دهلوی؛ موسیقیدان تمام‌عیار

عادل جهان‌آرای – استاد حسین دهلوی که یکی از چهره‌های تاثیرگذار و صاحب اندیشه موسیقی ایران بود، روز گذشته روی در سن 92سالگی در نقاب خاک کشید.. دهلوی آهنگسازی مبدع و نوگرا بود و دغدغه حفظ و در عین حال نوسازی موسیقی ملی ایران را داشت که البته با تلاش‌های بی‌وقفه خود کارهای درخوری را نیز در این زمینه به جامعه هنری کشور ارائه کرد. کسانی که دهلوی را می‌شناسند نیک می‌دانند که سپهر موسیقی ایران چه شخصیت مهمی را از دست داده است، کسی که بیش از 7دهه حضوری موثر و مستمر در موسیقی ایران زمین داشت. نوآوری در هنر و خاصه در موسیقی ایرانی امری نیست که بتوان به راحتی انجام داد و بدون شناخت ظرافت‌ها و ظرفیت‌های آن دست به خلق و ابداع زد. دهلوی وقتی دست به کار ساخت اثر جدیدی می‌زد، یا اپرای بیژن و منیژه و حتی «سبک‌بال» را خلق می‌کرد، ستون و پایه و بنیان کار او موسیقی ایرانی بود. به مناسبت درگذشت این موسیقیدان بزرگ که از نسل طلایی موسیقی ایران به شمار می‌رود، دیدگاه‌های سه تن از بزرگان موسیقی معاصر همچون استاد کامبیز روشن‌روان آهنگساز که از شاگردان استاد دهلوی بود، استاد ملیحه سعیدی آهنگسازو استاد کیوان ساکت آهنگساز را جویا شدیم که در ادامه می‌خوانید.
کامبیز روشن روان
استاد دهلوی از جهات مختلفی در موسیقی ایران تاثیرگذار بودند. سال‌ها مدیر هنرستان موسیقی ملی بودند که در زمان مدیریت ایشان هنرستان موسیقی کاملا متحول شد و قدم‌های بسیار بزرگی را برداشتند. در دوره مدیریت ایشان کسانی هم در آنجا تقویت شدند که امروز همه جزو بزرگان و مفاخر موسیقی ایران هستند. استاد دهلوی علاوه بر اینکه مدیر بسیار برجسته‌ای بودند، مدیریت ایشان را هم در هنرستان موسیقی و هم در ارکستر صبا که ایشان سال‌ها مدیریتش را برعهده داشتند و رهبری می‌کردند، نظم و انضباطی که در کارشان بود، همه دیدند که تا چه اندازه در کارها دقت نظر داشت. این دقت نظر را در آموزش هم داشت. من که خود سال‌ها افتخار شاگردی ایشان را داشتم، تمام آنچه راکه به ما می‌آموخت، اصرار داشتند که همه چیز بسیار مرتب و دقیق و منظم سرجای خودش باشد و کوچکترین خطایی را از ما نمی‌پذیرفت. این نظم را ایشان در زندگی‌ و در همه کارهای هنری‌اش داشتند. استاد دهلوی علاوه بر این در آهنگسازی هم یکی از چهره‌های شاخص موسیقی ایران به شمار می‌روند. آثاری را که ایشان در سالیان مختلف خلق کردند، می‌شود در چند دسته تقسیم کرد. یکی این که آثار ارکسترال موسیقی ایرانی است که تعداد اندکی از این آثار منتشر و ضبط شده و بسیاری از آنها هنوز متاسفانه به صورت سی‌دی منتشر نشده‌اند. دسته دیگر آثاری است که ایشان برای ارکستر صبا نوشتند و بارها هم خودشان رهبری کردند، نمونه خیلی ارزشمندی از موسیقی نوین ارکسترال ایران هستند. اگر خوب دقت بکنیم می‌توان گفت که این آثار ادامه منطقی مسیر آهنگسازی استاد روح‌الله خالقی بوده. اگر چه ایشان شاگرد آقای خالقی هم نبود، ولی آثار ایشان را می‌توان به طور منطقی ادامه آن آثار دانست. استاد دهلوی علاوه بر آهنگسازی در زمینه‌های مختلف کار کردند. بخش ارکسترال موسیقی آن که ارکسترال موسیقی ایران است، خوشبختانه اکثر این آثار چاپ شدند و جوانان علاقه‌مند به موسیقی ایرانی لازم است این آثار را تهیه و آنالیز کنند و از آن چیزهای تازه‌ای بیاموزند. علاوه بر این یکی از برجسته‌ترین کارهای ایشان، کوارتت برای دو سنتور است که به نظرم یکی از برجسته‌ترین آثار موسیقی مجلسی استاد دهلوی است. علاوه بر این موارد، ایشان اپرای مانا و مانی را هم کار کردند. بارها به خود من هم گفتند دوست دارند این اپرا در زمان حیاتشان اجرا شود، که متاسفانه عنایتی به این کار نشان داده نشد و اثر اجرا نشد. در کنار این کارها، بیژن و منیژه را نوشتند که با ارکسترهای گوناگون و در جاهای مختلف اجرا شد و یکی از آثار برجسته موسیقی کلاسیک ایرانی هست که برای ارکستر سمفونی نوشته شده است. ایشان کتابی در مورد ترکیب شعر و موسیقی نوشتند که یک کتاب مرجع است و خودشان هم مدت‌ها این کتاب را تدریس می‌کردند. تمام کسانی که می‌خواهند در زمینه موسیقی آوازی کار کنند لازم است این اثر را بخوانند. از هر جهتی که به ایشان نگاه بکنید، چهره‌ای است که به عنوان سمبل اخلاق، سمبل مدیریت، سمبل انسان شریف و آگاه به موسیقی و دردکشیده در زمینه موسیقی ایران بودند. وقتی با هم صحبت می‌کردیم همیشه دغدغه آینده موسیقی ایران را داشتند.
استاد دهلوی جزو آهنگسازانی بود که با زمان پیش رفت و آثارش در یک جا متوقف نشد. یادم می‌آید که همیشه طلبه بود، همیشه می‌خواست چیز تازه‌ای را یاد بگیرد. به همین دلیل با استاد پروفسور توماس کریستین داوید، که آهنگساز اتریشی است و مدتی هم رئیس آکادمی وین شد، در ضمن استاد آهنگسازی دردانشگاه تهران هم بود، مدت‌ها با این استاد اتریشی همکاری کرد و تلاش می‌کرد تا آنجا که می‌تواند تکنیک‌های روز موسیقی دنیا در آهنگسازی را یاد بگیرد؛ همین کار را هم کرد، اپرای مانا و مانی نتیجه همکاری با آقای داوید بود. دهلوی آهنگسازی بود که هیچ وقت در جا نزد، همیشه در حال ترقی بود، به همین خاطر، آثار ایشان نو است و هر وقت که آنها را گوش می‌دهی احساس می‌کنی که داری قطعه نویی را می‌شنوی که شباهتی با کار دیگران ندارد و جلوتر از همه است. یکی از کارهای بسیار گستاخانه ایشان به نظر من در زمان خلق اثر، فانتزی برای تمبک و ارکستربود. زمانی ایشان این قطعه را برای تمبک و ارکستر نوشتند که اساسا ساز تمبک جایگاه ویژه‌ای در موسیقی ایران نداشت و حتی با ارکستر صبا هم آن را اجرا کردند. در آن زمان نوازنده تمبک نوازنده‌ای نبود که حتی گروه‌های موسیقی سنتی او را به عنوان یک نوازنده شاخص بشناسند. حالا تصور کنید ایشان فانتزی‌ای بنویسد برای گروه تمبک و ارکستر به صورتی که گروه تمبک را جلوی تمام ارکستر می‌نشاند، یعنی سازی که باید در گروه‌نوازی پشت پرده بنوازد، حتی اجازه نمی‌دادند گاهی روی صحنه اجرا بکند، حالا تعدادی از آنها را جلوی یک ارکستر بزرگ قرار می‌دهد. خوب، ایشان این حالت را همیشه داشته است. این خلاقیت، جرئت و فکر درست می‌خواست. کاری که ایشان نوشته تا امروز کسی آن را تکرار نکرده است. یعنی تا امروز همین اثر منحصر به فرد است.


در پایان اگر بخواهیم آقای دهلوی را در یک جمله تعریف کنیم، می‌توانیم بگوییم یک موسیقیدان تمام عیار، چرا که ایشان چهره‌ای بسیار تاثیرگذار و ماندگار در موسیقی ایران هستند.
کیوان ساکت
شادوران استاد حسین دهلوی یکی از مردان بسیار نیک و تاثیرگذار موسیقی ما بود. ایشان در دوره‌های مختلفی در عرصه‌های گوناگون موسیقی ایران مسئولیت‌‌های زیادی داشتند، چه در عرصه تربیت و پرورش شاگردان و چه در عرصه‌های رهبری ارکستر و آهنگسازی و حتی تشکل ارکسترهای نو و جدید. بی‌تردید همه مردم فرهیخته و همه علاقه‌مندان به موسیقی ملی ما، از زحمات زنده‌یاد دهلوی آگاه هستند، همه، کارها و خدماتش را می‌دانند، شاگردانی را که تربیت کردند، می‌شناسند، آنچه که من مایلم در باره استاد دهلوی بیش از دیگر ویژگی‌های ایشان پرداخته بشود، نکته درخشانی که من آن را دیدم و همه نیز این را تصدیق می‌کنند، منش و رفتار و اخلاق هنری ایشان بود. ایشان شاید از آخرین افراد نسلی بود که جایگزینی ندارند، نسلی که پایه همه کارهایشان بر درستی، شرافتمندی، اخلاق، راستگویی و درست‌کرداری بنا شده بود. استاد دهلوی آثاری آفریده که سرآمد آثار زمان خودش هست، مانند اپرای بیژن و منیژه. اما آثار زیبای دیگری را برای سازهای مختلف، سازهای زهی، ارکستر مضرابی یا دونوازی‌های سنتور تنظیم کردند. ولی کار درخشانی دیگری دارند که تنظیم آهنگ «به زندان» اثر استاد ابوالحسن صبا را برای ویلون و ارکستر زهی نوشتند. این اثر را بسیار بسیار زیبا تنظیم کردند. این اثر دو بار اجرا شد، یک بار با ویلون رحمت‌الله بدیعی با ارکستر صداوسیما و یک بار هم با ارکستر دیگری به تکنوازی ویلون آقای ارسلان کامکار که به زیبایی هر چه تمام‌تر اجرا شده است. اینها، آثاری هستند که همواره در حافظه تاریخی، عاطفی، هنری و فرهنگی این مرزو بوم به یادگار خواهد ماند، منتها مهم‎تر از همه اینها روش و منش و رفتار و معرفت‌شناسی استاد بود که واقعا کم‌نظیر بود. من چیزهایی را از ایشان به یاد دارم که اگر نگوییم در بین مردمان و نسل ما نایاب است که – حداقل امروزه-باید بگوییم بسیار اندک‌یاب است، این منش، بزرگواری و رعایت تمام جنبه‌های معرفتی و انسانی با یک هنرمند با سابقه، اعتبار و جایگاه ایشان است. من سال‎های اول که آمده بودم تهران، حدود سال‌های 70-71، برای کتاب اولم، ایشان همان زمان در بستر بیماری بودند و آپاندیس عمل کرده بودند، با همان وضعیت جسمی ما را می‌پذیرفتند، راهنمایی می‌کردند. بسیار بسیار رفتار انسانی و به دور از هر گونه منیت و خودخواهی و خودپسندی داشتند. رفتار دیگری از ایشان را هم جا دارد یادآوری کنم. پیش از انقلاب، قرار شد برای تحصیل و تحقیق بیشتر در زمینه موسیقی به ایشان بورسیه بدهند تا به کشورهای اروپایی برود. اما استاد دهلوی این بورسیه را با موافقت وزیر فرهنگ وقت، به آقای علی رهبری داد و آقای رهبری به اروپا رفتند و تحصیل کردند و امروزه یکی از مفاخر موسیقی کشور ما به شمار می‌روند، به صورتی که یکی از چهره‌های بسیار موفق و باتجربه‌ای است که همه دنیا ایشان را می‌شناسند و با 150 ارکستر بزرگ دنیا کار کرده است. خود آقای رهبری این موضوع را بارها بیان کردند. معمولا کمتر کسی چنین کاری را انجام می‌دهد که بورسیه خود را برای تحصیل به شخص دیگری بدهد. اما آقای دهلوی با منشی که داشتند این بورسیه را به همکار دیگرشان دادند که البته حاصل مفیدی داشت که باعث نام‌آوری ایران زمین نیز شد.
اما در باره توانمندی‌های استاد دهلوی و چند وجهی بودن ایشان و این‌که چرا توانستند به این سطح از موفقیت برسند، باید تاکید کنم آن روحیه تعهد و وجدان کاری که زیر نظر آموزش استادان خود به دست آورده بود، باعث شده بود هیچ کار کوچک و بزرگی را سبک نشمارند و در وظایف خود به هیچ وجه اهمال نکند. به همین دلیل هر کاری را که قبول می‌کرد، به بهترین شکلی که در توانش بود، آن را انجام می‌‌داد. به هیچ وجه از صرف وقت و انرژی دریغ نمی‌کرد. این نتیجه آموزش آن دوران است؛ دورانی است که در آن استادانی چون روح‌الله خالقی، استاد صبا، استاد دهلوی و شاگردانشان مثل استاد روشن‌روان ظهور می‌کنند که اینها محصول دورانی هستند که آن تفکر امروزه شاید با آمدن نسلی جدید، جایگزینی ندارد.
اما نسل جدید باید به کارهای استاد دهلوی بیشتر توجه کنند. کارهای استاد دهلوی بارها و بارها توسط ارکسترهای مختلف اجرا شد، فقط دریغ و درد من از حسرتی است که ایشان خیلی دوست داشت در زمان حیاتشان اجرای اپرای مانا و مانی را در ایران ببینند، که متاسفانه جور ایام این اجازه را به ایشان نداد.
وجه مشترک حنانه و دهلوی
پس از حضور استاد وزیری که اولین کارهای بزرگ ارکستری با تنظیم‌های جدید را در ایران پایه‌گذاری کرد، که به حق شایسته است پدر موسیقی نوین ایران نامیده شود، توجه به موسیقی ملی و ارکستره کردن موسیقی و استفاده از فضاهای ارکستری برای موسیقی ایران، کم‌کم علاقه‌مندان زیادی یافت. بعد از استاد وزیری، استاد خالقی کسی بود که به آن شیوه و فضا خیلی علاقه‌مند شد. بعد از آن، دو نفر از کسانی که با توجه به ویژگی‌های موسیقی ملی به آن توجه کردند، این که پارامترها، المان‌ها و آیتم‌های موسیقی ملی در آن کاملا برجسته باشد، زنده‌یاد استاد حنانه و دهلوی بودند که وجه مشترک این دو بزرگوار است. فکر می‌کنم در بین آهنگسازان خوب دیگری که ما سال‌ها داشتیم و خیلی‌ها خوشبختانه زنده هستند، استاد دهلوی و استاد حنانه جزو کسانی بودند که در برجسته کردن المان‌های موسیقی ایرانی، یعنی آیتم‌های ایرانی بودن موسیقی‌شان برجسته‌تر از آثار دیگر آهنگسازان است. این فصل مشترک این دو بزرگوار است.
اما در پایان باید تاکیدکنم که جای دهلوی همیشه در قلب و ذهن ما خواهد بود. درگذشت استاد دهلوی را اول به خانواده ایشان و سپس به جامعه هنری ایران تسلیت می‌گویم.
ملیحه سعیدی
در ابتدا باید اشاره کنم استاد دهلوی نیازی به این که بخواهیم از ایشان تعریف و تمجید کنیم، ندارند. کارهای ماندگارشان در عرصه موسیقی خود گواه و دلیل بزرگی بر نقش و تاثیرشان بر موسیقی ایران است. من ارتباط خوب و نزدیکی با زنده‌یاد دهلوی داشتم، به دلیل این که هنگام تدوین کتاب اول من در باره قانون، کمک‌ها و راهنمایی‌هایی ایشان راهگشای من شد. ایشان کارها بزرگ و مهمی در موسیقی ایران زمین انجام داده‌اند. واقعا متاسفم برای جامعه هنری ایران که قدر چنین اسطوره‌هایی را نمی‌دانند که خصوصا در زمان حیاتشان ارزش و ارجی که باید برای آنها قائل شوند، قائل نیستند. هیچ حمایتی از این شخصیت‌ها نمی‌شود. ایشان بارها و بارها با من درددل می‌کردند، خصوصا در باره اپرای مانا و مانی که آرزو داشتند در ایران اجرا شود، ضمن آنکه کپی این اثر را به من دادند، یکی از دغدغه‌های ایشان همین بود. دلم می‌خواهد این متن را برای استاد بخوانم: استادم، بر بلندای قله‌ای که خدای را بر آن نشانه بود، پدرانه ایستادی. در عین کودکی از چرخش نگاه تو دلم روشن شد و دست‌های نجیبت مرا از فراز تپه‌ها به اوج کشید، آسمانی شدنت مبارک.