حمله حاميان رئيسي به قاليباف

شرق: درست مانند سال 92 كه حاميان قاليباف و جليلي درگير شده بودند كه چرا آن يكي به نفع ديگري كنار نمي‌رود. خط‌و‌نشان‌ها البته آن زمان به جاي شبكه‌هاي اجتماعي امروز، در وبلاگ‌ها كشيده مي‌شد. آن زمان، حملات بيشتر از جانب جانبداران قاليباف بود؛ حالا بعد از چهار سال اين ياران سابق جليلي‌اند كه ضد‌حمله مي‌زنند. ديروز معاون «هماهنگي اقشار» ستاد ابراهيم رئيسي پس از آنچه «محبت‌هاي خاله‌خرسي اطرافيان قاليباف» ناميده، پيش‌بيني كرده همين دوستي‌هاي خاله‌خرسي ظرفيت قاليباف را براي سومين‌بار بسوزاند. سوختن براي سومين‌بار، يعني پيش‌بينيِِ پيش‌پيش رئيس‌جمهورنشدن قاليباف. پناهيان هم دو روز پيش به قاليباف كنايه زد كه مهم‌ترين مسئوليتش،  در سمت شهردار يك كلان‌شهر بوده است.در متن یادداشت اینستاگرامی جعفر فرجی آمده است: «دلم برایشان می‌سوزد؛ هر دو به دست یک باند سوختند. قالیباف یکی از ظرفیت‌های این نظام بود؛ همان‌طور که احمدی‌نژاد بود. یکی به‌خاطر محبت بیش از حد یک باند چهارنفره سوخت و یکی به‌خاطر کینه همان باند چهارنفره سوخت. قالیباف از سال ۸۴ تا الان در نظرسنجی‌ها حدود 20 درصد رأي دارد و هرکاری در این سالیان کرد و هر اقدامی کرد رأی منفی‌اش بیشتر شد و این درصد هیچ‌گاه بالا نیامد و نخواهد آمد؛ دلیلش ساده است؛ جماعتی که این دور قالیباف را آوردند در حقش خیانت کردند، اگر او چند سال بی‌سروصدا کناری می‌ماند، ممکن بود بتواند در آینده نزدیک، طلسم 20 درصد نظرسنجی‌هایش را باطل کند. بازی نظرسنجی‌ها و نظرسازی‌ها معادلات واقعی کف صحنه را تغییر نخواهد داد و حیف ظرفیت‌های بزرگ اصولگرایی که سوختند و امروز به نقطه صفر خود نزدیک می‌شوند؛ درحالی‌که جریان مقابل هیچ‌کدام از ظرفیت‌های خودش را نابود نکرد. حرف‌ها و اقدام انقلابی هم بماند برای بعد از انتخابات که یک سینه سخن موج می‌زند در درون ما.»پناهيان هم در دفاع از رئيسي به قاليباف كنايه زده و گفته بود: «تا حالا هیچ کاندیداي ریاست‌جمهوری نبوده که موقع کاندیداشدن این قدر مسئولیت‎های کلان داشته باشد. کاندیداهای دیگر را بگویید. فوقش شهردار یک شهر کلان بودند. چه پست‎هایی داشتند؟» و در جايي ديگر به انتقادهاي دروني كه در محافل خصوصي به حاميان رئيسي مطرح مي‌شود پاسخ داده و مي‌گويد: «بعضی سؤال می‎کنند ایشان چه سابقه مدیریت اجرائی داشتند. رئیس‎جمهور که نباید مدیریت پروژه کرده باشد. باید مدیر کلان نظام باشد.»
پاس ميرسليم را  نگرفتند
مصطفي ميرسليم هم كه از روز اول مشخص نبود تكليفش با جمنا و اصولگرايان چيست. از يكسو از همراهي با جماعت اصولگرا و اتحاد مي‌گفت و از سويي ديگر مي‌گفت كه اصلا اهل كناركشيدن به نفع ديگري يا ديگران نيست. حالا هم از يك طرف مي‌گويد كه من و ديگر اصولگرايان متحديم و در مناظره‌ها به هم پاس مي‌دهيم؛ اما از طرف ديگر او هم تلويحا ياران اصولگرايش را پوپوليست مي‌خواند. او دو روز پيش گفته بود: «مطرح‌کردن بحث 4 و 96 درصد و تقسیم ملت به دو دسته، تنها یک شعار برای کوبیدن رقیب بود و نامزدها باید در این مناظره‌ها بگویند که برای درمان دردهای مردم چه می‌کنند. وعده چندبرابرکردن یارانه‌ها غیرعلمی است. به‌جرئت می‌گویم که این تنها یک شعار برای به‌دست‌آوردن رأی عامه مردم است... برخی برای اینکه رأی عوام را جمع کنند این‌گونه شعارها را مطرح می‌کنند و کاری به تحقق آن هم ندارند. شعار و قول و قرار بی‌خودی به چه درد می‌خورد؟ به مردم بگویید با اتکا به چه چیزی و بر اساس کدام عملکردتان این قول‌ها را می‌دهید؟» ولي ديروز گفت: «ما در میان اصولگرایان متحدیم و مشکلی نداریم و در مناظره هم من به آقایان رئیسی و قالیباف دو تا پاس دادم اما آنها حواسشان نبود که آبشار بزنند!» اما او فقط پاس مي‌دهد. به هيچ عنوان حاضر به فداكاري براي اتحاد نيست. تا جايي كه در پي شايعه‎اي دال بر ديدار مصطفي ميرسليم با آيت‌الله موحدي‌کرماني و وعده انصراف از کانديداتوري پس از اجماع در جمنا؛ او به‌شدت اين شايعه را تکذيب کرد و با کنايه گفت: «جبهه مردمی به فکر خودش باشد که چطور از اجماع روي یک نامزد به دو نامزد رسید!» به گزارش آفتاب‌نیوز؛ او شايعه کناره‌گيري‌اش را «ادعاي بي‌مفهوم» خواند و گفته بود: «ما آمده‎ايم و تا روز انتخابات خواهيم ماند. ان‌شاءالله در آن روز نيز با استقبال مردم، در خدمتشان خواهيم بود». ميرسليم تأکيد کرده است که قولی به جمنا براي انصراف نداده و مردم را هم مسخره نکرده و تا آخر ایستاده است.
بزرگان پراكنده‌اند


وضعيت بزرگان قوم هم متفاوت است. لاريجاني كه صراحتا جانب روحاني را گرفته و به مدعيان افزودن يارانه انتقاد مي‌كند. ناطق هم كه علني گفت بايد از روحاني حمايت كرد. باهنر سكوت كرده و حدادعادل هم سعي دارد در نقش «پدر ميانجي» ظاهر شود براي همين توصیه كرده است: «پيشنهاد بنده به همه دلسوزان که تلخی تفرقه را احساس کرده‌اند این است که از هرگونه تخریب نامزد‌های جبهه انقلاب خودداری کنند». همين‌جاست كه مجتبي ذوالنور، نماينده مجلس و عضو جبهه پايداري و حامي رئيسي، از اينكه رئيس اصولگراي مجلس و نامزد انتخاباتي سال76، جانب روحاني را گرفته شاكي است و گفته است: «از نظر قانونی مانعی برای لاریجانی و ناطق نوری در حمایت از روحانی نیست، ولی آرزوی ما این بود که با توجه به جایگاه این دو شخصیت، حداقل در این انتخابات سکوت می‌کردند».
از همان اول معلوم بود
11 اسفند 95 یحیی آل‌اسحاق عضو شوراي مركزي جمنا گفته بود: «اینکه گفته می‌شود تعداد زیادی از جمنا برای انتخابات نامزد می‌شوند و بعد از مناظرات انتخاباتی به نفع یک نفر کنار می‌کشند، صحت ندارد. دیدگاه جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی این است که ابتدا 10 نامزد را از بین 31 نفر داوطلب فعلی انتخاب کند، بعد از مدتی آن را به پنج نفر کاهش دهد و در نهایت تنها یک نامزد از سوی آنها برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کند». اما 17 فرودين 96 «مهدي چمران» عضو ديگر شوراي مركزي گفته بود: «پنج نامزد نهایی جبهه مردمی تا آخر و حتی در مناظره‌ها همدیگر را حمایت خواهند کرد و رقابتی بین‌شان نخواهد بود». از همان ابتدا هم هيچ هماهنگي‌اي بينشان نبود. به فاصله يك ماه مشخص شد كه كسي حاضر به فداكاري به نفع ديگري نيست. نه قاليبافي كه بعد از دو دوره شكست، آمده است تا بالاخره ببرد، نه ابراهيم رئيسي كه ادعاي فراجناحي دارد؛ اما گزينه نخست جمنا مي‌شود. بازي اصولگرايان احتمالا در روزهاي آينده ديدني‌تر خواهد شد.
-------------------------------
باهنر: 
ایجاد سالانه یک میلیون شغل و 3برابرکردن یارانه‌ها شعاری و تبلیغاتی است
ایرنا: محمدرضا باهنر نايب رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه ایجاد شغل ماندگار که باعث تولید و رونق اقتصادی شود، بیش از يك میلیارد ریال سرمایه نیاز دارد گفت: طرح موضوع ایجاد یک میلیون شغل در سال و افزایش سه‌برابری یارانه‌های پرداختی از سوی برخی نامزدهای انتخابات، تنها یک شعار تبلیغاتی است. او افزود: نامزدهایی که شعار ایجاد یک میلیون شغل سالانه در کشور و سه‌برابرکردن یارانه‌ها را می‌دهند باید در وهله اول منابع تأمین سرمایه این وعده‌ها را برای مردم روشن کنند و سپس وعده بدهند، در حالی که خزانه کشور، ظرفیت افزایش مبلغ یارانه‌ها را از میزان فعلی ندارد. این فعال سیاسی اصولگرا، در ادامه به تورم 46 درصدی کشور در زمان شروع به کار دولت یازدهم اشاره و اظهار کرد: عملکرد دولت دکتر روحانی در مهار تورم و رساندن آن به زیر 10 درصد مطلوب بوده ولی در شرایطی که کشور در حالت رکود تورمی قرار دارد، می‌شد تورم را به 20 درصد رساند و به این صورت جلوی یخ‌زدن و فریزشدن گردش مالی اقتصاد کشور را در بسیاری از حوزه‌ها نیز گرفت. باهنر با بیان اینکه در زمان روی‌کارآمدن دولت تدبیر و امید نرخ رشد اقتصادی کشور منفی شش درصد بود و درحال‌حاضر به هفت درصد رسیده است گفت: عملکرد دولت در حوزه رشد اقتصادی کشور خوب بوده ولی قسمتی از رشد اقتصادی در اثر از بین رفتن تحریم‌های نفتی و فروش نفت از روزی يك میلیون و 200 هزار بشکه به دو میلیون و 500 هزار بشکه در سال 95 رسیده است. نايب رئيس سابق مجلس شورای اسلامی در ادامه به جمعیت شش میلیونی جوانان تحصیل‌کرده بی‌کار در کشور اشاره کرد و افزود: اگر رونق کسب‌وکار هم در کشور رواج پیدا کند، بازهم دو تا سه میلیون بی‌کار تحصیل کرده در کشور داریم؛ چراکه بسیاری از رشته‌های دانشگاهی با اینکه سالانه چند هزار فارغ‌التحصیل می‌دهند، ولی واقعا بازار کاری که تأمین‌کننده درآمد زندگی این افراد باشد، وجود ندارد. باهنر ادامه داد: متأسفانه نگاه مردم ما به تحصیل، نوعی سرمایه‌گذاری برای آینده تلقی می‌شود که این نگاه درست نیست؛ چراکه در بسیاری از کشورهای غربی، افراد شغل‌هایی دارند که به هیچ عنوان با تحصیلی که می‌کنند هم‌راستا نیست و آنان تحصیل را برای بالابردن اطلاعات خود انجام می‌دهند.