بریتانیا؛ پایان نبرد انتخابات، ادامه جنگ <برگزیت>

مجید تفرشی
تحلیلگر مسائل بریتانیا
مهم‌ترین محور انتخابات روز پنجشنبه بریتانیا، «برگزیت» بود، مسأله 3 سال‌ونیم اخیر این کشور که منجر به اختلاف‌نظر شدید مردم و احزاب درباره اجرای آن شده ‎است. امسال با فرسایشی شدن این مسأله و مبتلا شدن کشور به رکود اقتصادی شدید ناشی از آن، ماندن یا خروج از بریتانیا جای خود را به تعیین تکلیف سریع داد و انتخاباتی زودهنگام برای رسیدن به چنین نقطه‎ای برگزار شد. در این انتخابات حزب محافظه‌کار با شعار رفع بن‌بست و تعیین تکلیف سریع کشور، وارد انتخابات شد و توانست نظر مردم را جلب کند. اما حزب کارگر در درون خود دچار اختلاف‌نظرهای عمیق درباره اجرا شدن یا نشدن برگزیت بود. در این حزب برخی معتقد بودند باید به نتیجه رفراندوم سال 2016 احترام گذاشت و با توافقی بهتر با اتحادیه اروپا، روند برگزیت را ادامه داد و برخی بر برپایی رفراندومی مجدد تأکید می‎کردند. از همین رو این حزب نتوانست راهکار جذاب و عملی ارائه دهد و از جلب آرای لازم مردمی بازماند. ضمن آنکه حزب کارگر هرچند در شعارهای انتخاباتی خود تند و آتشین بود و شعارهای رادیکالی برای تغییر شرایط اقتصادی فرودستان و کل کشور می‎داد، اما در نهایت نتوانست ثابت کند منابع کافی و سازوکار لازم برای این کار را دارد. مسأله مهم دیگری که باعث شکست حزب کارگر شد، کارزار یهودیان و راست‎های افراطی حامی ترامپ علیه رهبر حزب کارگر بود. مشابه این کارزار تنفر‌آمیز در سال 2012 در انتخابات شهرداری لندن علیه «کن لوینگستون»، دوست قدیمی «جرمی کوربین» نیز رخ داده‎ بود و وی به اتهام یهودی‌ستیزی نتوانست شهردار لندن شود و جای او را «بوریس جانسون» گرفت. در هفته‌های اخیر، مسأله پرونده‌سازی علیه کوربین درباره حمایت‌های او در جوانی از ارتش جمهوریخواه ایرلند هم مزید بر علت شد. علاوه بر این مسائل حزب کارگر نتوانست به اتحادی با دو حزب لیبرال دموکرات و حزب ملی اسکاتلند، دست یابد. هر دو حزب برای ائتلاف با حزب کارگر خواهان رفراندوم‎هایی مجدد بودند: حزب ملی اسکاتلند خواهان رفراندوم جدیدی برای جدایی اسکاتلند از بریتانیا بود و حزب لیبرال دموکرات هم هرچند نفوذ کمتری داشت، خواهان رفراندوم جدیدی برای تغییر برگزیت و ماندن در اتحادیه اروپا بود. حزب کارگر نتوانست پاسخ مشخص و مثبتی برای این خواسته‎ها داشته باشد. این امر باعث تشتت آرا بین این احزاب شد و در نهایت حزب کارگر نتوانست در مناطقی که این دو حزب محبوبیت بیشتری دارند، موفق به جذب آرا شود. به این ترتیب پیروزی مطلق به حزب محافظه‌کار رسید تا «بوریس جانسون» با قوت بیشتری برگزیت را اجرا کند.
با این حال پایان این انتخابات را نباید پایان مسائل و دردسرهای بریتانیا دانست؛ نبرد پایان یافته است؛ اما جنگ هنوز ادامه دارد و باید منتظر سود و زیان‎های میان‌مدت و درازمدت برگزیت و دولت جانسون برای بریتانیا ماند.


یکی از مسائل پیش روی بریتانیا، افزایش تمایلات جدایی‎طلبانه اسکاتلند، در مقیاسی وسیع‎تر و ایرلند شمالی در مقیاسی محدود‎تر و تنها بین برخی ملی‌گرایان یا طرفداران شین‌فین است. البته درست است که حزب ملی اسکاتلند خواهان برگزاری رفراندوم جدایی این منطقه از بریتانیا است و بن‌بستی که در برگزاری رفراندومی برای جدایی از بریتانیا وجود داشت، از بین رفته است؛ اما از نظر افکار عمومی، شرایط در اسکاتلند طوری نیست که بتوان اغلب مردم این منطقه را کاملاً متمایل به چنین جدایی دانست. با این حال باید دید حزب ملی اسکاتلند، در کمپین‎های آتی خود برای برگزاری چنین رفراندومی چگونه عمل خواهد کرد.
مسأله بعد وجود برخی مشکلات در مورد توافق بر سر چگونگی خروج از اتحادیه اروپا است. دولت‌های بریتانیا تاکنون توانسته بودند طرح‎هایی را ارائه دهند که نظر اتحادیه اروپا را جلب کند و آنها را نسبت به این خروج راضی کند، اما مشکل اصلی این دولت‎ها با پارلمان بود. اکنون دولت «جانسون» دو راهکار پیش روی خود می‎بیند؛ یکی اینکه همان طرح‎های قبلی را به پارلمانی بیاورد که طرفداران خودش در حزب محافظه‌کار براحتی آنها را تصویب می‎کنند و دیگری این است که با اتکا به رأی قاطعی که در پارلمان به دست آورده با طرحی جدید که بیشتر منافع بریتانیا را برآورده کند، سراغ اتحادیه اروپا برود. اما اتحادیه اروپا قبلاً دو بار در قبال برگزیت انعطاف به خرج داده و بعید است برای بار سوم بخواهد نرمشی قابل توجه مقابل بریتانیا داشته باشد و شاید با مختصری انعطاف به «جانسون» اجازه دهد با طرح این مسأله که این طرح، طرح جدید‎تری است، رضایت پارلمان برای اجرای برگزیت را به دست آورد.