ائتلاف آمریکایی در خلیج فارس اثر عملی ندارد

علت دعوت آمريکايي‌ها از کشورهاي جنوب شرق آسيا همچون چين و کره جنوبي به منظور شرکت در به اصطلاح ائتلاف دريايي در تامين امنيت خليج فارس مي‌توان گفت: هر چند چيني‌ها موضعي قابل انتقاد گرفته‌اند علت آن اين است که برخلاف کشورهاي غربي، کشورهاي جنوب شرق آسيا بعضا تا 80 درصد انرژي و نفت خودشان را از خليج فارس وارد مي‌کنند. به عبارت ديگر وابستگي کشورهاي شرق آسيا به نفت خليج فارس بسيار بيشتر از کشورهاي غربي و اروپايي است. لذا آمريکايي‌ها سعي کردند تا به گونه‌اي کشورهاي شرقي را وارد اين کارزار کنند. منتها اين واقعيت وجود دارد چون همگان مي‌دانند کشوري همچون کره جنوبي و ژاپن به دليل آنکه از نظر توان نظامي و دريانوردي به هيچ عنوان در سطحي نيستند که در ماوراي بهار به نوعي امنيت سازي ايجاد کنند. در حال حاضر کشور ژاپن سالانه مبلغي حدود 35 ميليارد دلار پول به آمريکا مي‌دهد. به دليل آنکه در اوکيناواي ژاپن 48 هزار نيروي نظامي آمريکايي در اين کشور حضور دارند تا به اصطلاح امنيت اين کشور را تامين کنند. اما آمريکايي‌ها ژاپن را دعوت کرده‌اند. نتيجه بحث آن است که آمريکايي‌ها ائتلاف دريايي خودشان را به گونه‌اي در قالب جنگ رواني شکل مي‌دهند. آنها سعي مي‌کنند از مسائل بين‌المللي تحت عنوان ائتلاف عليه ايران استفاده کنند. اما در زماني که کشوري همچون عربستان نيز حاضر به تصاعد بحران با ايران نشد اما همانند امارات متحده عربي عملا سعي کرد سازوکارهاي همکاري با ايران را شکل دهد و عملا وارد فضاي تنش زدايي با تهران شود. اگر حتي اين کشورها به فراخوان آمريکايي‌ها پاسخ مثبت دهند همه آنها به اندازه خروج برخي از بازيگران همانند امارات از پازل آمريکايي‌ها بر عليه ايران اثر عملي نخواهد گذاشت. به نظر مي‌رسد فراخوان آمريکايي‌ها به منظور به اصطلاح تامين امنيت خليج فارس يک جنگ رواني است و اثر عملي ندارد. ضمن آنکه کساني که مساله نفت و انرژي براي آنها از اهميت بسزايي برخوردار بوده اعم از فروشنده و خريدار اين واقعيت را مي‌دانند که هر چه حضور آمريکا تحت هر عنوان از جمله امنيت بيشتر باشد آنها احساس ناامني بيشتري خواهند کرد. بنابراين آنها مجبورند براي پذيرش ريسک تجارت و ترانزيت انرژي بيشتر هزينه پرداخت کنند. همچنين در خصوص مجموعه تحريم‌هايي که آمريکايي‌ها بر عليه مقامات کشورمان اعمال مي‌دارند به نظر مي‌رسد ديپلماسي رسمي جمهوري اسلامي بيش از حد تحت تاثير ديپلماسي عمومي آن قرار دارد. شخص دکتر ظريف در ديپلماسي عمومي بسيار خوب عمل کرده است. اما نبايد از ديپلماسي رسمي غافل بود. ايران بايد شکايت رسمي خود را در قبال عدم عمل آمريکايي‌ها به معاهده مقر اعلام دارد. بر اساس اين کنوانسيون‌ها و معاهدات آمريکايي‌ها نمي‌توانند وزير خارجه کشورمان را تحريم کنند. آمريکايي‌ها از زماني که نيويورک به عنوان مقر سازمان ملل انتخاب گرديد در معاهده مقر متعهد شدند که حتي دشمنان آمريکا نيز مي‌توانند در نيويورک بدون هيچ منعي با استفاده از گذرنامه ديپلماتيک حاضر شده و به کشور خودشان باز گردند. بنابراين آمريکايي‌ها معاهده مقر را نقض کرده‌اند. لذا مي‌بينيم که ايران موضع و اعتراض خود را اعلام داشته است. اين در حالي است که بايد شکايت رسمي توسط ايران صورت گيرد. واقعيت آن است که بخش حقوقي دولت در قبال آمريکا به شدت ضعيف عمل مي‌کند. آمريکايي‌ها ضمن آنکه در قبال ايران نقض عهد کرده‌اند. همچنين آنها پرونده‌هاي حقوقي مختلف را بر عليه ايران شکل مي‌دهند. اما از سوي ديگر هم دفتر حقوقي رياست جمهوري و هم خود وزارت خارجه در زمينه حقوقي بسيار ضعيف عمل مي‌کند. هر چند که ايران در زمينه ديپلماسي عمومي فعاليت‌هايي انجام داده که قابل دفاع است اما هنوز ايران از حقوق کنوانسيوني خود دفاع نکرده است.