حکومت چیست؟ کورش الماسی

در عرصه سیاسی و مدیریت کلان یک امر غیر‏منطقی، غیر‏قابل توجیه و بعضاً غیر‏قابل فهم وجود دارد. بنا بر شواهد بسیار می‏توان‏ اعا کرد که شهروندان، سیاست‏ورزان انتخابی و انتصابی و بیشتر صاحب‏‏منصبان هم‏عقیده هستند که انواع چالش‏های اجتماعی و ملی در عرصه‏‏های معیشتی، روابط خارجه، اقتصادی، اشتغال، فرهنگی، آموزشی و... با وجود منابع سرشار خدادادی، شهروندان میهن‏دوست، جوانان دارای تحصیلات عالی، نیروهای دفاعی و امنیتی زبده و وطن‏دوست و... غیر‏منطقی، ‏توجیه‏ناپذیر و غیر‏قابل فهم است.
بر کسی پوشیده نیست که دلسوزان بسیاری در عرصه‏های سیاسی، دفاعی و امنیتی پیوسته تلاش می‏کنند تا چالش‏های گوناگون اجتماعی و ملی را با کمترین هزینه حل‏و‏فصل کنند. به باور نگارنده، شاید یکی از دلایل اصلی اینکه چرا تلاش دلسوزان آنگونه که باید نتیجه نداده است، این باشد که تلاش‏ها به شکل جناحی انجام می‏شود. در راستای ایجاد راهکارهایی کاربردی برای برخورد با انواع چالش‏های اجتماعی و ملی، این موجز‏ تلاش می‏کند با طرح پرسش حکومت چیست و بیان نکاتی بسیار اجمالی، درکی قابل فهم پیرامون ریشه‏های انواع چالش‏ها اجتماعی و ملی ارائه دهد.
شاید کاربردی‏ترین روش درک اهمیت حکومت‏ها، طرح این پرسش باشد، اگر در جوامع انسانی حاکمیتی در غالب نهادهای گوناگون حکومتی وجود نداشته باشد، چه می‏شود؟ ساده‏ترین پاسخ می‏تواند این باشد که بدون حکومت جامعه‏ای وجود نخواهد داشت. پس به عبارتی، هستی جامعه با وجود حکومت قابل درک است. به عبارتی، جامعه و نهاد حاکمیت بدون یکدیگر قابل فهم نیستند.
اولین، برجسته و بنیادی‏ترین ویژگی زیست اجتماعی، وجود نظم اجتماعی مبتنی بر الویت منافع جمعی بر منافع فردی است. نهاد متولی ایجاد نظم اجتماعی، نهاد حکومت است. بنابراین بنیادی‏ترین هدف و وظیفه حکومت‏ها و نهادهای تشکیل‏دهنده آن، تحقق منافع و امنیت جمعی(ملی) است. امنیت اجتماعی بدون منافع ملی قابل درک نیست. استقرار نظم اجتماعی که بنیاد زیست مدنی و اجتماعی است بدون امنیت غیر‏ممکن است.


بنابراین، با عملکرد پرهزینه، ناکارآمد و تنش‏زا در عرصه سیاسی می‏توان ادعا کرد که تعریف و درک مشترک در مورد چیستی و ضرورت حاکمیت میان سیاست‏ورزان انتصابی و انتخابی وجود ندارد.
مقایسه حکومت با یک بنگاه اقتصادی یا هر نهاد اجتماعی دیگر می‏تواند تبیین‏کننده ناکارآمدی مدیریت کلان باشد. اگر یک بنگاه اقتصادی ماه‏ها حقوق کارمندان خود را ندهد، از پرداخت بدهی خود به بانک‏ها ناتوان باشد، نتواند تولیدات خود را بفروشد، به دلیل فقدان منابع مالی از خرید مواد اولیه برای تولید ناتوان باشد، بدهی‏های مالیات پیوسته انباشته شود و..‏.‏ این شرکت ورشکسته اعلام می‏شود. اگر بخواهیم دلیل ورشکستگی این بنگاه اقتصادی را دریابیم لاجرم باید عملکرد مدیریت شرکت را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم.
شرایط و اوضاع و احوال شهروندان در عرصه گوناگون بر همگان آشکار است. چالش‏هایی چون فقر گسترده، افسردگی، تضعیف شدید و بی‏سابقه اخلاق سیاسی، بی‏نظمی‏های گسترده اداری و مالی برخی کارگزاران، مدیریت کلان بدون اهداف کاربردی و ملی‏، روابط خارجه پر‏تنش و بسیار پرهزینه و بی‏حاصل و... واقعیت‏های عینی، روز‏مره و ملموس زیست اجتماعی امروز کشور است. چه باید کرد؟ یکی از مشکلات اساسی برخی سیاست‏ورزان و متنفذین این است که توان تفکیک امور شخص و اجتماعی را ندارند. چالش‏های اجتماعی، ناکارآمدی مدیریت کلان و درد و رنج شهروندان امور شخصی نیستند.
هر نظاره‏گری که خارج از بازی جناحی باشد به شفاف‏ترین شکل مشاهده می‏کند که الویت و دغدغه اصلی سیاست‏ورزان انتصابی و انتخابی و متنفذین باید شرایط عینی، ملموس و روزمره شهروندان باشد که پیوسته در نگرانی و ناامیدی، درد و رنج و... بسر می‏برند. بنابراین، با وجود شرایط بسیار پرچالش و نامطلوب شهروندان، آن دسته از سیاست‏ورزانی که دغدغه و الویت خود را امور تاریخی و متافیزیکی می‏دانند، تنها حاکی از این حقیقت است که آنها سوداگرانی هستند که در زمین شمنان ایران زمین بازی می‏کنند. چراکه، هیچ هدفی سیاسی، اعتقادی و ذهنی مقدم بر کاستن درد و رنج و.‏.. شهروندان وجود ندارد.
در جهان معاصر تنها عامل ثبات، پایداری، کارآمدی، اقتدار حکومت‏ها از هر نوعی، پاسخگو بودن آنها در مقابل شهروندان است. حکومت‏هایی که در آنها فهم، باور و فرهنگ پاسخگویی وجود نداشته باشد، فساد در عرصه‏های گوناگون ‏آن‏قدر رشد می‏کند که موجب ناکارآمدی و به مرور فلج اجرایی حکومت می‏شود. در چنین شرایطی تنها یک سرنوشت در انتظار حکومت است.
عدم پاسخگو بودن کارگزاران حکومت در مقابل نظام حقوقی و شهروندان موجب شیوع ‏بی‏اخلاقی در جامعه می‏شود. تضعیف اخلاق در هر جامعه‏ای، آغاز تغییرات ریشه‏ای و عمیق در نظم اجتماعی است. هیچ حکومتی در تاریخ جوامع‏ بشری قادر نبوده است بدون یک نظام اخلاقی پویا و کاربردی بر ملتی حکومت کند.
فقر بخش قابل توجهی از شهروندان که بی‏شک برآیند ناکارآمدی مدیریت کلان سیاسی است، همانند اسید نظم اجتماعی را از بین می‏برد. به گواه تمام تاریخ جوامع بشری، حکمرانی بر فقرا و مستضعفین ناپایدار و ناممکن است. خارج از نظام اجتماعی، هر موجودی از جمله انسان محق است برای تهیه و تامین نیازهای حیاتی هر عمل یا رفتاری را انجام دهد. ذات قوانین برای صیانیت از حیات است. زمانی که قوانین از حیات انسان صیانت نکنند، پیروی و تابعیت از آنها هیچ توجیه عقلانی و منطقی ندارد.
سایر اخبار این روزنامه
سرمربی استقلال با صدور بیانیه‌ای به همکاری خود با این باشگاه خاتمه داد وداع تلخ «استراماچونی» با آبی‌ها ژوبین صفاری زوال اندوهناک مدیریت ابعاد مختلف حضور 14 هزار نفری در ثبت‌نام انتخابات مجلس بررسی شد شوق خدمت یا حرص قدرت؟ ایجاد شبکه ملی اطلاعات در ایران چه تبعاتی در جامعه خواهد داشت؟ التهاب در انتظار روزهای بدون اینترنت! کره‌شمالی از یک آزمایش موشکی منحصر‌به‌فرد خبر داد مسیر ناهموار صلح در شبه جزیره کره آیا سروش صحت کارگردان موفق روزهای آینده خواهد بود؟ پایان فوق‌لیسانسه‌های جذاب استقبال آمریکا از سفر احتمالی روحانی به ژاپن اما و اگرهای سند مالی دولت در سال بعد بررسی شد بودجه ماراتنی 99 حفظ برجام یک مسئولیت جمعی است از سوی رئیس دیوان عدالت اداری تشریح شد‌ آخرین وضعیت مصوبه «تعیین محل تجمعات» خود‏زنی اصولگرایان؛ چالش اصلاح‏طلبان توسط معاون اول رئیس‏جمهوری مصوبه نظام رتبه‌بندی معلمان ابلاغ شد حکومت چیست؟ کورش الماسی