مردم قربانی مشکلات صنعت خودروسازی

 
 
 
 


صنعت خودروسازي ما ساليان سال مورد حمايت دولت بوده است. اين حمايت دو بار اتفاق افتاد؛ يکبار دولت تعرفه‌هايي را براي واردات خودرو در نظر گرفت تا توليد داخلي تداوم داشته باشد اما نقطه نظري که از خودروسازان دريافت کرد اين بود که مهلتي داشته باشند تا بتوانند کيفيت را ارتقا دهند و اشتغال را رونق ببخشند. ديگر اينکه قرار شد قدم‌هاي بعدي براي صادرات خودروسازي برداشته شود. صنعت خودروسازي در منطقه ما جزو اولين‌ها بوده و از سال 1346 با توليد خودرو ملي پيکان افتتاح شد و بدين ترتيب زمينه گسترش صنعت خودروسازي با اين حرکت شکل گرفت و بعد هم شرکت‌هاي ديگري مثل سايپا يا ساير کارخانه‌ها يک به يک آمدند و بخشي از صنايع خودرو در مدل‌هاي مختلف الگوبرداري، طراحي و در نهايت به بازار عرضه شد. در طول سال‌ها صنعت خودروسازي جايگاه ويژه‌اي نزد دولت و بانک‌ها پيدا کرد و به غير از تسهيلاتي که مرسوم بوده و قاعده استاندارد که توسط بانک‌ها رعايت مي‌شد، اين صنعت عزيز دردانه‌اي بود که با توصيه دولت مصوباتي را از شوراي پول و اعتبار مي‌گرفت؛ يعني افزون بر استانداردهايي که براي اخذ تسهيلات تعيين شده، مي‌توانست مازاد آن را از شوراي پول و اعتبار دريافت کند. اعطاي تسهيلات به اشخاص حقيقي و حقوقي تابع يکسري ضوابط است که شوراي پول و اعتبار تعيين مي‌کند و در آن قالب، بانک‌ها اختيار ندارند که بيش از رقم تعيين‌شده تسهيلات بدهند. يعني بايد يک حد استانداردي را در ارتباط با سرمايه شرکت، کفايت سرمايه و... رعايت کنند. به هر حال شاخص‌هايي وجود دارند که بر اساس آنها مدل‌سازي انجام مي‌شود و بعد اعطاي تسهيلات صورت مي‌گيرد. بانک‌هايي که از اين حد تخطي کنند و مازاد بر آن را به واحدهاي صنعتي، توليدي و خدماتي بدهند، از نظر بانک مرکزي و دولت متخلف محسوب مي‌شوند. اما براي صنعت خودروسازي يک استثنائي قائل شدند و هرازگاهي دولت به بانک مرکزي دستور مي‌داد و اينکه شوراي پول و اعتبار مي‌توانست يک اعتبار ويژه‌اي را تصويب کند تا بانک‌ها بتوانند از آن تسهيلات و اعتبار با هدف اينکه خودروسازان روي پاي خودشان بايستند، بهره‌مند شوند. متاسفانه اين اتفاق براي صنعت خودروسازي نيفتاد و روز‌به‌روز کيفيت خودرو کاهش پيدا کرد. براي مثال، مي‌توان به آمار تصادفات يا آتش‌سوزي که براي برخي از خودروهاي داخلي به وجود مي‌‌آمد، مراجعه کرد. اما در اين بين، مردم قرباني بودند؛ مردم دستشان به جايي بند نمي‌شد و نمي‌توانستند شکايتي را پيش ببرند.
ادامه صفحه 7