جنگ دیپلماتیک؛ راهبرد تازه ترامپ علیه ایران

علی آهنگر- روز سه‏شنبه هشتم مرداد، ساعت یک بعد‏از‏ظهر به وقت واشنگتن دی سی، دونالد ترامپ یک بار دیگر جهان را در حیرت فرو برد. او در توئیتش نوشت: به یاد داشته باشید، ایرانی‏ها هیچ جنگی را نبرده‏اند، اما در هیچ مذاکره‏ای هم شکست نخوردند.
تحلیل‏ها از این توئیت نابهنگام در داخل و خارج از کشور همراه با سردرگمی بود. عده‏ای می‏پنداشتند ترامپ بر رگ احساس ایرانیان انگشت گذاشت که در مذاکره قوی هستند. بعضی به او یادآور شدند که پیروزی‏های نظامی ایران در جنگ‏ها از عدد صبحانه‏هایی که او خورده است بیشتر بود، اما هیچ‏کس نمی‏دانست مقصود نهایی از این توئیت چیست؟
برای فهم نوشتار تامل‏برانگیز ترامپ فقط 24 ساعت زمان لازم بود. در ساعت 4 بعد‏از‏ظهر چهارشنبه 9 مرداد 98 حکم وزارت خزانه‏داری آمریکا دوباره جهان را با تحیر مواجه ساخت. این حکم تفسیر توئیت ترامپ را در دل خود داشت. محمد‏جواد ظریف مذاکره‏کننده ارشد ایران در فهرست تحریم‏های ایالات متحده قرار گرفته بود. این تحریم، محمد‏جواد ظریف را در «فهرست اتباع خاص تعیین ‏شده SDN» قرار می‏داد. آب سردی بود بر پیکر گفت‏وگو، دیپلماسی، مذاکره و هر چیزی از این دست.
کرختی‏زا بود، اشک‏آفرین، درد‏آور بود و آه سرد به همراه داشت. گفت‏وگو و مذاکره تحریم شده بود.


توئیت روز سه‏شنبه ترامپ حالا دیگر قابل فهم بود. معلوم می‏شد او از مذاکره در هراس است. او از شکست‏ناپذیری ایرانیان در گفت‏وگو و دیپلماسی می‏هراسد. پس گفت‏وگو را سد کرده است. او آشکارا جنگ دیپلماتیک را علیه ایران آغاز کرده بود.
برای بازآفرینی و درک هر چه بیشتر تحریم محمد‏جواد ظریف که معنایی جز پدافند دیپلماتیک ندارد، باید هر چه بیشتر بر توئیت روز سه‏شنبه ترامپ تمرکز کرد.
او در این توئیت بر دو مولفه جنگ و دیپلماسی تکیه کرده است. دو مولفه‏ای که جهان بشریت بر مدار آن طی قرن‏ها چرخیده، قوام یافته و راه خود را پیموده است. جنگ و دیپلماسی خلاصه همه تاریخ اقوام بشر طی همه عصرها و زمان‏ها بوده است.
ترامپ هر‏چند که در این نوشته مختصر ایران را در جنگ‏ها بازنده اعلام کرده است، اما واقعیت این است که او با بیان این جمله، خواسته است راهبرد تازه‏اش در مواجهه با ایران را کلید بزند. چرا که بعید است او از سوابق نظامی ایران و جنگ‏های گذشته و پیروزی‏ها و شکست‏های حاصل از آن بی‏خبر باشد. همان‏گونه که مذاکرات نیز گاه به نفع و گاهی به ضرر ایران تمام شده است و این خاصیت جنگ و مذاکره در هر عصر و زمانی در میان ملت‏ها و اقوام مختلف بوده است. توئیت روز سه‏شنبه بیش از آنکه منطبق با واقعیت‏های تاریخ باشد، دو مولفه سهمناک پیش روی ترامپ را نشان می‏دهد. او می‏بیند و می‏داند که به هر حال و به طور ممکن در مواجهه با ایران با یکی از این دو مولفه رو‏به‏رو خواهد بود. جنگ یا مذاکره؛ به عبارت دیگر جنگ نظامی یا جنگ دیپلماتیک.
در این مواجهه او به داشته‏هایش در هر‏دو زمینه می‏نگرد. در زمینه جنگ، نیروهای نظامی گسترده، ناوگان عظیم دریایی، موشک‏های بالستیک و در نهایت قدرت اتمی کشورش را می‏بیند. پس در ضمیر ناخودآگاهش این اندیشه رویش می‏کند که ایران در جنگ برنده نخواهد بود. بلافاصله اما موضوع سهمناک دیگر که همه نگرانی و دلواپسی او را در دوران زمامداریش تشکیل داده در ذهنش دوران می‏کند و آن مذاکره با ایران است.
او وقتی به مذاکره فکر می‏کند خوفناکی پرونده قطوری به نام برجام در پیش چشمش جلوه‏گر می‏شود؛ پرونده‏ای که معمارش محمد‏جواد ظریف بود.
ترامپ حق دارد که از مذاکره با ایران بترسد و بهراسد. مذاکره به سادگی صدور فرمان اعزام ناوگان‏های جنگی نیست. مذاکره، وقت، حوصله، صبوری، درایت و ظرافت می‏خواهد. چیزی که در ترامپ و تیم بی‏حوصله و بی‏ظرافت همراه او یافت نمی‏شود. براستی اگر قرار باشد ترامپ در میز مذاکره با ایران بنشیند به کدام‏یک از اطرافیانش می‏تواند تکیه کند؟! او می‏داند در مذاکره دستش خالی است. پس تا جایی که بتواند بر مذاکره می‏تازد و هر‏گونه راه گفت‏وگو را سد کرده و موضعی پدافندی اتخاذ می‏کند.
سن تزو، استراتژیست نام‏‏آور هزاره‏های پیشین می‏گوید یک فرمانده موفق بر نقطه ضعف دشمن حمله می‏کند. ترامپ با آگاهی از این نقطه‏ضعف استراتژیک دستگاه دیپلماسی خود، سعی در پوشش آن کرده است تا از این ناحیه دچار ضربه سهمگین نشود.
اما آیا این بدان معناست که او جنگ را برگزیده است‏؟!
خصایص فکری و تجارت‏پیشگی ترامپ نمی‏گذارد که باور کنیم او جنگ را پذیرفته است. پس راهبرد ترامپ در مقابله با ایران چیست؟ به نظر می‏آید راهبرد فشار حداکثری همچنان پیش روی ترامپ و تیم همراه او باشد.
ترامپ می‏خواهد سختی را به غایت برساند. او می‏خواهد با جنگ دیپلماتیک، حرکات و مانور دیپلماتیک را در خارج از کشور از ایران بازستاند و در داخل نیز با جنگ اقتصادی و فشار حداکثری توان تحمل را به آخر برساند.