دکتر هادی خانیکی جاودانه در یادها

۱۴ اسفند ۱۳۹۷ شب نکوداشت دکتر خانیکی بود؛ (شب هادی‌خانیکی، مسافر گفت‌وگو) از سوی کتابخانه ملی ایران با همکاری مجله بخارا در تالار قلم این کانون علمی برگزار شد.
از سال ۱۳۷۴ تا کنون افتخار شاگردی و دوستی دکتر خانیکی را پیدا کرده‌ام. در اولین
مواجهه ای که با دکتر خانیکی داشتم ناخودآگاه در مدار جاذبه اش قرار گرفتم؛ انسانی مذهبی،
فرهنگی، اخلاقی، نوگرا، دارای سعه صدر، خوش فکر، باسواد که از همان ابتدای آشنایی، تمام وجودم را تسخیر کرد و میزان علاقه‌ام به او هر روز بیشتر شد. این علاقه موجب شده بود که با اتمام کلاس‌های پایانی که اغلب اوایل شب بود،


به اتاق ایشان در دانشکده می‌رفتم و هرکجای تهران که مقصدش بود با او همراه می‌شدم و اینگونه فرصت هایی را برای تعامل بیشتر با این چهره دوست‌داشتنی
به دست می‌آوردم. علاوه بر آن سعی می کردم تا حد امکان در کلاس های درس او در هر مقطع(کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا) حضور یافته و بهره‌گیری کنم. در همین راستا در سال ۱۳۷۵ که شادروان دکتر مجید تهرانیان برای تدریس در مقطع دکتری از
سوی دانشگاه امام صادق(ع) دعوت شده بودند، شبی به یادماندنی با ایشان و دکتر خانیکی در فرهنگ‌سرای
اندیشه سپری شد؛ و هنور مباحث علمی مطرح شده
‌در آن جلسه مانند ستاره‌ای درخشان در آسمان خاطراتم می درخشد. در برپایی نشست‌های علمی و گفت‌وگو با هریک از اندیشمندان دعوت‌شده به ایران در عرصه‌های جامعه شناسی، ارتباطات اجتماعی از هابرماس و مانوئل کاستلز گرفته تا دکتر
محمدعلی کاتوزیان و دکتر مجید تهرانیان، نقش دکتر خانیکی را بسیار پررنگ دیده‌ام. همچنین مواجهه صمیمانه او با شادروان دکتر معتمدنژاد همه را تحت تاثیر قرار می‌داد؛ از این روی چه در مراسم بزرگداشت و چه در مراسم درگذشت پدر علوم ارتباطات اجتماعی ایران(سال‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۹۲ )، خانیکی سنگ تمام گذاشته است. این همدلی و محبت صادقانه در جریان درگذشت دکتر قانعی‌راد هم قابل مشاهده بوده است.
در نگاه سیستمی و جامع‌نگر دکتر خانیکی (نگاهی با نهایت خوش‌بینی!) همه انسان‌ها، گل‌های یک بوستانند. در سخنانش هنگام یادکرد از دکتر شریعتی، عشق از سراپای وجودش فوران می‌کند. در باره دکتر شفیعی‌کدکنی، محمدرضا شجریان، زنده‌یاد پروفسور مریم میرزاخانی و
شادروانان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و
حاج قربان سلیمانی(دو تار نواز مشهور تربت جامی) چنان می‌نویسد که خواننده دوست دارد نه یک‌بار بلکه چندبار نوشته هایش را مطالعه کند. در نگاه او دانشجویانش-که آنان را سرمایه‌های بزرگ خود می‌داند- جایگاه خاصی دارند؛ او بر این باور است که پژوهش‌ها و پایان نامه‌های آنان از مهم‌ترین منابع علمی‌اش به شمار می‌رود؛ به همین دلیل می توان گفت دکتر خانیکی رشته وصل اندیشمندان، هنرمندان، دانشجویان، ناشران، روزنامه‌نگاران و حتی مردم عادی جامعه با یکدیگر است.
یک‌بار در یکی از کتاب‌فروشی‌های منطقه شمال تهران که باهم مشغول تورق کتاب های جدید بودیم، عده زیادی از فرهنگ‌پژوهان دور ایشان را گرفته و هریک سخنی به میان کشیدند؛ با مشاهده این صحنه دریافتم که دکتر خانیکی تا چه میزان در دل‎های گروه‌های مردم جای دارد؛ و چنین انسانی در مراسم بزرگداشت خود گفته است که مادرش که سواد خواندن و نوشتن ندارد، همراه با برادر و خواهرانش و نیز همسر و دخترانش، در تکوین شخصیت‌اش نقش داشته‌اند.
دکتر خانیکی از همه
ظرفیت ها در پیشبرد اهداف علمی و توسعه‌ای کشور استفاده می کند. به عنوان نمونه ایشان حداقل چهار بار از بنده دعوت کرد در کلاس‌های درس ارتباطات توسعه در مقطع دکترا حضور پیدا کرده تا یافته‌های خود را در زمینه«ارتباطات مشارکتی در جامعه روستایی-رساله دکترا» برای دانشجویان در میان بگذارم. از این رو دکتر خانیکی را می توان یک انسان چند ساحتی قلمداد کرد که
همواره در این ساحت‌ها
رفت و آمد دارد و بی‌جهت نیست که به مسافر گفت‌وگو معروف شده است.
دکتر خانیکی یک کوچ بزرگ از وادی مبارزه(چریکی) با رژیم گذشته به وادی اندیشه‌ورزی در دوران بعد از انقلاب داشته و به عقلانیت انتقادی رسیده است. همان‌گونه که دکتر مقصود فراستخواه در سخنرانی خود تاکید کرد، دکتر خانیکی کنش‌وری فعال است که با اقداماتی مانند راه‌اندازی دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها، فصلنامه آیین گفتگو، مشارکت فعال در موسسات مردم‎نهاد مانند رحمان، انجمن مطالعات ایرانی فرهنگ و ارتباطات، جمعیت توسعه علمی، همواره طرحی نو درافکنده و معبری تازه را در مسیر علمی و فضای روشنفکری جامعه باز کرده است؛ از این رو دکتر خانیکی الگوی کنش‌وری و عاملیت در جامعه ماست؛ کنش‌ورانی که می‎توانند پیشتاز و رهبران فکری گروه‌های گوناگون باشند.
در کنار موارد بالا، سجایای اخلاقی این مرد بزرگ که در تواضع، عاطفی بودن، صداقت، بی‌ریایی، آزادیخواهی، انصاف و جوانمردی نمود دارد، هر انسانی را شیفته خود می‌سازد. دکتر خانیکی، انسان جهان‌دیده، به کشورهای زیادی مسافرت کرده و از دستاوردها و تجربه‎های خود برای بومی‌سازی توسعه، بهره می‌برد. او که انسانی نوگراست، همزمان به
سنت های اصیل جامعه ایرانی وفادار مانده است و این از آثارش هویداست؛ مقدمه‌ای هم که بر کتاب اینجانب«ارتباطات مشارکتی در جامعه روستایی» نگاشته، نشانگر
همین ادعاست.