روزنامه ابتکار
1398/06/30
«ابتکار» به بهانه درگذشت مسعود عربشاهی نقاشی «سقاخانهای» را مرور کرد تلفیق سنت و مدرنیته روی بوم نقاشی
گروه فرهنگ و هنر- شاید «مکتب سقاخانهای» بهترین نام برای ایرانیترین نقاشیهای مدرن ایران باشد، نقاشیهایی مفهومی با مضامین مذهبی یا اساطیر ایرانی که بعد از گذشت نیم قرن از آغاز حیاتش دچار دگرگونیهایی عجیب شد و حالا شاید بتوانیم آن را یکی از مدرنترین نقاشیهای ایرانی که پُر است از المانهای مشخصا ایرانی با مضامین ملی و مذهبی، بدانیم. حالا مکتب سقاخانهای یکی از پرکارترین نقاشان خود را از دست داده است. مسعود عربشاهی، شامگاه چهارشنبه در سن ۸۴ سالگی بر اثر عارضه قلبی- ریوی دار فانی را وداع گفت. به همین بهانه نگاهی میاندازیم بر نقاشی قهوهخانهای ایران.نقاشی نوگرای ایران از دهه 1320 شمسی، توسط هنرمندانی چون جلیل ضیاپور، احمد اسفندیاری، محمود جوادیپور، مهدی ویشکایی، حسین کاظمی، شکوه ریاضی، منوچهر یکتایی، عبدالله عامری و چندین تن دیگر از نقاشان بنیان گذاشته شد که با نام «نسل اول نقاشان نوگرا» از آنان یاد میشود. نسل اول نقاشان نوگرا اکثرا آموزش دیده اروپا و بهویژه فرانسه بودند و با مکتبهای نقاشی مدرن نظیر امپرسیونیسم، کوبیسم و اکسپرسیونیسم آشنا بودند و به نوعی این مکتبها را وارد فرهنگ هنری و تجسمی ایران کردند و با تلفیق هنر غرب و ایران درصدد مدرن کردن هنر و نقاشی ایران برآمدند. افکار و آثار این نسل اگرچه تلفیقی از مکتبهای غربی و مضامین ایرانی شده بود اما نه غربی بود و نه ایرانی، و از طرف دیگر در تضاد با آثار نگارگری سنتی و مکتب کملالملک قرار داشت. و از همین جدال میان سنت و مدرن در جامعه هنری بهویژه هنرهای تجسمی بالا گرفت.
مکتب نقاشی سقاخانهای جریانی هنری است که در دهه 40 در ایران شکل گرفت. این گروه هنرمندان از فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای تزئینی بودند که به تلفیق نقاشی مدرن با موتیفها، نمادها و نقشهای ملی - مذهبی پرداختند. در بحبوحه مدرنیزاسیون و درگیری سنتگرایان و مدرنیته در حالی که مکتب رایج در عرصه بینالمللی، هنر مردمی یا پاپآرت در حال عبور و انقضای دوره خود بود، عدهای از هنرمندان نوآور ایرانی، مکتب جدیدی را آغاز کردند که تاثیر بسیاری در تحولات نقاشی امروز ایران گذاشتند.
آثار این گروه در بیینال سوم تهران 1341 به نمایش گذاشته شد. در بیینال سوم نقاشی تهران که در سال 1341 بر پا شد نقاشانی چون حسین زندهرودی، ناصر اویسی، صادق تبریزی، فرامرز پیل، آرام وژازه طباطبایی، پرویز تناولی، منصور قندریز و مسعود عربشاهی چهرههای شاخص بودند و آثار آنها عموما ترکیبی از عناصر سنتی با حضور مدرنیسم بود. این گروه غالبا از فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای تزیینی بودند و از حدود سالهای 1335 کار خود را به عنوان گروهی مدرنیست آغاز کردند.
به مرور در دهه 1340 نقاشان نوگرا در جامعه هنری توانستند موقعیت خود را تثبیت کنند و جدال میان سنتگرایان و نوگرایان جای خود را به بحث برای یافتن هنرترکیبی داد، نوعی هنر و نقاشی که تلفیقی از سنت نگارگری و نقاشی مدرن باشد اما جنبه ایرانی بودنش را حفظ کند و بتواند ایرانیت خود را در برابر هنر غرب به رخ بکشد و به گونهای نمونهوار از هنر ناسیونالیست ایرانی باشد. این نسل از هنرمندان که از دوسالانه سوم برآمدند توانستند این اهداف را تحقق بخشند و مکتب سقاخانه را بهوجود بیاورند.
پس از جلیل ضیاءپور که سالها پیش از نقشمایههای محلی و سنتی استفاده کرد، در حقیقت این مکتب نخستین توجه گروهی است که به صورت سازمانیافته به احیای سنتهای تصویری گذشته میپردازد و میتواند وجه مذهبی از سنت را بگیرد که در آثار ضیاءپور به آن توجه جدی نشده بود. پرویز تناولی نقش آتلیه کبود را در پیدایش این مکتب موثر میداند و استفاده از هنر عامیانه و باورهای مردمی را از ویژگیهای خاص آنها دانسته است. این مکتب ﺑﺎ ﺗﻠﻔﯿﻖ ﻫﻨﺮ ﺳﻨﺘﯽ و ﻣﺪرن، ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ اﯾﺮان را ﺗﺎ ﺣﺪ زﯾﺎدی از رﮐﻮد و ﺳﺮدرﮔﻤﯽ ﮐﻪ در دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ به آن دﭼﺎر ﺑﻮد، خارج و در ﻋﺮﺻﻪﻫﺎی ﻣﻠﯽ و ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺷﮑﻮﻓﺎ کرد.
مسعود عربشاهی یکی از کسانی است که یکی از نشانههای مستحکم سقاخانه را پایهریزی کرد و در تحولی چشمگیر مروج نقش و نقوش اساطیری و رد و نشانههای پیچیده و مانده در ابهام ایران عهد باستان شد و تا جایی پیش رفت که در برخی از آثارش محاسبات ریاضی و هندسی را به صورتی کاملا مشهود مدنظر قرار داد.
نقوش و عناصر بصری استفاده شده در سقاخانهها که ریشهای عمیق در فرهنگ اسلامی شیعی در ایران دارد مورد استفاده مجدد قرار گرفت و این باعث ارتباط بسیار سریع با توده جامعه شدو پیام هنرمند را هر چه سریعتر به مخاطب و مخاطبان بیشمار رساند. در این روند مستشرقین بیشماری هم جذب آثار خلق شده در این مکتب شدند و موجبات معرفی این مکتب ملی در سطح جهان را فراهم آوردند.
همچنین استفاده از زیباییشناسی فرهنگ عاشورایی مانند استفاده از رنگهای سنتی قدیمی، دعاها و نقشهای به کار رفته در عزاداریها خود در ارتباط موثر با عامه مردم نقش مهمی ایفا کرده است، چنانکه با دیدن بسیاری از آثار مخاطب حس آشنا و نزدیکی به آنها دارد. در ادامه نیز به کارگیری دستمایههایی مانند پنجه، علم، ضریح، دخیل، پرچم و حتی طلسم، اسطرلاب، جام چهلکلید و... که هر کدام نشانگر مفاهیم تاریخی-فرهنگی هستند و در بستر سنتی-آیینی نقش خاصی دارند با ترکیب این نمادهای انتزاعی، جدای از فرم واقعی آنها، فضایی نوین را پدید آوردند.
نقطههای قوت مکتب سقاخانه را میتوان در اصالت هنری آن دانست. از آنجایی که هنر مدرن بر اساس مفهومگرایی بنا شده است بنابراین اثر هنریای که بتواند مخاطب بیشتری را به سمت خود بکشاند میتواند به انتقال مفاهیم مورد نظر هنرمند نیز کمک کند. در این میان هر چقدر هنر مفهومیتر باشد مخاطب به دنبال جستوجو در اثر خواهد بود و این نکته از جمله جذابیتهای هنر مدرن محسوب بهشمار میرود.
شاید بتوان گفت مکتب سقاخانه به نوعی مانند همان سقاخانه که تشنگان را سیراب میکند، تلاش کرد تشنگان مفهوم و سنت را در دنیای آشفته مدرنیته در ایران به سمت مقصود هدایت کند. اتفاقی که برای تشخیص موفقیت یا عدم موفقیت آن نیاز به پیمایشهای بیشتری است.
سایر اخبار این روزنامه
«ابتکار» به بهانه درگذشت مسعود عربشاهی نقاشی «سقاخانهای» را مرور کرد
تلفیق سنت و مدرنیته روی بوم نقاشی
محمدعلی وکیلی
شفافیت؛ رویه سکه پاسخگویی
«ابتکار» وضعیت بازار لوازمالتحریر را بررسی کرد
سایه گرانی بر سر دانشآموزان
زین العابدین بن علی، رئیس جمهوری مخلوع تونس درگذشت
پایان دیکتاتور تونس در عربستان
دلایل ناکامی اصولگرایان برای رسیدن به ائتلاف درونی بررسی شد
شکاف اصولگرایان به صداوسیما رسید
سد گتوند یک فاجعه ملی است یا ناجی خوزستان و بینیاز از علاجبخشی؟
معمای هشت ساله یک سد
شرکتهای دولتی دیگر حیاط خلوت نخواهند بود؟
گامبهگام تا شفافیت
با پیروزی ۳-۱ مقابل کره جنوبی
سردار صفوی:
ترامپ با حسرت تسلیم کردن ملت ایران به تاریخ خواهد پیوست
مصباحیمقدم:
رسانه ملی در مسیر افزایش مشارکت انتخاباتی حرکت کند
فلاحتپیشه:
آمریکا در مقابل ایران دست به عصا حرکت میکند
امیرنصیرزاده خبر داد
برگزاری رژه و پرواز جنگندههای نیروی هوایی ارتش و سپاه در منطقه جنوب
جدول خالی تفکر نقد در برنامه مدارس
سرلشکر سلامی:
چنان قدرتمند شدیم که مجبورند هر حادثهای را به دروغ به ما نسبت دهند