نقطه اشتراک مردم و مسئولان کم امیدی است!

عادت به حفظ وضع موجود چه از نقطه نظر مثبت و یا منفی یکی از آسیب‌های جامعه ایران شده است تغییر جزء لاینفک طبیعت است و روح جامعه ایران نیز نباید از این قاعده مستثنی باشد! بنابراین اعتیاد و عادت به هر ترکیب بندی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در نهایت رنج به همراه خواهد آورد! همان طور که می‌دانید عادت و اعتیاد به هر موضوع زیستی به نوعی بیماری محسوب می‌شود و یکی از وظایف تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران این است که اجازه ندهند هم خودشان و هم جامعه در یک وضعیت غیر استاندارد باقی بمانند! چرا که حفظ وضع موجود و ادامه یک وضعیت غیر متناسب سرخوردگی تولید می‌کند و جامعه‌ای که در فضای سرخوردگی زیست کند دچار عدم خودباوری خواهد شد که برای منافع ملی هم زیان‌آور خواهد بود! به عنوان مثال رئیس‌جمهوری با شعار تدبیر و امید به عنوان مجری قانون اساسی انتخاب شد و به عبارتی نقطه اشتراک مردم و مسئولان در واقع همین کم امیدی و کم اعتمادی‌ست و به خوبی این مشکل اساسی از سوی مسئولان قابل درک شده است! اما برای برون رفت از فضای کم حسی و بی‌رمقی جامعه متاسفانه عده‌ای موثر در فضای پررنگ‌تر برخی شعارهای پیشین حاکمیت دور دور می‌کنند! و به نوعی فوبیای تغییر و عبور از یک سطح به سطح بالاتر آنان را به این ذهنیت رسانیده که حفظ وضع موجود بهترین تصمیم است! البته ناگفته نماند که قدرت اجبار زمان و همچنین قدرت شبکه‌های اجتماعی در جوامع گوناگون دشمن سرسخت حفظ وضع موجودشان شده است! بنابراین لازم است که موثرین جوامع کم‌تر توسعه یافته و یا در حال توسعه با توجه به ادبیات دنیای جدید که محصول فناوری و تکنولوژی‌ست جامعه‌دان و آینده‌خوان باشند و مهم‌تر اینکه از توانمندی پیش‌بینی و آینده‌خوانی نیز بهره‌مند باشند. اینکه مدام در فضای مهار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باشند نمی‌تواند در بازه زمانی فعلی مفید به فایده واقع شود چرا که همواره قدرت خواست و مطالبات جوامع در حال توسعه در نقطه‌ای از زمان و مکان خود را به رخ خواهد کشید و در آن نقطه است که توان مهار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از دست خواهد رفت! ادبیات روند حرکت جامعه متاثر از ادبیات‌های کلان جهانی است قوه عاقله کشور باید با این واقعیت و البته تاثیرگذاری فناوری و تکنولوژی را بپذیرد و برای ارائه محصول و متمرکز ساختن ذهن جامعه به ادبیات محلی، مردم را در فضای اختیار و انتخاب ببرند تا آنان خود به تشخیص متناسب با آگاهی‌شان برسند! تصمیم‌سازان باید بر اساس اقتضای زمانی چاره کار بیندیشند. اینکه مدام بر یک طبل کوبیده شود و انتظار باشد که صدای این طبل باید به ذائقه جامعه خوش بیاید به نظر راقم سطور انتظاری بیهوده است! چرا که ذائقه جامعه امروز به واسطه حجم وسیع رسانه‌ها و یکپارچگی و تبادل سریع اطلاعات جهانی متفاوت شده است و اصرار و اجبار به تبلیغ ذائقه‌ای دیکته شده نه تنها باعث جذب نمی‌شود بلکه به نوعی دفع گسترده ایجاد می‌کند! چه بپذیریم و چه نپذیریم واقعیت جامعه امروز در فضای سلایق غربی و شرقی تعریف پیدا کرده است و چه نشان از ضعف ما و چه قدرت جوامع توسعه یافته باشد با واقعیت پیش رو مواجه شده‌ایم و به همین دلیل است که زیست زیر پوست شهر ادبیاتی جدا از سلیقه ادبیات رسمی کشور پیدا کرده است و اگر تلاش‌ها در فضای همراهی و صمیمیت با ملت نباشد نمی‌توان توجه جامعه را به سلایق درونی جلب کرد!
* روزنامه‌نگار