هفته دولت یعنی فقط افتتاح پروژه‌ها؟ - علی‌اکبر مختاری

در دوره کنونی، حوزه سیاست و دولت به جهت گستردگی و هژمونی، کارکردی اساسی و بنیادی در سرنوشت سیاسی و اجتماعی یک جامعه دارد. میزان پویایی، هوشمندی و عملکرد مناسب قوه اجرایی در هر کشوری به سرعت در تعاملات اقتصادی و اجتماعی جامعه بروز و ظهور خواهد کرد و از این جهت در کشورهای توسعه یافته عملکرد و رفتار دولت در زیر ذره بین است و برای جلوگیری از آسیب و انحراف، پیشاپیش ساختارها و عملکرد سیستم‌های دولتی همیشه تحت بررسی و پژوهش قرار می‌گیرد. در ایران در سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر هفته اول شهریور به نام هفته دولت نامگذاری شده است. آنچه در ایام مرسوم است افتتاح طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی توسط دولتمردان است. سنتی که از دوره سازندگی بجا مانده است  و با حداکثر تبلیغات و خبررسانی سعی می‌شود که اکثر پروژهای در حال ساخت یا کلنگ زنی طرح‌های عمرانی به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که قبل از فرارسیدن هفته دولت مهیا گردند و در این هفته توسط فرمانداران و استانداران یا مسئولین ملی افتتاح گردد. در واقع این شیوه تجمیع افتتاح طرح‌ها بیانگر اوج بذل و بخشش و کمک دولت به مردم است که در هفته دولت به نمایش گذاشته می‌شود. در سال‌هایی که درآمد دولت از فروش نفت مطلوب است افتتاح طرح‌های دولتی از کیفیت و کمیت بالایی برخوردار است یعنی هم تعداد پروژها زیاد بوده و هم پروژهای بزرگی همانند ساختن جاده و سد و نیروگاه در نواحی مختلف کشور به بهره برداری رسیده که تامین مالی آن کلا به عهده دولت است. زمانیکه درآمدهای نفتی افول کرده یا حکومت درگیر مشکلات تحریم و کاهش درآمد است همانند سال جاری، افتتاح طرح‌ها به تعداد کمی از طرح‌های کوچک که اکثرا توسط شهرداری‌ها یا بخش خصوصی تامین و پشتیبانی می‌شود خلاصه شده است. پرسش اینجاست چرا هفته دولت به هفته افتتاح طرح‌ها خلاصه می‌شود و آیا در عصری که حوزه دولت و سیاست یکی از مولفه‌های تاثیرگذار در همه امور زندگی است نباید نگاهی عمیق تر و ژرفتر به این موضوع داشته باشیم؟ به نظر نگارنده در هفته دولت پرداختن به ذات دولت و دولت پژوهی، بر افتتاح طرح‌ها مقدم است و از این منظر بیان چند نکته حائز اهمیت
 است. 
اولین نکته کلیدی و اساسی در این خصوص، توجه به هوشمندی، چابکی و ارزیابی عملکرد دولت است که با اندازه و حجم دولت نسبت مستقیم دارد. با توجه به فرهنگ سیاسی یا میزان استقرار دموکراسی، اندازه دولت‌ها در جوامع مختلف متفاوت است. در کشورهایی که نظام‌های اقتدارگرا و سوسیالیستی حاکم شده مسلما ساختار سیاسی از اندازه بزرگتری برخوردار است و در مقابل در نظام‌های لیبرالی اکثر امور به مردم واگذار شده است و عملکرد دولت به ایجاد نظم و امنیت و نظارت بر امور خلاصه می‌شود. در ایران پس از انقلاب به جهت تسلط دو طیف اندیشه دینی و سوسیالیستی در بین نخبگان فکری و اجرایی، مسئولیت پذیری حکومت در همه حوزه‌ها افزایش یافته و شاهد گستردگی همیشگی و روزافزون اندازه دولت هستیم و این موضوع با شعار کاهش تصدیگری دولت و خصوصی سازی به نتیجه مطلوبی نرسیده و کماکان با دولتی فربه با هزینه‌های جاری هنگفت روبه رو هستیم که نه تنها کارآیی آن به مقدار نیروی انسانی بکار گرفته شده و میزان هزینه‌ها تناسب ندارد بلکه در بعضی امور مانع توسعه است، یعنی سیستم دولتی مانع و رقیب بخش خصوصی
 می‌شود.


نکته دیگر گسترش فرهنگ دولت گرایی است که به صورت ناخودآگاه از طرف حاکمیت و مردم ترویج می‌شود. برجسته کردن نقش دولت در همه امور، تقدس گرایی دولت و وابستگی مادی و معنوی توده به حکومت، فرهنگ یارانه بگیری یا ارتزاق همیشگی همه اقشار و گروه‌ها از دولت از خصایص نامطلوب فرهنگ سیاسی است که موجب ترویج تنبلی، وابستگی و خمودی می‌شود. قوه اجرایی به نوعی پیمانکار یا خدمتگزار مردم است و وظیفه ذاتی آن حکم می‌کند از منابع مالی که در اختیار دارد به مردم خدمت رسانی کند و جایگاه و شأن دولت نباید از این حد فراتر رود.
گرچه هرکسی به مردم نجیب و صبور ایران خدمت کند از اجر دنیوی و اخروی بهره مند می‌شود و خدمات دلسوزان باید نشان داده شود، ولی شایسته است درسالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر به جای قهرمان سازی دولت و برجسته کردن آمار و ارقام پروژه‌ها و طرح‌ها، به ریشه‌یابی معضلات در درون دولت، راستی آزمایی، بررسی میزان شفافیت و پاسخگویی در نهادهای دولتی و مبارزه با فساد بپردازیم و تحقیق و پژوهش در سایه آرمانگرایی و شور و شعف افتتاح چند طرح و پروژه عمرانی پنهان نگردد.