طرح نامگذاری خیابانی به‌نام استاد شجریان

طرح نامگذاری‌ خیابانی توسط شورای شهر تهران به‌نام استاد «محمدرضا شجریان» خسرو آواز ایران و هنرمندان بزرگ دیگر در زمینه‌های شعر و ادبیات، موسیقی، سینما، تئاتر و... بار دیگر موجب خرسندی و شادمانی هزاران‌هزار ایرانی که نسبت به هنرمندان ملی و اجتماعی خود حساسیت دارند، گردید و موجب خواهد شد به هنرمندان در زمینه‌های گوناگون از موسیقی و شعر و مجسمه‌سازی و تئاتر و سینما گرفته تا نقاشی، این پیام را برساند که هنرمندان مردمی و اجتماعی و ملی چنانکه تاریخ هنر نشان داده به‌قول «سعدی» هر کجا روند قدر بینند و در صدر نشینند. یکی از این هنرمندان ملی و اجتماعی استاد محمدرضا شجریان پرورده سرزمین خورشید یا خراسان و سرزمین فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی و سنایی غزنوی است که چون آنان هنر خود را در خدمت جامعه و مردم قرارداده و همواره ستایشگر مردم مام‌وطن گردید و همصدا با عارف قزوینی فریاد برآورد «از خون جوانان وطن لاله دمیده/ از ماتم سرو قدشان سروها خمیده» و مانند ملک‌الشعرا بهار آواز درداد که «مرغ سحر ناله سر کن/ داغ مرا تازه‌تر کن». استاد شجریان در طریق حق گام نهاد و روی به معنی و حقیقت آورد، ظاهر را رهاکرد و به باطن گروید. به همین جهت هنر او از شاهکارهای جاویدان ایران و جهان(جایزه بین‌المللی آقاخان در 13فروردین 98 در کشور پرتغال) و سر‌مشق هنرمندان مردمی دیگر شده است. استاد شجریان پرورده مکتب فکری بزرگانی چون فردوسی و ناصرخسرو قبادیانی است که هرگز زبان به مدح بازنکرد و چون ناصر خسرو شاعر راستین ملی، نه نیش جگرخراش حسودان گوشه‌نشین و کم‌خردان و نه محنت دوران او را از پای درافکند، نه از راه رفته بازگشت، نه دست التماس پیش این و آن بُرد و نه در تمام عمر، چون برخی هنرمندان کم‌جنبه از جور زمانه اشک ریخت و دیگران را به همدردی طلبید. او از این پستی و بلندی‌ها آموخت جز مردم چیزی مهم نیست و با هنر خود نشان داد هنری ملی و جاودانه است که در خدمت مردم و برای مردم باشد و نباید گوهر هنر، این هدیه خدادادی را آلوده کند. او آزاده زیست و آزادانه هنر خود را عرضه کرد. آری شجریان همانند هر هنرمند اجتماعی و ملی جهانی چون بتهوون در سمفونی‌های شماره 3 «اورئیکا» و پنجم «سرنوشت به در می‌کوبد» و شماره 9 «ای انسان‌ها، همدیگر را دوست داشته باشید» و نیز سمفونی‌های پنجم و هفتم دیمتری شوستاکویج در دفاع از شهر لنینگراد و ریمسکی کورساکف در سمفونی «شهرزاد» و هنرمندان اجتماعی و ملی دیگر یک هنرمند اجتماعی و ملی است که بر جلوه‌هایی از مسائل و نیاز‌های ژرف و ایده‌آل‌های عظیم جامعه متکی است و رهاوردهای ارزنده‌ای همان‌طور که داریوش پیرنیاکان موسیقیدان شناخته‌شده می‌گوید: «زحمات بسیاری برای حفظ هنر موسیقی اصیل ایران انجام داده. این تلاش آن‌قدر ارزشمند است که می‌توان در مورد آن ساعت‌ها صحبت کرد. بنابراین هر کاری برای ایشان صورت گیرد باز هم کم است و جایزه «آقاخان» یا دیگر جوایز برای ایشان کوچک است.» استاد شجریان دارای یک رسالت تاریخی و ملی است که با استفاده از اثر هنری، بینش عمیق زمانی و مکانی خود را متجلی می‌سازد. هنر او به‌منزله واقعیت اجتماعی است که نه به‌عنوان مسکن و داروی تخدیر‌کننده بلکه به‌عنوان بیدارگر، روشنگر و تکان‌دهنده مورد نیاز جامعه بشری است. به همین جهت است که در قلب مردم ایران جایگاهی عمیق و گسترده دارد و ماندنی و جاودانه و هنرمندی است که در طرز فکر، بینش، گرایش، تغییر رفتار و رشد و تکامل مخاطبان خود نقش موثری دارد. او هنرمندی است که از بینش اجتماعی بهره‌مند است و کشاکش زندگی اجتماعی را به خوبی منعکس می‌کند و قالب‌ها و طرز دلالت آن از زندگی مردم گرفته‌شده و سنت‌ها را موافق نیازهای موجود در جامعه دگرگون‌کرده و به زندگی مردم پیوند داده و کشاکش زندگی اجتماعی را به‌خوبی منعکس می‌کند و به انسجام و وحدت اجتماعی و یگانگی اجتماعی کمک می‌کند و با روح و قلب انسان‌ها پیوند برقرارکرده و از این‌رو در شمار هنرمندان ملی و اجتماعی به حساب می‌آید و چون از فرهنگ مردم بهره می‌گیرد هرگز نمی‌میرد و جاودانه است و چون چنین است اقدام شورای شهر تهران در نامگذاری خیابانی به‌نام استاد شجریان، این هنرمند ملی و اجتماعی، ستودنی و بسیار موجه و جاودانه است.
* جامعه‌شناس و استاد دانشگاه