آزادی گریس۱ و نفتکش انگلیسی بازی برد- برد

 
 
 
 


مساله‌اي که باعث توقيف نفتکش گريس1 شد در تحليل نهايي همراهي بريتانيا با آمريکا بود. همچنين بحراني که تحت عنوان جنگ کشتي‌ها به‌وقوع پيوست در حقيقت يک سرمنشأ بريتانيايي داشت. دليل آن نيز اين بود که بريتانيايي‌ها در جبل الطارق کشتي ايراني را متوقف کردند. استدلال به ظاهر حقوقي بريتانيا در چارچوب تحريم اتحاديه اروپا عليه سوريه اين نفتکش را متوقف کرده است. اما تمامي شواهد نشان مي‌دهد که بريتانيا در همراهي و همگامي با ايالات متحده جهت اعمال فشار بر ايران دست به چنين اقدامي زده است. رفتاري که بريتانيايي‌ها طي چند دهه اخير به‌خصوص بعد از جنگ جهاني دوم در دنباله‌روي از آمريکايي‌ها دنبال کرده‌اند در اينجا نيز به نوعي آن را تکرار کردند. انگليسي‌ها سعي داشته‌اند تا اين مساله را در يک چارچوب ظريف به انجام برسانند مثلا آن را در يک لفافه حقوقي انجام دهند. اما واقعيت آن است که اين رفتارها در ادامه رفتار بريتانيا در همراهي با آمريکا بعد از جنگ جهاني دوم بوده است. انگليسي‌ها بعد از گذشت حدود 6 هفته از توقيف نفتکش ايراني در نهايت آن را رفع توقيف کردند. بريتانيا بيشترين نفوذ را در آراي صادره پيرامون اين کشتي داشت ولي در نهايت دست مقامات جبل الطارق را بازگذاشتند. گويي آنها خواستند از خودشان رفع تکليف کنند. انگليسي‌ها براي پيدا کردن راه حل براي بحران‌ها استاد هستند. لذا خيلي راحت مسئوليت را به مقامات جبل الطارق واگذار کردند. مقامات جبل الطارق به پيشنهاد انگليسي‌ها از کشتي گريس1 رفع توقيف کردند. البته آنها توجيهات حقوقي به منظور آزادي اين نفتکش مطرح کردند. آنچه که باعث آزادي گريس1 شد نه استدلال‌هاي حقوقي بلکه کشتي بريتانيايي بود که در سواحل ايران متوقف شده بود. البته اين دو مورد کاملا با يکديگر متفاوت است اما زماني که با نگاه رئاليستي بخواهيم به اين پرونده بنگريم متوجه مي‌شويم کشتي گريس1 آزاد نمي‌شد اگر در سوي ديگر نفتکش بريتانيايي وجود نمي‌داشت. در حقيقت قدرت ايران در اقدام متقابل بود که باعث آزادي گريس1 شد. مهم‌تر آن است که شايد متاثر از دو اصل حسن نيت و اقدام متقابل در روابط بين‌الملل، دولت ايران هم در آينده کشتي بريتانيايي را که در سواحل ايران توقيف شده، آزاد کند. هر چند ايران مي‌تواند به‌رغم آنکه کشتي‌اش آزاد شده استدلال کند که مورد گريس1 با کشتي بريتانيايي متفاوت است. لذا اگر ايران بخواهد خارج از اصل حسن نيت و اقدام متقابل رفتار کند مي‌تواند نفتکش بريتانيايي را همچنان در توقيف نگه دارد. در تحليل نهايي مي‌توان گفت اگر مفروضا نفتکش ايراني براساس تلاش‌هاي ديپلماتيک آزاد شده، از آنجا که يک ديپلماسي خوب بايد مجهز به استدلال حقوقي باشد، لذا ديپلمات‌هاي کشورمان مي‌بايستي در زمينه‌هاي حقوقي خوب کار کنند. ضمن اينکه قدرت و توانمندي نظامي بازوي ديگر است و در پرتو توانمندي نظامي و ديپلماتيک گريس1 آزاد شد. اين مساله يک موفقيت براي ايران محسوب مي‌گردد. بازي که بريتانيايي‌ها آغاز کردند، نتيجه آن تا قبل از آزادي گريس1 يک بازي دو سر باخت بود. آزادي ابرنفتکش ايراني گريس1 و احتمالا نفتکش بريتانيايي مي‌تواند يک بازي برد-برد باشد. بنابراين به نظر مي‌رسد که قدرت و عظمت بريتانيا در درياها شکسته شده است. به گونه‌اي که امپراتور درياها ديگر قادر نيست در پرتو تکنولوژي‌هاي نوين خيلي در درياها قدرت مانور داشته باشد. بنابراين بريتانيا نبايستي نسنجيده استراتژي دنباله‌روي از آمريکا را دنبال کند. پس از آزادي گريس1 مجددا دادگاه آمريکا از جبل الطارق خواست که به توقيف نفتکش ايراني ادامه دهند. اما هيچ يک نپذيرفتند و نفتکش را آزادکردند. بنابراين دليل آن اين است که انگليسي‌ها نمي‌توانند وارد يک ماجراي ديگري شوند که آمريکايي‌ها براي آنها به‌وجود آورده باشند. در تحليل نهايي شايد در زماني که در بريتانيا تلاطم سياسي وجود دارد و مهم‌ترين مساله بريتانيا مساله برگزيت باشد، در چنين شرايطي بريتانيا نمي‌خواهد خود را وارد ماجراها و بحران‌هاي ديگري کند. امروز هيچ کشوري تمايل ندارد با طناب ترامپ وارد چاه شود.