روزنامه فرهیختگان
1398/06/27
آدرس غلطی که اصلاح صدا و سیما را سختتر کرد
چند روز پیش برای بار چندم فیلم خوب «۱۲ مرد خشمگین» را میدیدم؛ فیلمی که شاید شما هم از تماشای چندینبارهاش خسته نشوید. قصه هیاتمنصفهای 12 نفره که باید درباره گناهکاربودن یا بیگناهی جوانی به اتهام قتل تصمیم بگیرند و البته یکنفر مخالف اعدام که به آرامی و با حوصله، قرار است 11 مرد دیگر را به بیگناهی پسرک جوان قانع کند. اینکه چه میشود که هرکدام از این 11 مرد خشمگین به بهانهای از مدعای اول خود کنار میکشند همان چیزی است که دیدن فیلم را برای شما هم لذتبخش میکند.الغرض این روزها، بحث و جدلها در اینستاگرام به بهانه نقد عملکرد صداوسیما به دادگاهی تبدیل شده که یک نفر متهم به همه نقایص و ناکارآمدیها میشود و هیاتمنصفهای که گوشه این دنیای مجازی نشسته و لاجرم باید درمورد حکمی صادرشده، قضاوتی مبتنیبر عقل و انصاف کنند. حکم اولیه این دادگاه مجازی با یادداشت وحید جلیلی صادر شد و متهمانش هم کسانی بودند که جلیلی آنها را باعث و بانی وضعیت فعلی تلویزیون میخواندشان. رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره عمار در این یادداشت به گروه خشنی برآمده از محلههای خانیآباد و نازیآباد 26 سال قبل اشاره کرد که همقسم شدهاند مدیریت رسانه ملی در اختیار هیچ مدیری غیر از خودشان قرار نگیرد. اشارات این مدیر فرهنگی یادداشتنویس، بیشتر شکل کنایی داشت و مبنای دقیقی هم برای ادعاهایش ارائه نشده بود و از همان اول میشد حدس زد شلختگی استدلالها در نقد عملکرد صداوسیما باعث شود جبههای از منتقدان مقابل او قرار بگیرند. ضمن اینکه در این فقره، جلیلی نقد به عملکرد مدیران سازمان را به جایی بیرون از سازمان کشانده بود و ماحصل این شکل انتقاد، چیزی نبود جز اینکه مدیران سیما که در سالهای اخیر زیر تیغ تند نقدها قرار داشتند، یک توجیه درست و درمان بیابند؛ همان چیزی که جلیلی هم میگفت ریشه همه ناکارآمدیهای نهتنها امروز، بلکه 26 سال گذشته سازمان عریض و طویل صداوسیما، جایی بیرون از این سیستم و درون بیت رهبری است. ماحصل چنین حاشیهسازیای که از شلختگی استدلال جلیلی شکل گرفته بود، نهتنها منجر به حواسپرتی نیروهای انقلاب نسبت به عملکرد مدیران سازمان صداوسیما شد بلکه تیغ منتقدان را هم کند کرد. بنبست، بیشتر از این.
اهل فرهنگ و هنر و بیش از آنها اهالی رسانه، پیش از حرفهای جلیلی هم به این مساله تاکید داشتند که تلویزیون گرفتار آفات و نواقص بسیاری است که نیازمند اصلاحات جدی است و ساختار جایگزینی میطلبد؛ اما جلیلی کدام آلترناتیو مدیریتی و ساختاری را برای سیستم عریض و طویل صداوسیما پیشنهاد داده بود؟ آیا صداوسیمایی با 26 شبکه افق؟!
او در یادداشتش به این اشاره میکند که طی یکسال حدود 700 فیلمنامه به جشنواره عمار رسیده و مدیران صداوسیما حاضر نشدند حتی 10 تا از این فیلمنامهها را برای ساخت سریال بررسی کنند. در این مورد یک خلط وجود دارد. اول اینکه وقتی به شکل و ظاهر سریالهای تلویزیون نگاه کنید متوجه میشوید مدیریت و نظارت بر فیلمنامه در سازمان دچار مسائلی است که خیلی از کاربلدان سریالسازی و سینما هم نمیتوانند از پس مصائب آن برآیند، ولی ایراد جلیلی به این نیست. او میگوید چرا بچههای عمار فرصت ساخت سریال و فیلم در تلویزیون را ندارند. اما بیایید یکبار دیگر مختصات تولیدات و آثار مورد حمایت جشنواره عمار را مرور کنیم تا متوجه شویم جلیلی از چه دنیای سریالسازی حرف میزند. و دیگر اینکه او بهلحاظ عملکردی کجا ایستاده است و فرد موثر در سیاستگذاریهای جشنواره عمار، پیشنهادش به صداوسیما برای مدیریت این سازمان چیست؟
کافی است سری به سایت عمار بزنید و گزارش تصویری اکرانهای مردمی را نگاه کنید. نقاط اکران پراکنده و تعداد تماشاچیان در حد انگشتان یک دست. برای جلیلی و تیمی که مدنظرش است انتخاب مخاطب و سلایق آنها مهم نیست. گزاره مهم نبودن اقبال مخاطب نسبت به یک اثر تلویزیونی، وصله ناچسبی نیست که بخواهیم به تیم جلیلی ببندیم. اگر به لیستی که اخیرا در نامه به رضا غلامی منتشر کرد هم نگاه کنید، اشارات ضمنی این گزاره کاملا مشهود است. در این نامه از حدود 37 اثر تلویزیونی نام برده میشود که محبوب و برگزیده جلیلی و تیم عمار هستند که به غیر از یکی، دو تا از این 37 اثر، مابقی به لحاظ اقبال مخاطبان جایگاهی ندارند. دایره انتخاب تیم جلیلی آنقدر تنگ است که غالب آثار تولیدی حوزه ورزش، سرگرمی و کودکونوجوان هم برای آنها محلی از اعراب ندارد.
علاوهبر آن، یکی از ایرادات مهمی که به مدیران تلویزیون میشود اینکه چرا در سالهای اخیر از ظرفیت گسترده فیلمسازان و تیمهای فنی که سالها در تلویزیون رشد یافتند، استفاده نمیشود و چرا مدیران امروز تلویزیون در تعامل با اکثر هنرمندان دچار اختلال و وسواس هستند. نتیجه اینکه بخش مهمی از هنرمندانی که سالها قبل آثار مهم و ماندگاری برای تلویزیون ساختهاند بهدلیل همین مساله به فضاهای دیگری مثل شبکه نمایش خانگی رفتهاند. حالا با همین وضعیت، فرض کنیم بخواهیم مدیریت مطلوب جلیلی با همان وسواس و ملاحظات خاص خودش را برای سازمان صداوسیما جایگزین کنیم؛ قطعا بخش مهمی از نیروی انسانی و هنرمندان از دور رسانه ملی خارج خواهند شد و معدود هنرمندانی که به سلیقه تیم جلیلی، ارزشی و متعهد هستند باقی خواهند ماند.
بگذریم؛ به همان مدل انتقادهایی که جلیلی در یادداشتش باب کرده برگردیم. تیمی که در کنار ایدههای امروز جلیلی قرار گرفتهاند همچنان بر مدل نقدی که او شروع کرده اصرار دارند و همراه او در فضای مجازی تلاش دارند ناکارآمدیهای سیستم عریض و طویلی همچون سازمان صداوسیما را در واژگانی همچون مافیای «گروه خشن» تقلیل دهند. این آفت تقلیلیافتن نقد صداوسیما، از بهانه اولیه یادداشت جلیلی هم مشخص بود. او فقط به پخش سریال ضعیف «بوی باران» در تلویزیون اشاره کرد و از پرداخت نقدهای جدی دیگر به سازمان صداوسیما پرهیز کرده بود. چرایی این مدل انتقاد، خودش محل سوال است. مثلا چرا او درخصوص شفافیت مالی صداوسیما سوال نمیکند یا نفوذ شرکتهای تبلیغاتی که شبکههای تلویزیونی را قبضه کردهاند یا اینکه چرا درمورد نفوذ روزافزون مافیای کنکور در سازمان صداوسیما، هیچ سوالی ندارد. شاید بگویید اینکه بحث شفافیت مالی محل سوالی برای جلیلی نیست بهخاطر این است که مجموعههای تحت مدیریت او هم طی 10 سال گذشته، شفافیت مالی نداشته و ندارند ولی میتوان این احتمال را هم داد که نقد امروز او آنهم از کانال ایرادگیری به یک سریال تلویزیونی، بهخاطر دلایلی غیر از دغدغههایی از جنس اصلاح عملکرد رسانه ملی است، چراکه تلویزیون از سریال «بوی باران» ضعیفتر هم ساخته و نمونه مشهورش سریال «از یادها رفته» است که اتفاقا چند ماه پیش از تلویزیون پخش شد یا حتی سریالهایی که در ماه محرم امسال در حال پخش است. شاید هم احتمال معقولی نباشد ولی انگار جلیلی قبل از نوشتن یادداشتها رصد دقیقی به گافهای بزرگتر و اشکالات عمیق رسانه ملی که ماحصل رفتارهای اشتباه مدیران سازمان بوده، نداشته است. او حتی وقتی به سریالسازی در سیما ایراد میگیرد، درمورد آخرین وضعیت سریالهای تلویزیونی همچون «سلمانفارسی» که قرار است داود میرباقری بسازد یا پروژه «حضرت موسی» که قرار است با فیلمنامه مرحوم سلحشور ساخته شود و بیش از 10 سال معطل مانده هم سوالی ندارد.
یادداشتهای اخیر جلیلی نهتنها به فضای نقد سازمان صداوسیما عمقی نداده بلکه جریان نقد به سازمان را دچار اختلال کرده است. بدتر از آن مردان خشمگینی هستند که حالا در جایگاه هیاتمنصفه نشستهاند و دور حکم اولیه جلیلی جمع شدهاند و نهتنها بهدنبال کشف ناکارآمدی امروز صداوسیما هستند بلکه در حال تراشیدن استدلال برای اثبات همان حکم اولیهاند؛ حکمی که میگوید ایرادات امروز صداوسیما جایی بیرون از سازمان است و همه اینها بهخاطر نقطهزنی اشتباه با گرد و خاک بسیار آقاوحید بود.
سایر اخبار این روزنامه
با آمریکا در هیچ سطحی مذاکره نخواهد شد
پهپادهای انصارالله چگونه سعودیها را شوکه کردند؟
شوک پول کثیف به کنکور پزشکی
پیکی بلایندرز؛ بی بی سی در خدمت فاشیستها
۱۰ دفتر منطقهای مرکز نظارت دانشگاه آزاد فعال خواهد شد
فریاد کارگران اراکی بر سر خصوصیسازی رانتی
آدرس غلطی که اصلاح صدا و سیما را سختتر کرد
هدایت کور: آموزشوپرورش بدون چشم بینا