تریدینگ فایندر

تحریم‌هایی که بی‌صدا به جان ما افتاده‌اند

در آخر هفته‌ای که گذشت، بسیاری از روزنامه‌نگاران و فعالان فرهنگی و ورزشی با انتشار عکس و متن، از تلاش و همت و مقاومت و ایستادگی مهدی شادمانی در برابر سرطان یاد کردند. مهدی شادمانی همکار روزنامه‌نگار و امیدوار ماست که دو سالی می‌شود با سخت‌ترین نوع سرطان دست‌وپنجه نرم می‌کند و توانسته با همه قطع امیدها، زندگی کند و امید را زنده نگه دارد. در هفته‌ای که گذشت، خبر رسید که حال او چندان خوش نیست، روزهای پردردی را از سر می‌گذراند و به دعای مردم نیازمند است. آن‌طور که همسر او گفته، مهدی برای تحمل درد، به پورت مخصوص تزریق مورفین در نخاع (ستون فقرات) نیاز جدی و فوری دارد ولی... این پورت پزشکی به دلیل تحریم‌ها در کشور موجود نیست. اگر «پورت اینتراتکال» موجود باشد و اگر پرداخت قیمت هنگفت آن در بازار سیاه ممکن باشد، باز هم به تاریخ انقضا و کیفیت این محصول پزشکی نمی‌شود اعتماد کرد.
همین یک نمونه را می‌بینید؟ باید در بیمارستان باشید، سر صحبت‌تان با همراهان بیمار یا بیماران باز شود تا متوجه شوید این ادعا که تحریم شامل موارد پزشکی نمی‌شود، چه حرف دروغ و گزافی است. چه این‌که همین چند وقت پیش درباره باتری‌های بیماران قلبی و برخی اقلام لازم آنها هم خبری به گوش رسید و البته شدیدا تکذیب شد. تحریم‌ها خیلی آرام و بی‌صدا بر همه چیز سایه افکنده‌اند و در خفا و سکوت جان بیماران‌مان را به خطر می‌اندازند. کاش خیلی از آنهایی که از تحریم‌ها برای خودشان موقعیت و جایگاهی می‌سازند و حمایت‌شان از چالش‌های هسته‌ای، بوی کاسبی و کسب درآمد جدید می‌دهد، درد مردم را می‌فهمیدند.
کاش آنها به شکل و نوعی می‌فهمیدند وقتی عزیزترینت روبه‌روی چشم‌هایت درد می‌کشد و از کمبود یا نبود امکانات پزشکی در رنج است، به استقبال تحریم رفتن چه مفهومی دارد. دشمن که کارش دشمنی است و از دغل و دروغش گله و شکایتی نیست، از دوست‌نماهای کاسبکار باید شکایت به کجا برد؟  
تریدینگ فایندر