چرا مذاکره با ایران دشوار می‌شود؟

پوریا غرایاق زندی‪-‬ دونالد ترامپ اخیرا طی اظهاراتی عنوان کرد که مذاکره با تهران برای من روزبه‌روز سخت می‌شود و رفتارهای بد تهران میل مذاکره من با آنها را کاهش می‌دهد. در همین ارتباط، مایک پمپئو وزیر امور خارجه دولت ترامپ اخیرا اظهار کرد که: «آماده‌ام که برای گفت‌وگوی مستقیم با مردم ایران به تهران بروم.» این اظهار تمایل پمپئو در حالی مطرح می‌شود که وی پیش از این نیز گفته بود که اگر به او پیشنهاد حضور در تلویزیون ایران داده شود، آن را خواهد پذیرفت، چراکه دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران نیز چنین فرصتی را در واشنگتن داشته است.
جدای از ادعاهای ترامپ و پمپئو مبنی بر چگونگی رفتار مقامات تهران با مقامات واشنگتن، این اظهارات ترامپ و پمپئو بیانگر تمایل افراطی آنها در به میز مذاکره کشاندن مقامات تهران است. چرا که برای ترامپ و همفکرانش به میز مذاکره کشاندن مقامات تهران به همان اندازه پیونگ یانگ در بحث مذاکره اهمیت دارد. به واقع تلاش ترامپ و پمپئو برای متقاعد کردن مقامات تهران در آمدن به پای میز مذاکره به خاطر آن است که این مذاکرات می‌تواند به ویژه برای شخص ترامپ برگ زرینی در کارنامه سیاست خارجی باشد. چراکه او کارنامه درخشانی در این عرصه ندارد و به نظر می‌رسد که با توجه به نوع کنش‌ها و الگو‌های رفتاری نتواند صاحب دکترینی در این عرصه شود. از سوی دیگر تلاش ترامپ و پمپئو برای قبولاندن مقامات تهران در آمدن به میز مذاکره حامل این پیام به راهبردشناسان و سیاست‌بازان عرصه آمریکاست که از میان همه روسای جمهوری آمریکا فقط او بود که توانسته است به کار غیر ممکن و تکلیف مالایطاقی دست یابد. محققا تلاش ترامپ در صورت نتیجه دادن می‌تواند برای او و گروه کاری‌اش مایه تفاخر و مباهات باشد.
از قراین و همه نشانه‌ها پیداست که تلاش ترامپ و پمپئو در این زمینه یعنی آوردن مقامات تهران به میز مذاکره نمی‌تواند معطوف به نتیجه باشد. در این ارتباط، علت و راز اصلی ترامپ و پمپئو در این ناکامی ریشه در کنش‌ها و الگو‌های رفتاری آنها دارد. آنگونه که از روانشناسی شخصیت ترامپ پیداست، اساسا تصمیمات ترامپ بیشتر حالت غریزی دارد تا آن که بر دانش و آگاهی استوار باشد. آنگونه که پیداست ترامپ جایگاهی را در سپهر سیاست واشنگتن تصرف کرده که هیچ درکی از آن ندارد و قطار سیاستش همواره خالی می‌رود. بدیهی است که این گونه رفتار‌ها نتیجه‌ای جز دوآلیزم و دوگانگی در رفتار را ندارد. نتیجه چنین رفتاری می‌تواند برای هر بازیگر و دولتی که با واشنگتن مناسباتی دارد بسیار مخرب، نگران کننده و همراه با تردید باشد. به ویژه آنکه ترامپ این رفتار را در قبال مقامات تهران انجام داده که در نگاه آنان تنها مخالفی است که توانسته است منافع واشنگتن و متحدان را به خطر اندازد. البته کنش‌ها و الگو‌های رفتاری ترامپ و تصمیمات خلق‌الساعه‌اش تنها دلیل ناکامی او در به میز مذاکره کشاندن مقامات تهران نیست. در این زمینه مقاومت و انهماک تهران بر اصول ثابت خود یک دلیل اصلی و کلیدی است. ضمن آنکه مقامات تهران تجربه نشست‌های سنگاپور و ‌هانوی را دلیل بی‌اعتمادی ترامپ در مذاکره می‌دانند. به واقع تجربه نشست‌های سنگاپور و‌ هانوی در مذاکرات واشنگتن- پیونگ یانگ حاوی این درس و پیام بزرگ به مقامات تهران بوده که او فرد قابل اطمینانی برای مذاکره نیست.
با همه تمایلی که از سوی ترامپ برای مذاکره نشان داده می‌شود، به نظر می‌رسد که تنها راه مذاکره همان یکدستی در رفتار و پرهیز از هیپوکراسی یا همان دورویی است. نمایش رفتار‌های دوگانه یا همان نمایش همزمان سیاست چماق و هویج نه تنها کمکی به خواسته‌های او نمی‌کند، چه بسا که ممکن است ناکامی‌های دیگری را نیز رقم بزند. به نظر می‌رسد که زمینه‌های ادراکی و ذهنی این ناکامی با توجه به مسیری که ترامپ و پمپئو در آن قرار گرفته‌اند، در حال شکل‌گیری و آماده شدن است و قرار نیست با تعجیل و شتابزدگی در رفتار‌ها به پایان برسد.