فقر راه‌حل ساختاری می‌خواهد

فرشاد مؤمنی، استاد دانشگاه گفت: در مناسبات رانتی به موضوع فقر به عنوان یک دانش تزئینی نگاه می‌شود. درحالی که فقر مساله توسعه در برابر اضمحلال است؛  فقر مساله‌ای ساختاری است، و راه حل ساختاری می‌خواهد. به گزارش ایرنا، فقر و نابرابری و دغدغه معیشت و تأمین نیازهای اولیه مردم از اولویت‌های تمامی حکومت‌ها و دولت‌ها در هر جامعه‌ای و از جمله ایران است. فقر با کمبود کالا و خدمات مربوط به نیازهای اولیه انسان سروکار دارد و به همین خاطر می‌تواند سرچشمه بسیاری از مسائل آسیب‌های اجتماعی باشد.بعلاوه، یک جامعه فقیر  یا جامعه‌ای که از اکثریتی فقیر برخوردار است، نمی‌تواند روی تربیت نیروی انسانی لازم از یک طرف، و اجرای صحیح برنامه‌های توسعه از طرف دیگر حساب کند. از این رو فقر و ریشه کنی آن همواره  از اهمیت بالایی برخوردار بوده و مورد توجه قرار داشته است.در همین راستا،  به مناسبت روز جهانی مبارزه با فقر، نشستی با عنوان «بررسی 40 سال سیاستگذاری در حوزه فقر» در «مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی» برگزار شد.جلسه با مقدمه «روزبه کردونی» رییس مؤسسه آغاز شد. وی ضمن بیان مقدمه‌ای در باره فقر و ضرورت پرداختن به این مساله‌ گفت: نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که امروزه معیشت دغدغه اصلی مردم را شکل می‌دهد. موضوع فقر در تمام دولت‌ها روی میز بوده و جزو اولویت‌های مسوولین است. ما در این حوزه دچار یک سری ابهام‌ها هستیم و باور ما این است که به یک مطالعه ساختارمند، یک بررسی سیستماتیک در مورد فقر نیار داریم.
تجسد رقابت اندیشه‌ها در رقابت بین گروه‌ها
در ادامه «فرشاد مؤمنی»، اقتصاددان و استاد دانشگاه به تشریح موضوع فقر پرداخت و اظهار کرد: برای فهم مسائل و از جمله فقر باید به دو موضوع کلیدی تاریخ ساز توجه کنیم؛ یکی اینکه رقابت بین کشورها و بین گروه‌ها، شکل تجسد یافته رقابت بین اندیشه‌ها است. بنابراین، برای فهم مشکل حال باید از اندیشه‌ها شروع کنیم. هر جامعه‌ای که خواهان تغییرات اعتلا بخش است باید تکلیف خود را با دو نیاز اندیشه‌ای راهبردی روشن کند: 1) بنیان‌های اندیشه‌ای شکل دهنده وضع موجود چیست؟ 2) فهم خطوط کلی بنیان‌های اندیشه‌ای شکل دهنده وضع مطلوب.این استاد دانشگاه ادامه داد: ما، یعنی ایران در جنبه دوم دارای مشکل هستیم. یعنی ایرانیان در صورت بندی وضعیت مطلوب به مراتب ناکارآمدتر هستند. در دنیا از پیشگامان برنامه‌ریزی توسعه هستیم، اما در برنامه‌های توسعه، تلقی از توسعه مشخص نیست.وی همچنین بیان کرد: بزرگترین ریشه استمرار و گسترش فقر در ایران این است که ما در باره فقر به لحاظ مفهومی و نظری دچار مشکل هستیم و در غیاب این دو  متر و معیارهای سنجش فقر دچار کاستی جدی است.
این استاد دانشگاه عنوان کرد:  خیلی از بزرگان توسعه، ماجرای فقر را روی دیگر سکه توسعه می‌دانند. اگر تکلیف خود را با توسعه روشن نکنیم نمی‌توانیم برای حل مساله فقر کاری بکنیم. نکته دیگر اینکه،  باید این را بپذیریم که درهم‌تنیدگی جدی و تمام عیاری بین مناسبات بازتولید کننده نابرابری‌های ناموجه و مناسبات گسترش دهنده و تعمیق کننده  فقر وجود دارد. پیشنهاد من این است که اگر می‌خواهیم با مساله فقر مبارزه کنیم، باید بنای اصلی را بر نابرابری‌های ناموجه قرار دهیم. می‌توان در زمان خودش با جزئیات توضیح داد که ساختار نهادی ریشه‌دار ایران به طرزی شگفت انگیز توانایی خارق العاده‌ای در بازتولید،گسترش و تعمیق نابرابری‌های ناموجه دارد و به خاطر آن در هم‌تنیدگی که بین آن دوتا وجود دارد با گسترش و تعمیق فقر هم همراه می‌شود. مؤمنی افزود: اساس ماجرای مناسبات رانتی این است که نظم اجتماعی متکی به اعتماد متقابل و همکاری را به حاشیه می‌راند و نظم اجتماعی را به الگوی رفتاری مبتنی بر ستیز و حذف متمایل می‌کند، و این بحث مطرح می‌شود که در همه ساحت‌های زندگی جمعی بحران کمیابی را شدت می‌بخشد و تا زمانی که بحران کمیابی تشدید می‌شود امکان حل و فصل مساله فقر هم وجود نخواهد داشت.وی در ادامه گفت: هم ساخت جغرافیایی ایران و هم ساخت سیاسی و اقتصادی آن در طول تاریخ نقش نیروی محرکه باز تولید نابرابری های ناموجه را داشته است. اینکه اعتنای ما به نابرابری نزدیک به صفر است، می‌تواند جزو شگفتی‌های این علم (اقتصاد) باشد. ما به همین مناسبات خوگرفته‌ایم و کاری با آن نداریم.


ناباروری رکن اصلی نابرابری در ایران 
او عنوان کرد: کل ادبیاتی که در زمینه فقر وجود دارد، بر این فرض بنیادی استوار است که در مورد جامعه‌ای صحبت می‌کند که وجه غالب ساختار نهادی آن تشویق کننده تولید است. بنابراین نابرابری‌های مربوط به تولید را در کانون توجه خود قرار داده است. درحالی رکن اساس نابرابری در ایران خصلت نابارور بودنش است.مؤمنی گفت: یعنی خصلت رانتی برخورداری‌ها شدت دهنده به نابرابری‌ها است. یک بعد این قضیه مساله ناباروری است، و بعد دیگر آن،  که مساله امنیت ملی ما را هم شامل می‌شود، این است که این مناسبات نابرابرساز بزرگترین نیرو محرکه شدت بخشی به وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج هم هست.وی اضافه کرد: به اعتبار این دو خصلت، بخش تولید در ایران مفلوک‌ترین بخش است. در مناسبات رانتی به مساله فقر به عنوان یک دانش تزئینی نگاه می‌شود. درحالی که مساله فقر مساله توسعه در برابر اضمحلال است. نکته دیگر این است که مساله فقر مساله‌ای ساختاری است، و راه حل ساختاری می‌خواهد. و نکته اصلی و گوهر حرف‌های من این است که ما باید به مساله فقر از سطح توسعه نگاه بکنیم.
مساله فقر تنها یک مساله درآمدی نیست
او در پایان گفت: اگر از دریچه توسعه به فقر نگاه کنیم، خواهیم دید که مساله فقر تنها یک مساله درآمدی نیست. من دو ادعای بزرگ را مطرح می‌کنم. موضوع اساسی این است که در ساختار اقتصاد سیاسی ایران همواره به مساله فقر به عنوان یک مساله اخلاقی- انسانی نگاه کرده‌اند که صرفا هم از طریق توزیع مجدد می‌توان برای آن فکری کرد. از 1970به بعد ناکارآمدی این نگاه را برملا کرده‌اند. نکته بعدی این است که در ایران و در سطح توسعه باید از دریچه دو مولفه فقر را رهگیری کرد: یکی ساختار نهاد و یکی هم موضوع فناوری است. برآیند این دو، شکل‌گیری بحران کمیابی است. بحث بر سر این است که اگر ساختار نهادی مشوق خلاقیت، نو آوری باشد ما به یک سمت کشیده می‌شویم و اگر مشوق رانت و دلالی باشد به سمت دیگری. برای شناخت فقر در ایران باید روی این دو موضوع کار کرد.