روزنامه همدلی
1398/05/19
گزارش همدلی از ناکارآمدی نظام آموزشی کشور مرگ مدرسه، مساله این است
همدلی| گروه اجتماعی- صحبت از «مرگ» حذف جسم و کالبد را در ذهن تداعی میکند، اما مرگ همیشه به معنای حذف فیریکی یک پدیده نیست. بلکه مرگ معنای دیگری نیز دارد و آن مرگ روحی است، وضعیتی که جسم یا پدیده حرکت میکند اما روحی ندارد و از معنی تهی شده است، درست مثل مدارس کشور ما و سازمان عریض و طویل آموزش و پرورش که اگر چه میلیاردها تومان بودجه دارد و میلیونها کارمند، معلم و دانشآموز در این سیستم در جنب و جوش هستند اما به گواه کارشناسان این حوزه بیش از یک دهه است که ناقوس مرگاش به صدا درآمده است.در تعریف مدرسه آمده است :مدرسه مجموعه ای از مناسبات اجتماعی الگو دار و پایداری است که برای پاسخگویی به نیازهای آموزشی و فرهنگی معینی در دنیای مدرن شکل گرفته است. اما عملکرد مدارس کنونی کشور با این تعریف تناقص دارد به نحوی که سخن از مرگ مدارس به میان آمده است.
وقتی از مرگ مدرسه یا مدارس سخن به میان میآید این سوال در ذهن ایجاد میشود که اصولا علائم حیاتی مدرسه چیست و چه شکلی از مدرسه را مدرسه مرده مینامند؟ یا چه کسانی باعث مرگ مدرسه شدهاند؟
بدون تردید منظور از مرگ مدرسه تعطیلی آن یا پایین کشیدن کرکره آن نیست. بلکه منظور ناکارآمد بودن و ثمربخش نبودن آن است. دانشآموزان سالها در مدرسه در کلاس درسی به نام زبان انگلیسی حاضر میشوند و آن را میخوانند و پاس میکنند، اما برای یادگیری این زبان ناچار دست به دامن کلاسهای خصوصی و بیرون از مدرسه میشوند، فقط زبان انگلیسی نیست که دانشآموزان را روانه کلاسهای بیرون از مداس میکند، کامپیوتر هم به همین منوال است. نقاشی،هنر، کلاسهای کنکور و .... فارغ از ناکارآمد بودن در این زمینه، مدارس از کشف و پرورش استعدادهای کودکان و نوجوانان عاجز مانده است به نحوی که نه تنها آن را کشف نمیکند، بلکه در مواردی حتی به آن صدمه میزند. افزون بر این موضوع مدارس امروزی با نیازهای واقعی دانشآموزان نیز فاصلهای طولانی دارد.
روشن است که تعریف مدارس به مثابه فضا یا مکانی که در آن تجربهها و فرایندهای یادگیری و یاددهی رخ میدهد، طی یکی دو دهه اخیر در کشور دستخوش تغییرات زیادی شده است و آموزشگاههای خصوصی یا کتابهای کمک آموزشی که مافیای عظیمی هم پشت آن سنکر گرفته است به حدی در نظام آموزشی کشور ریشه دوانده است که میرود مفهوم مدرسه را از معنی تهی کنند و اثربخشی و کارآمدی آن را دچار تردید کنند.
اما چه کسانی دست بر گلوی مدارس گذاشته و حیات آن را به خطر انداختهاند؟ کارشناسان این حوزه معتقدند:همه کسانی که بر اداره مدارس به شیوه کنونی اصرار دارند از سیاستگذاران ارشد نظام تا مقامات دولتی گرفته تا اولیاء و مربیان دانشآموزان همه و همه در جایگاه آمر یا عامل، متهم هستند.
در طول تاریخ در کشور ما مدرسه تنها تامین کننده نیازهای واقعی آموزشی دانشآموزان بود و دانشآموز بعد از فراغت از تحصیل بدون نیاز به آموزشهای موسسههای بیرون از چارچوب نظام آموزش و پرورش یا کتابهای کمک آموزشی در کنکور شرکت میکردند یا در بازار کار جذب میشدند، اما امروزه میتوان ادعا کرد که کارکرد مدارس به همان آموزش خواندن و نوشتن محدود شده است و جالب است برای همین کارکرد نیز کتابهای کمک آموزشی به کمک این سستم عریض و طویل آمدهاند.
مدارس ناکارآمد شدهاند
بدیهی است که مدارس به معنای نهادی اجتماعی همواره دارای دو کارکرد مهم بوده است، کارکرد آموزشی و کارکرد تربیتی. اما با نیم نگاهی به وضعیت آموزشی کشور با این واقعیت روبرو میشویم که دیوارهای مدرسه از اطراف آموزش کنار رفته و آموزش بیش از آنکه در نظام مدرسه ای رخ دهد، در آموزشگاههای خصوصی یا در دست ناشران کتابهای کمک آموزشی با گردش مالی میلیاردها تومان در سال رخ میدهد.
در رابطه با کارکرد تربیتی نیز وضع به همین منوال است. این کارکرد نیز غبار زمان بر آن نشسته و ضمن این که بهروز رسانی نشده است، از اهداف تربیتی نظام آموزش و پرورش کشور نیز فاصله زیادی گرفته است. به نحوی که دیگر دولت نمیتواند مانند گذشته قدرت همه جانبه ای برای کنترل و نظارت بر عملکرد مدرسه در خدمت هدف های سیاسی و ایدئولوژیک خود داشته باشد. ماجرای استقبال از آهنگ «جنتلمن» ساسی مانکن در مدارس ایران که چند وقت پیش خبرساز شد و واکنشهای متفاوت و زیادی را به همراه داشت، مثال روشنی از این ماجراست.
در گذشته مدارس نقش انتقال فرهنک را نیز به عهده داشت، اما اکنون اینترنت، تلویزیون، ماهواره و رسانههایی مانند بازیهای الکترونیکی عامل انتقال فرهنگ شدهاند، بنابراین در این فضا نقش مدرسه در انتقال فرهنگ کاهش پیدا کرده است از اینرو رسانهها در نهادزدایی از مدرسه خیلی نقش دارند.
مفهوم مدرسه در بستر امروزی با مفهوم مدرسه در گذشته تفاوت معناداری پیدا کرده است و این اختلاف و تفاوت این ضرورت را ایجاد میکند که مدرسه برای زنده ماندن ناگزیر است در فضای دیگری خودش را تعریف کند.
سه عامل مرگ مدارس
به اعتقاد دکتر خسرو باقری (استاد فلسفه تعلیم و تربیت) سه عامل باعث مرگ مدرسه میشود. هنگامی که مدرسه نقش ویژهاش را ایفا نکند و به تعبیری انتظار ما را برآورده نکند. دومین عاملی که به نظر این استاد فلسفه مرگ مدارس را رقم میزند مدرسهای است که صرفا بر data تاکید دارد، این مدارس روح خود را از دست داده است، چون «اطلاعات» در دسترس همه هست. بنابراین، اطلاعات دادن کاری عبث است. مدرسه برای زنده ماندن نیاز به «دانش» دارد و با دانش است که مدرسه حیات خود را استمرار میبخشد.
سومین مسالهای که میتواند به مرگ مدرسه بینجامد «انتقال فرهنگ» است. واقعیت این است که اگر مدرسهای رسالت خود را انتقال فرهنگ بداند، روح خود را از دست داده است. ما به فرهنگ نیاز داریم ولی به «پالایش فرهنگ» و نه صرفاً «انتقال فرهنگ» نیازمندیم. فرهنگها با همه ارزشی که دارند باید با دانشآموز به اشتراک گذاشته شود و در جریان این اشتراکگذاری است که «تفکر انتقادی» در باب فرهنگ هم به دانشآموز آموزش داده میشود نه اینکه او صرفاً دریافتکننده فرهنگ باشد چون هیچ فرهنگی مصون از انتقاد نیست.
مرگ مدرسه
در چند سال اخیر صدای مرگ مدارس آن قدر بلند شده بود که تعدادی از اندیشمندان حوزه اجتماعی را بر آن داشت تا کتابی تحت عنوان «مرگ مدرسه» را به تحریر درآورند. این کتاب «مرگ مدرسه؟» دربرگیرنده مقالات و گفتارهایی در نقد وضعیت آموزش و پرورش از دکتر خسرو باقری، دکتر شیوا دولتآبادی، دکتر محسن رنانی، دکتر حسن عشایری، دکتر نعمتالله فاضلی، دکتر مقصود فراستخواه، زندهیاد دکتر محمدامین قانعیراد، جعفر محمدی و مرتضی نظری است.
مقدمه کتاب با طرح این سوالها آغاز شده است: «آیا در جهان جدید می توان مدرسه را به سبک قدیم اداره کرد؟» «تا چه میزان امکان اثربخشی و کارآمدی برای مدرسه به شکل و شیوه کنونی قابل تصور است؟» «آیا مدرسه با وضعیت امروزش می تواند سهمی در توسعه یافتگی ما داشته باشد؟»
مدرسه مرده است، زنده باد مدرسه
مرتضی نظری تدوین کننده و دمسئول برگزاری مراسم رونمایی کتاب مرگ مدرسه راه نجات مدرسه را خود مدرسه میداند. وی در جلسه رونمایی کتاب مرگ مدرسه گفت:راه نجات مدرسه، خود مدرسه است، یعنی در دنیای جدید، علی رغم توسعه فناوری و تکنولوژیهای ارتباطی و رسانهای، هنوز برای مدرسه جایگزینی یافت نشده است. فقط میتوان گفت: مدرسه کارآمد جایگزین مدرسه ناکارآمد شده است.
همان مدارس کارآمدی که کشورهای توسعه یافته برای حل همه مسائل خود به آن رجوع میکنند. همان مدرسه کارآمدی که در مسئولیت پیشگیری خود آنقدر موفق عمل کرده است که آسیبهای اجتماعی را به حداقل رسانده است و شهروند مدنی، مسئول، منضبط، دموکرات، خلاق، اخلاقی، آرام و... را تحویل جامعه داده است. همان جوامعی که سنگ بنای توسعه همه جانبه و متوازن را از کودکی و در مدرسه میگذارند. باید با صدای بلند گفت مدرسه مرده است، اما زنده باد مدرسه.
سایر اخبار این روزنامه
گزارش همدلی از ناکارآمدی نظام آموزشی کشور مرگ مدرسه، مساله این است
جواد امام در گفتوگو با همدلی: اصلاحطلبان در نقد وضعیت،کنار مردمند
سیدمحمد خاتمی بیپرده از دولت، مجلس و جریانهای اصلاحطلب انتقادکرد دغدغههای رئیس دولت اصلاحات
مهدی محسنیانراد در نقد علوم انسانی ایران امروز: علوم اجتماعی را ایدئولوژیک کردیم
«همدلی» علتهای اصلی افزایش تعداد مستاجران در 2 دهه گذشته را بررسی میکند رقابت تلخ اجارهبها و مستاجران
«همدلی» واکنش اخیر ترامپ به مکرون را در گفتوگو با مهدی مطهرنیا بررسی کرد: پایان میانجیگری
درخشش جهانی موسیقی ایرانی
محمدتقیفاضلمیبدی گلههای بجای خاتمی
رهبر شیعیان نیجریه برای درمان به هند میرود آزادی مشروط شیخ زکزاکی
محمدتقیفاضلمیبدی گلههای بجای خاتمی
تردیدها به تداوم نقش واسطهای پاریس