علیرضا صدقی آنچه باید کرد

این روزها اهالی کاخ سفید بیش از هر زمان دیگری دل در گروِ ماجراجویی و سوداگری دارند. ماجراجویی‌هایی که در پساپشت آن‌ها نوعی منفعت‌طلبی راست‌گرایانه متکی بر اقتصاد و سیاست لیبرالیستی نهفته است. به نظر می‌رسد ساکنان فعلی کاخ سفید بیش از آن‌که در پی منازعات سیاسی و سهم‌خواهی جدی در عرصه سیاست باشند، به دنبال باج‌خواهی در رقابت‌های اقتصادی‌اند. در این میانه، جمهوری اسلامی ایران به عنوان کلیدواژه‌ای متداول همواره در زبان هیئت حاکمه آمریکا حضوری جدی و اساسی دارد. آخرین نمونه آن را می‌توان در اقدام اخیر وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا جست‌وجو کرد. پمپئو طی روزهای گذشته به طور رسمی اعلام کرد که کاخ سفید معافیت‌های برخی کشورها مبنی بر خرید نفت از ایران را تمدید نخواهد کرد.
این تصمیم آمریکایی‌ها با استقبال برخی کشورهای منطقه نظیر عربستان و امارات همراه شد و این دو کشور اعلام کردند که عدم فروش نفت ایران را جبران خواهند کرد. در حقیقت آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان آن‌ها در منطقه سیاست فشار حداکثری بر ایران را به فاز آخر رساندند و آخرین تیر ترکش خود را نیز به سوی جمهوری اسلامی ایران شلیک کردند.
حال با توجه به این شرایط و موقعیت خاص کشور در پی بروز این موقعیت، دستگاه دیپلماسی و ارکان سیاست خارجی کشور باید از راهبردها و تاکتیک‌های مقتضی استفاده کنند تا تبعات و پیامدهای این فشار را به حداقل برسانند. تردیدی نیست که خروج از این شرایط بیش از هر زمان دیگری نیازمند بهره‌مندی از عقلانیت در عرصه سیاست خارجی و اجتناب از افتادن در دام آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن‌ها است.
در چنین موقعیتی اتخاذ راهبردها و روش‌های احساسی و متکی بر رفتارهای واکنشی هیجانی، غیرعقلانی‌ترین نوع مواجهه با این رخداد است. به طور حتم آمریکایی‌ها و یاران منطقه‌ای آن‌ها در تلاش‌اند تا با استفاده از هر روش و شیوه‌ای ایران را به مرز مقابله جدی ـ حتی نظامی ـ بکشانند. این راهبرد خطرخیز ایالات متحده در برابر قدرت سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و همچنین نفوذ استراتژیک کشورمان در منطقه، ضرورت خویشتن‌داری و حفظ رفتار عقلانی و ساختارمند دستگاه دیپلماسی و تمامی ارکان تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز کشورمان را بیش از گذشته نشان می‌دهد.


البته جمهوری اسلامی ایران تاکنون توانسته است بخش زیادی از استراتژی‌های فرصت‌طلبانه و زیاده‌خواهانه آمریکایی‌ها را مهار کند، چنان‌که اتخاذ راهبرد انزوای کامل ایران در جریان خروج یکجانبه آمریکا از برجام به طور کامل شکست خورد. گرچه این به معنای اجرای کامل برجام نیست؛ اما در نتیجه کنش عقلائی ایران، آمریکایی‌ها نتوانستند دولت‌های حاضر در معاهده برجام را با خود همراه کنند و این به منزله پیروزی ایران در این عرصه محسوب می‌شود.
به نظر می‌رسد استفاده از روش‌های اتخاذشده تاکنون و ادامه آن‌ها تا حصول نتیجه نهایی و به حداقل رساندن آسیب‌های احتمالی اقدامات اخیر ایالات متحده هم ضروری و بایسته است. توجه و اهتمام نسبت به این نوع رفتار بیش از هر زمان دیگری بهانه را از دست کشورها و حکومت‌های خاکستری خواهد گرفت و بار دیگر حقانیت ایران را در عرصه بین‌المللی اثبات می‌کند.
تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران با هیچ متر و معیاری مستحق چنین تحریم‌های ظالمانه و یکجانبه‌ای نیست. ایران کشوری است که طی یکصدسال اخیر به هیچ‌یک از همسایگانش حمله نظامی نکرده است؛ دخالت‌های آشکار در امور داخلی دیگر کشورها نداشته است؛ همواره در پی ثبات و صلح در منطقه بوده است و بیشترین آسیب‌ها را از ناحیه تروریسم سازمان‌یافته دیده است. تمام این‌ها در حالی است که کشورهای متحدِ ایالات متحده نظیر رژیم اشغالگر قدس و عربستان سعودی، بارها به همسایگانشان حمله و آسیب‌هایی جدی را متوجه دیگر کشورها کرده‌اند.
جنگ‌های شش روزه و سی‌وسه روزه با اعراب و لبنان از سوی رژیم اشغالگر قدس و حمله به بحرین و یمن طی دو دهه اخیر از سوی عربستان سعودی نمونه بارزی از این دست اقدامات هم‌پیمانان ایالات متحده آمریکا است. توجه به این دست اقدامات و اعلام عمومی آن‌ها در مجامع بین‌المللی، به طور یقین تاثیراتی شگرف بر مناسبات بین‌المللی در این ابعاد خواهد داشت.
به هر روی نتیجه مشاهدات، تحلیل و بررسی شرایط و موقعیت فعلی در منطقه و جهان نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی و ملت ایران وارد منازعه‌ای جدی و بسیار پرخطر شده‌اند. منازعه‌ای که باید با تدبیر و صدالبته شجاعت و دلیری ـ همانند ایام هشت سال جنگ تحمیلی ـ از آن عبور کرد و اجازه دست‌درازی و هجوم و حمله بیگانگان به کشور را نداد.
سایر اخبار این روزنامه