میان اروپا و آمریکا واقعی است
بیخیال دلار عسگراولادی را بچسب!
شبکههای اجتماعی تحت تاثیر ذبح الاغ!
گوشت ثبت نامی شد!
غر بزن تا دیده بشی!
شبیه سازی کمربند سبز شوروی برای ایران
مجوز مجلس به دولت برای دریافت وامپنجمیلیارد دلاری از روسیه
آمریکا در حال ضعیفترشدن است مسئولان مراقب خدعه اروپاییها باشند
مقصران اصلی پنهان شدهاند