روزنامه شهروند
1398/03/29
دور تازه برخوردهای منطقهای با محصولات فرهنگی
شهروند| دیروز رسانهها نوشتند که فیلم پرحاشیه و جنجالی «ما همه با هم هستیم» در شهر کرمان توقیف شده است؛ ماجرایی باورنکردنی؛ که تاکنون فکر میکردیم مجوزهای صادره ارشاد اعتبار کشوری داشته و درواقع در حکم پروانه نمایش فیلم در تمام کشور عمل میکند.اما جالبتر از این توقیف محلی؛ دلیل توقیف ساخته جدید کمال تبریزی بود. رسانهها به نقل از دادستان عمومی و انقلاب مرکز کرمان نوشته بودند که لهجه کرمانی بازیگر «ما همه با هم هستیم» باعث توقیف این فیلم شده است؛ لهجهای که ظاهرا «تبعات اجتماعی» داشته و به این دلیل دستور توقیف «ما همه با هم هستیم» در کرمان صادر شده است.
دادخدا سالاری، دادستان عمومی و انقلاب مرکز کرمان گفته که «پس از رصد فضای مجازی... با توجه به واکنشهای اجتماعی در بین مردم استان درخصوص لهجه کرمانی بازیگر نقش فروشنده مواد مخدر... دستور توقیف این فیلم صادر شده است». چرا که «کرمان خاکریز مقدم مبارزه با باندهای مواد مخدر وارداتی است... و شایسته نیست این چنین مورد بیمهری قرار گیرد».
این ماجرا را اگر در کنار ادعای قربان محمدپور قرار دهیم که گفته بود «فیلم دختر شیطان نتوانسته اجازه اکران در قم دریافت کند»؛ به نظر میرسد شاهد دور تازهای از برخوردهای منطقهای با محصولات فرهنگی هستیم؛ برخوردهایی صنفی، منطقهای یا مواردی دیگر از این دست که در سینما و تلویزیون این دیار سابقهای دیرینه دارد؛ موضوعیکه در اغلب موارد هم از یک سناریوی مشابه برخوردار است: فیلمی یا سریالی اکران میشود، یک چیزی در آن فیلم یا سریال به یک عدهای برمیخورد، این جمع شروع به اعتراض و تحریک بقیه مردم میکنند، نهادهایی در این بین برای راضیکردن این جمع معترض با محصول تولیدشده برخورد میکنند و در این بین مهمترین چیزی که قربانی میشود، مجوزهای صادرشده است، چه در سینما و چه در تلویزیون- که در هر دو انرژی و هزینههای فراوانی برای تولید اثر هنری صرف شده و در آخر هم به هدر رفته است.
قدیمیها
شاید بتوان یکی از قدیمیترین نمونهها از این نوع جنجالها را تا زمان فیلم آدم برفی ردیابی کرد. فیلمی که اعتراضات زیادی را موجب شد (که ماجرای مشهور سقط جنین یکی از تماشاگران فیلم در جریان یکی از هجومهای گروههای فشار یکی از آنهاست) و همین هم باعث توقیف چندساله این فیلم شد- که درنهایت پس از چندسال در روز نخست کاری وزیر ارشاد دولت اصلاحات مجوز گرفت.
شوکران بهروز افخمی هم یکی دیگر از اعتراضات معروف تاریخ سینمای ایران است. یکی از مواردی که اعتراضات صنفی مقدم بر مسائل سیاسی و منطقهای قرار گرفت. دلیل اعتراض صنفی پرستاران به شوکران غیرمنتظره، اما بسیار ساده بود: نقشی که هدیه تهرانی در فیلم افخمی داشت، پرستاری بود که با یک مرد متاهل ایجاد ارتباط میکند. اعتراضات چنان سروصدا کرد و چنان پردامنه شد که هنوز که هنوز است وقتی اعتراضی مشابه به وقوع میپیوندد، بیشتر مردم یاد شوکران و جنجالهای پیرامونش میافتند. اما نکته مهم اینکه وقعی به این اعتراضات داده نشد و فیلم روی پرده ماند تا معاونت سینمایی وقت چهره قانونمداری از خودش نشان دهد.
بعدتر چنین اعتراضاتی را در موارد گوناگونی دیدیم. این مطلب نگاهی دارد به مواردی که معترضان، قومیتهای مختلف این دیار بودهاند که به تصویری که از آنها ترسیم شده بود، اعتراض داشتند ..
سرزمین کهن
شاید پرهزینهترین اعتراض قومیتی را در مورد این سریال شاهد بودهایم. وقتی که پس از نمایش تنها چهار قسمت، بختیاریها با بهانه قرار دادن دیالوگی از این سریال پرهزینه ویژه تاریخی، صداوسیما و همچنین عوامل سریال را مجبور به عذرخواهی کردند. اما این هم چارهساز نشد و اعتراضات تمام نشد و صداوسیما هم چاره را در این دید که پخش این سریال متوقف شود. بعدتر گفته شد که این سریال به سرزمین مادری تغییر نام داده و روی آنتن خواهد رفت؛ که این نیز به نتیجه نرسید و یکی از پرهزینهترین و پرزحمتترین سریالهای تاریخ تلویزیون چنین ساده به محاق رفت.
کلاهپهلوی
حالا کلاهپهلوی را یکی از ساختههای فاخر و افتخارآمیز تلویزیون میدانند، اما فراموش نکردهایم که در زمان پخش این سریال، اعتراضهای فراوانی به آن صورت گرفت. معترضان این سریال گیلانیها بودند که میگفتند لهجهشان در این سریال مسخره شده است. یکی از معروفترین معترضان هم نماینده مردم رشت در مجلس بود که برای مسئولان سیما نامهای اعتراضآمیز نوشت و گفت که تمسخر لهجه گیلکی در تلویزیون تبدیل به امری عادی شده است.
چارخونه
باور میکنید اهالی افغانستان هم یک روزهایی به تولیدات تلویزیون اعتراض کردهاند؟ بله؛ وقتی وزیر فرهنگ افغانستان به استفاده از لهجه افغانستانی در سریال چارخونه اعتراض کرد، یکی از جالبترین نمونههای اعتراض قومیتها به تصویرشان در تلویزیون را شاهد بودیم. ماجرا به روزهای پخش سریال طنز «چارخونه» برمیگردد؛ زمانیکه رایزن فرهنگی افغانستان در ایران به دلیل استفاده از لهجه افغانستانی برای کاراکتری که با حیله و ترفند برای به دست آوردن پول دست به هر کاری میزد، اعتراض کرد. در ادامه وزیر فرهنگ افغانستان هم در صحبت با رایزن فرهنگی ایران در افغانستان از این مسأله شکایت کرد.
دارا و ندار
سریال دهنمکی هم مورد اعتراض قرار گرفت؛ و اینبار البته کرمانشاهیها بودند که به استفاده از لهجهشان معترض شدند- مثل همین عید امسال که باز هم کُردها به سریال نون.خ سعید آقاخانی اعتراض کردند. در سریال دارا و ندار البته برخی نیز اعتقاد داشتند که لهجه کرمانشاهی شهره لرستانی و رامین راستاد خوب و درست از آب درآمده، اما همینکه خشایار الوند بهدلیل اهانتهایی که به قومیتهای مختلف در این سریال شده بود از همه اقوام عذرخواهی کرد، یعنی که مدیران تلویزیون اعتراضها را بجا دانسته و او را مجبور به عذرخواهی کرده بودند. در مورد نون.خ نیز که کُردها آن را تلاش سازمان صداوسیما برای از بین بردن زبان کُردی توصیف کرده بودند، ماجرا با عذرخواهی به پایان رسید و به جاهای بحرانی ختم نشد!
دیگر نمونهها
تماشاگران سریال «فاصلهها» شاید یادشان باشد که لهجه لری یکی از شخصیتهای فرعی سریال چه اعتراضهایی را بهبار آورد. ماجرایی که به کمرنگکردن نقش محمد حمزهای انجامید؛ که در ادامه این بازیگر هم که خودش لر بود، به این اعتراضها انتقاد کرد تا یک اعتراض در اعتراض را شاهد باشیم.
سریال «ما فرشته نیستیم» نیز بهواسطه استفاده از لهجههای گیلکی و شیرازی مورد اعتراض قرار گرفت؛ که چون این اتفاقات درست بعد از ماجراهای سرزمین کهن بهوقوع پیوسته بود، کارگردان مجموعه، فلورا سام مجبور شد با دوبله ماجرا را ختم بهخیر کند- که این نیز اعتراض بازیگران را موجب شد.
مدارا
نمونهها بسیارند، اما در مواردی هم تحمل قومیتها باعث شده که در ادامه نهتنها اعتراضات بلامحل جلوه کند، که حتی آن آثار درنهایت جزو بهترینها قلمداد شود. مثلا مورد جنابخان؛ که در ابتدا لهجه آبادانیاش مورد اعتراض قرار گرفت و حتی نماینده آبادان به مسئولان تلویزیون معترض شد که چرا در سریالها تمام تیپهای دزد و معتاد و دروغگو اهل این خطهاند؟ اما در ادامه دیدیم که جنابخان بدل شد به یکی از شیرینترین کاراکترهای تلویزیون ایران در سالهای اخیر.
یا مورد پایتخت؛ که اگر یادتان باشد در نوروز 90 اعتراض به استفاده نادرست از لهجه مازندرانی در این سریال سوژه داغ رسانهها بود. این اعتراضها بعدتر در فصول دوم و سوم هم ادامه داشت و نمایندگان مجلس و امامان جمعه چند شهر مازندران و گلستان خواستار برخورد با این سریال بودند و حتی مواردی چون تحصن معترضان مقابل استانداری هم پیش آمد. اعتراضهایی که کمکم فراموش و بعدتر عنوان شد که اتفاقا یکی از مواردی که محبوبیت سریال را موجب شده لهجه کاراکترهایش بوده است.
سایر اخبار این روزنامه
فشار آوردند چون تحول میخواستم
اسپانسر سابق بارسلونا حامی مالی فوتبال ایران میشود؟
10 سال بودجه عمرانی کشور را گرفتیم وخوردیم!
چرا باید عذرخواهی کنم؟
نه اسبی دارم نه اسبسواری بلدم
صفحه شهرونگ
یورش دمنوش ایرانی به نوشابههای فرنگی
یک حکم «شاعرانه»: امر غیراختیاری حکم ندارد
داروی سالک جعلی و کشنده نیست
ماجرای مرگ یک طراح در استخر ویلای لواسان
دور تازه برخوردهای منطقهای با محصولات فرهنگی
شبها همه خواب نیستند خانم نماینده
چون به خلوت میروند...
پرسپولیس سردرگم، پرسپولیس بهتزده، پرسپولیس درمانده