نقش رسانه‌ها و مطبوعات در مبارزه با فساد

امروز بر همه از خرد و کلان مسلم شده که دو عامل بحرانزا، نظام را تهديد می‌کند: اول بزرگي و تاثيرگذاري خودمان در منطقه و جهان کنوني که براستي «پر طاووس» به قول مولاناست: 
دشمن طاووس آمد پر او                     
وي بسا شه را بکشته فر او 
اي من آن آهو که بهر ناف من           


ريخت آن صياد خون صاف من 
که موجب آن همه دشمني استکبار جهاني عليه ما در جهان امروز و هم در گذشته‌هاي دور و نزديک تاريخي شده چنان که خواند‌ه‌ايم. 
اما آنچه «خوره» داخل وجود ماست، فساد جايگير و داراي شمول است که به هر کجا دست می‌گذاريم، عمق وجود آن را می‌بينيم و عجيب اينکه تاکنون نخواسته‌ايم يا نتوانسته‌ايم با اين عارضه بنيان برافکن مبارزه ريشه‌اي و اصولي بکنيم به همين علت به جاي فساد با فاسد آن هم به صورت گزينشي، طرف شده‌ايم که خود می‌دانيد نتيجه کار چه بوده است و هنوز هم بدين کار مشغوليم به همين علت است که وقتي دم مار را می‌زنيم، دوباره جريتر و آبديده‌تر از پيش، سر بر می‌آورد. درست مثل زخمي است که چون می‌خراشيم بخش‌هاي بيشتري را درگير می‌کند. با وقوف به اين امر، به نظر می‌رسد که رئيس تازه بر مسند نشسته دستگاه قضا، اين بار با ثبات قدم و حمايت همه جانبه از اراده نظام به ميدان آمده است و تاکنون هم چنان به نظر مي‌رسد که در جهت خاصي که مورد نظر است، گام برمی‌دارد و در اين راه به زعم خودشان، دولت و مجلس به همراه‌اند که بدين تلقي و باور جاي شکر دارد چرا که حرکت قوا، طولي است نه عرضي.  فقط دو مشکل در اين همراه محتمل است: اول آن که مثل مبارزه پيشين از پرداختن به فساد، روي به فاسد برگردانده شود که البته کاري صوري است و همان بازتوليدي که گفتيم تکرار خواهد شد و در آينده خواهيم گفت به عبث رفته که سر مار به دور از دسترس بوده است. اما در اين اذعان رئيس قضا مبني بر همراهي خانه ملت و نيز خانه دولت، به نظر می‌رسد که جاي خالي همراهي رسانه‌ها به طرز محسوسي مشاهده می‌شود و مثل اينکه فقط می‌خواهيم وقايع نگاري شود و حداکثر از اقدامات و مبارزه صرف تعريف و تمجيد مطرح باشد، علي‌الخصوص، بناي آن نداريم که نيروي چهارمي هم همراه باشد در حالي که مطبوعات، رکن چهارم دموکراسي‌اند و زبان و گوش و چشم ملت‌اند و چيزهايي می‌بينند و می‌شنوند که وراي شنيدن‌ها و ديدن‌هاي با ملاحظه و غمض عين ديگران است بويژه نقد و تحليل‌هايي ارائه می‌کنند که در حقيقت راه را به مسئولان قضا و اجرا و تصويب و نظارت نشان می‌دهند و به «نه تو»يي وارد می‌شوند که امکان ورود ديگران نيست چرا که بدين امر رسالت قانوني دارند و بدين مسئوليت پايبند هستند.  لذا مطبوعات آزاد را در اين راه آن قدر بايد بال و پر بدهيم که بدون هيچ مانع و عوارض جانبي و احتمالي حتي اعمال و رفتارهاي عالم قضا و اجرا را به آساني نقد کنند. چون همين نقد است که مسئولان تصميمگير را از خطا و انحراف و نيز افراط و تفريط باز مي‌دارد و هم تحليل‌هاي منصفانه و عالمانه‌اي در رشحات قلم آنهاست که چراغ راه مسئولان خواهد بود و دلسوزي‌هاي صادقانه آنها پيوسته در گذر زمان و در عرصه تاريخ، زبانزد و سرمشق زندگي و نشانه آزادي و آزادگي و وارستگي است.  بنابراين، ناديده رها کردن مسير روشن و فضاي شفافي که اين رکن به رسميت شناخته از منظر قانون اساسي ساخته‌اند، از خطاهاي محرز راهبردي است. بويژه اگر در اين راه تضييقاتي براي عملکرد قانوني آنها ايجاد شود يا به طور سهوي ناديده گرفته شوند که در اين صورت هم قواي کشور و بخصوص دستگاه قضايي که بدين کار همت گماشته و بناي کارهاي بس خطير و بزرگ دارد و هم جامعه، از روشن فکرترين و آگاه‌ترين قشر دلسوز و کم توقع، محروم خواهند شد و نتيجه هماني می‌شود که تاکنون شده است؛ يعني پرداختن به فاسد به جاي فساد داراي شمولي که در بالا عرض شد. که در اين صورت نه انتظارات آن اراده نظام که بدين امر حساس است و بايد هم باشد، برآورده خواهد شد و نه مردم صبور و شريف ما به آنچه آرزويش را از بدو انقلاب داشته‌اند، خواهند رسيد.