خدا، انسان را رها نکرد

 و خداوند عزّوجلّ انسان را آفرید و مرتبت اشرف مخلوقات و خلیفة اللهی به او بخشید آن گاه جمیع فرشتگان و ملائک را به کرنش در برابر او امر فرمود تا همه خلقت از «ابد» تا «ازل» جایگاه انسان را در منظومه هستی درک کنند و بدانند این آفریده حق تعالی، گل سرسبد آفرینش است و قابلیت قد کشیدن از «فرش» تا «عرش» دارد و برای به فعلیّت رساندن این قابلیت بنی آدم را یاری رساند و هدایت فرمود، اول به زینت و داشته و هادی پرمقداری به نام «عقل» که انسان را در تمیز حق از باطل، راستی از ناراستی، راه از بی راه و سعادت از شقاوت دلیل و راهنما باشد و از پس این گوهر گران بها، هادیانی از جنس خود انسان اما آشنا به راه های عرش و آسمان و قُرب و نزدیکی به آفریدگار برانگیخت تا خلق در این مسیر پر فراز و فرود تا رسیدن به معبود، متحیر نماند، برانگیختن هزاران پیامبر از «آدم» تا حضرت «خاتم» جلوه این لطف الهی است. تمامی رسولان و انبیای الهی در زمان خود رسالتشان را انجام دادند پیامبران اولوالعزم نیز از نوح نبی ا...، ابراهیم خلیل ا...و موسی کلیم ا...، عیسی روح ا... آن چه را از جانب حق تعالی وحی شد به مردم ابلاغ کردند تا نوبت به خاتم‌الانبیا محمد مصطفی رسید و حضرت حق، با جاری کردن تمامت حق و اکمل ادیان بر قلب و لسان حضرت ختمی مرتبت، حجت تمام فرمود و پس از آن پنجره وحی بسته شد اما خداوند حکیم با اتمام نبوت انبیا و خلاصه کردن آن در وجود خاتم الانبیا پنجره هدایت و رساندن انسان به سعادت را نبست بلکه در حجة الوداع و سال آخر عمر حضرت مصطفی تکلیف مردم را برای همیشه و تا ابد روشن فرمود و به رسول اعظم آن حبیب ا... ابلاغ امری بس مهم و سرنوشت ساز را تکلیف فرمود امری که رساندن آن به مردم را مرادف تمامی رسالت حضرتش برشمرد و آن ابلاغ «اکمال دین» و «اتمام نعمت الهی» بر مردمان با اعلام وصایت و ولایت امیرمومنان علی علیه السلام بر جمیع ایمان آورندگان تا آخرالزمان بود و منزل جُحفه و کرانه بی کران غدیرخم شد منبر و مأذنه اعلام پرچمداری علی بن ابی طالب پس از رسول خاتم و چه کسی حق دارتر، حکیم تر و اولی بر خدا بر تعیین وصی و جانشین حضرت مصطفی. بدین گونه با اعلام و رساندن این امر الهی توسط پیامبر اعظم گرچه وحی پس از رحلت خاتم المرسلین منقطع شد اما پنجره هدایت انسان به سوی حضرت رحمان همچنان باز و گشوده ماند تا هیچ جوینده و پوینده حقی حیران و سرگردان نماند و علمداری هدایت انسان به حکمت بالغه الهی به انسانی واگذار شد که اول مومن و ایمان آورنده به اسلام و آیین محمدی، اولین مرد اقتداکننده به نماز حضرت خاتم، بزرگ شده دامان پیامبر، پسر عمّ و برادر و همسر زهرای اطهر، باب علم نبوی، محرم اسرار الهی بود. آری امامت و ولایت امیرمومنان پس از پیامبر نیوشنده قرآن به فرمان حضرت رحمان به مردی واگذار شد که حتی قبل از بعثت نبی مکرم اسلام نفسی به شرک و کفر نکشیده بود، مردی که به گاه خطر چه در «لیلة المبیت» چه در غزوه ها فدایی پیامبر خدا بود، پهلوان و جوانمردی که به جوانمردی یگانه بود بعد از پیامبر، به زهد و تقوا و سخا نیز، به اکرام و اطعام فقیر و یتیم و اسیر چنان کوشا و غیرتمند که به شهادت قرآن، به هنگام رکوع انگشتری می بخشد این کریم سائل بینوا را، همان علی که به شهادت آیه مباهله «جان پیامبر» بود.   خدای علی اعلی، امامت امت را به بنده ای از بندگانش واگذارد که عبدصالح حق تعالی، ازهد، اتقی، اعلم، اشجع، اعدل و تجسم آزادگی و شرف و عزت و غیرت بود و تجلی اتّم بندگی و عبودیت به درگاه ربوبیت پروردگار. این چنین بی کرانه غدیر آن مأذنه اعلام ولایت و امامت مولی الموحدین و ائمه معصومین تا آخرالزمان پنجره همیشه باز هدایت و سعادت انسان شد. و هر دم و هنوز و همچنان از آن مأذنه و «خم» اقیانوس پیما و آسمان گشت این ندای نبوی به اذن الهی درگوش زمین و زمان و جان مومنان می پیچید که من کُنت مولاه فهذا علیٌ مولاه.