روزنامه ابتکار
1398/03/09
نقش نظریهها در برنامهریزیهای فرهنگی
میثم محمدی ـ مهناز کرابی- برنامهریزی دارای انواع مختلفی است و اشکال گوناگونی دارد. به طور مثال، برنامهریزی فرهنگی برحسب سرمشقهای اساسی موجود به صور مختلفی طبقهبندی میشود. وجود سرمشقهای آرمانشهرگرا، واقعگرا، راهبردی و توسعهگرا منشا پیدایش انواعی از برنامهریزیهای فرهنگی شده است. میتوان براساس میزان فراگیری و پیوستگی برنامهریزیهای فرهنگی به صورتبندی دیگری در زمینه طبقهبندی انواع برنامهریزی فرهنگی دست یافت. براساس مورد اخیر، به دو نوع برنامهریزی فرهنگی گسسته و پیوسته میتوان اشاره کرد. برنامهریزی گسسته به نوع خاصی از برنامهریزی فرهنگی اطلاق میشود که برنامهریزان در هر حوزه به طور مستقل و جداگانه مبادرت به برنامهریزی میکنند و لذا میان بخشهای مختلف آن ارتباط و همبستگی ارگانیکی به چشم نمیخورد. از سوی دیگر، در برنامهریزی فرهنگی پیوسته، برنامهریزان با مدنظر قرار دادن الگوی کلی و نظمی انداموارهای مبادرت به برنامهریزی میکنند و درنتیجه حاصل کار برنامهریزی مجموعه همبستهای از سلسله معضلبندیشده تصمیمات و اقدامات خواهد بود. از نظر زمانی سالهای ۱۳۲۰ تا 1347 را دوره برنامهریزی فرهنگی گسسته در ایران باید به حساب آورد. در این دوره، برنامهریزان فرهنگی مبادرت به اخذ تصمیم در حوزههای گوناگون فرهنگی کردند. بدون اینکه اصول سیاست همگنی را مطمحنظر قرار دهند و بر پایه الگوی کلانی که نقشه عملیات اجرایی را مشخص کند، رفتار کنند. قابل ذکر است که علیرغم وجود سیاست فرهنگی مکتوب و نظام برنامهریزی همهجانبه، ایدئولوژی فرهنگی حکومت و تسلط گفتمان تجدد، تا حدود زیادی به مجموعه تصمیمات و اقدام غیرهمبسته، جهتگیری تقریباً واحدی میبخشید و آنها را در راستای نسبتاً یکسانی قرار میداد. از جانب دیگر، در فاصله سالهای 5۷-1347 برنامهریزی فرهنگی در قالب برنامهریزی پیوسته صورت پذیرفت، در سال ۱۳۴۷ شورای عالی فرهنگ و هنر وقت مبادرت به تهیه متنی در زمینه سیاست فرهنگی کشور کرد که پس از بحث و گفتوگوی کارشناسان و صاحبنظران، در سال بعد، به تصویب رسید و ملاک تصمیمگیری در تمام عرصههای فرهنگی شد. متن سیاست فرهنگی ایران دارای یک مقدمه و هفت فصل بود. در بخشی از مقدمه متن سیاست فرهنگی به اهمیت تدوین آن اشاره شده بود. ضرورتهای نوینی که در متن سیاست فرهنگی مورد توجه قرار گرفت، بدین قرار بود: «با تحولات عظیم اجتماعی و اقتصادی سالهای اخیر، اکنون جامعه ما به فرهنگی نیازمند است که بر مبانی فرهنگ ملی استوار باشد و ایرانیانی را که از این پس در یک جامعه صنعتی زندگی خواهند کرد، به کار آید». در ادامه متن سیاست فرهنگی بر این مهم پافشاری شده است که برای پاسخگویی به نیازهای جدید جامعه ایرانی، اجرای برنامهای جامع و دقیق در پیروی از یک سیاست کلی ضرورت پیدا میکند. در متن مورد اشاره، سیاست کلی فرهنگی عبارت بود از «مجموعه اصول و تدابیری که مسئولیتهای دولت را در امور فرهنگی و نیز چگونگی فعالیتهای دولت و سازمانهای غیردولتی را در امور فرهنگی و در جهت نیل به هدفهای خاص تعیین میکند.» براین اساس، اصول چهارگانهای برای سیاست فرهنگی کشور تعیین شد که عبارت بودند از: فرهنگ برای همه، توجه به میراث فرهنگی، فراهم آوردن بیشترین امکانات برای ابداع و نوآوری فکری و هنری و شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان و آگاهی از مظاهر فرهنگهای دیگر؛ آنچه در رژیم گذشته در تدوین اصول فرهنگی مغفول واقع بود توجه واقعی به نیازهای فرهنگی جامعه است. ایران کشوری اسلامی است که با سابقهای درخشان رکنِ رکین تمدن اسلامی محسوب میشود لیکن در طراحی اصول سیاست فرهنگی کشور ایران هیچیک از معیارهای اسلامی نهتنها مورد توجه قرار نگرفته بلکه با تاکید بر فرهنگ جامعه صنعتی، فرهنگ جامعه اسلامی را در محاق برده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان عالیترین مرجع سیاستگذاری و مدیریت فرهنگی از سال ۱۳۶۳ تشکیل شد و اصول سیاست فرهنگی کشور در جلسه ۲۸۸ مورخ پس از شور و بررسی بسیار به تصویب نهایی رسید. علاوه بر این مصوبه، مصوبات دیگری نیز با هدف ساماندهی امور فرهنگی به تصویب رسید: از جمله شاخصهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، سیاستهای مقابله با تهاجم فرهنگی و... در مصوبه اهداف، جایگاه، اهداف و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی، «شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مرجع عالی سیاستگذاری، تعیین خطمشی، تصمیمگیری، هماهنگی و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور در چارچوب سیاستهای کلی نظام است» بنابراین ماموریت شورای عالی فرهنگی تصحیح و ارتقای فرهنگ و سازماندهی امور فرهنگی و سازماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال، تحکیم و تعمیق فرهنگ دینباوری در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی تعریف شده است. در طول سالهای پس از انقلاب شورای عالی طرحها و برنامههای متعددی را بررسی و به تصویب رسانده است که از جمله آنها میتوان به شیوهنامه رصد فرهنگی کشور اشاره کرد. تلاش شورای عالی همواره تعیین سیاستهای کلان و پرهیز از ورود به حوزه اجراء بوده است. در مقابل با تاسیس هیئت نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی نظارت بر حسن اجرای مصوبات را در دستور کار خود قرار داد. گذشته بر مصوبات و سیاستهای کلان، شورای عالی انقلاب فرهنگی موسسات و نهادها و شوراهای متعددی را تاسیس کرد که هر یک در فرهنگ کشور نقش مهمی را ایفاء کرده و میکنند. همچنین در راستای طراحی و برنامهریزی برای مطالعات راهبردی و برنامهریزی مرکز مطالعات راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی را درسال گذشته تاسیس کرده است. مفهوم برنامهریزی فرهنگی میتواند جهت بالابردن نظاممندی عرصههای نرمافزاری جامعه نقش نسبتاً کلیدی ایفا کند که این خود میتواند بسترسازی فرهنگی مناسبی برای عرصههای سخت افزاری جامعه مثل سیاست و اقتصاد فراهم کند. منظور از برنامهریزی، مداخلات هدفمند و آگاهانه انسانی در سیر حوادث و فرآیندهاست که نتیجه آن ممکن است موفقیتآمیز باشد یا نباشد یا کموبیش موفقیتآمیز باشد و یا اصلاً موفقیتآمیز نباشد. خوب، اگر نتایج موفقیتآمیز باشد، یعنی حوادث و فرآیندها عیناً همانند آنچه در برنامه تصور آنها رفته، در عالم واقع بازتولید شوند، در این صورت میتوان به این مجموعه از حوادث و فرآیندهای بازتولیدشده مفهوم «برنامهریزیشده» را اطلاق کرد. پس منظور از مفهوم «برنامهریزیشده»، آن دسته از حوادث و فرآیندهایی است که توسط مداخلات آگاهانه انسانی شکل گرفته و در واقعیت بازتولید شدهاند. در بین نظریهپردازان حوزه فرهنگ سه نوع رویکرد به برنامهریزی فرهنگی وجود دارد؛ دسته اول موافقان برنامهریزی فرهنگیاند؛ دسته دوم مخالفان و دسته دیگر کسانیاند که به نظریه حد واسطی معتقدند. شورای فرهنگ عمومی به عنوان یکی از مجامع تاثیرگذار در مقوله فرهنگ، سرمشقهای برنامهریزی را از یکدیگر تفکیک ساخته است. برنامهریزی پیوسته و گسسته: میتوان براساس میزان فراگیری و پیوستگی برنامهریزیهای فرهنگی، به صورتبندی دیگری در زمینه طبقهبندی انواع برنامهریزی فرهنگی دست یافت. برنامهریزی گسسته و پیوسته از انواع برنامهریزی بر طبق ملاک یاد شده است. برنامهریزی گسسته، به نوعی خاص از برنامهریزی فرهنگی اطلاق میشود که حاصل تلاش برنامهریزان در هر حوزه به طور مستقل و جداگانه است لذا بین بخشهای مختلف، هیچ نوع ارتباط و همبستگی ارگانیکی (اندامواری) به چشم نمیخورد. از سوی دیگر در برنامهریزی فرهنگی پیوسته، برنامهریز با مدنظر قرار دادن الگویی کلی و نظمی اندامواره، نسبت به برنامهریزی مبادرت میکند که در نتیجه، حاصل کار، مجموعهای همبسته از سلسله معضلبندیشده تصمیمات و اقدامات خواهد بود.جایگاه دولت در برنامهریزی فرهنگی
درباره مرجع تصمیمگیری و برنامهریزی در حوزه فرهنگ، دو نظریه وجود دارد. پیروان نظریه نخست به عدم دخالت نهاد دولت در برنامهریزی فرهنگی معتقدند. این گروه بر این باور هستند که گسترش فرهنگها از طریق برنامهریزی نبوده است زیرا برنامهریزی زمانی ضروری به نظر میرسد که ما با مقاومت مواجه شویم، بنابراین اگر همه کارها به صورت عادی انجام شود و امور به صرافت طبع جریان یابد، کسی سراغ برنامهریزی نمیرود. در دیدگاه دوم، دولت به عنوان بزرگترین نهاد در نظام موازنه اجتماعی، مسئولیت سرپرستی و تکامل ساختارهای اجتماعی را برعهده دارد، از این رو نهتنها متولی تکمیل فرهنگ بلکه سرپرست رشد و تکامل ابعاد اجتماعی حیات بشری نیز است. برای تحقق هر برنامه فرهنگی، مقدمات و شرایطی لازم است. در سطح کلان، ثبات و اقتدار نظام اجتماعی از جمله شرایط اولیه برنامهریزی است. همچنین تامین حداقل نیازهای اقتصادی گروههای هدف، باعث افزایش اثربخشی و کارآیی برنامهریزی فرهنگی خواهد شد. عدم خنثیسازی فعالیتهای فرهنگی توسط نهادها و موسسات فرهنگی موجود در جامعه از جمله الزامات برنامهریزی فرهنگی موثر است، در غیر این صورت، ماحصل برنامهریزی فرهنگی، به حداقل ممکن خواهد رسید.
سایر اخبار این روزنامه
جنجالهای سریالهای شبکه نمایش خانگی چه تاثیری بر استقبال مخاطبان دارد؟
حاشیههایی با طعم تغییر ذائقه
ژوبین صفاری
خردهجنایتهای ما انسانهای شریف
فعالان سیاسی در گفتوگو با «ابتکار» از دلایل اجرایی نشدن شعارهای وحدتملی گفتند
«ابتکار» تاثیر اخذ مالیات عایدی بر سرمایه بر بازارهای اقتصادی را بررسی میکند
مالیات، مسّکن التهابات!
نگرانی از خشکیده شدن دوباره بخش ایرانی تالاب هورالعظیم، دایکهای مرزی را میبندد؟
سروقامتان والیبال ایران در نخستین گام لیگ ملتهای ۲۰۱۹ به مصاف ایتالیا میروند
آغاز هیجان والیبال
از بیماری شایع روزهای گرم سال چه میدانید؟
وبا، میهمان ناخوانده گرما
احمد مازنی در گفتوگو با «ابتکار» :
قانوناساسی را کامل اجرا کنیم
دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها با رهبر انقلاب
رئیسجمهوری:
اگر با پایبندی به تعهداتشان به میز مذاکره بازگردند، راه به روی آنها بسته نیست
نقش نظریهها در برنامهریزیهای فرهنگی