روزنامه کيهان
1396/02/19
وقتی به جیب خود نگاه میکنیم شعارهای فریبنده رنگ میبازد
محمد میرزا طبیبی انتخابات به روزهای پرشور و هیجان خود نزدیک و نزدیکتر میشود و هر کجا که میروید مردم از انتخاب نامزد اصلح مورد نظر خود سخن میگویند.
اغلب مردم از دروغهای گفته شده توسط یکی از نامزدها به ستوه آمدهاند و در هر محفل و مجلسی سخن از « نگفتم»ها و «کی گفتم»های ایشان سخن به میان میآید.
اما شواهد و قرائن حکایت از این دارد که عمر دولت تدبیر و امید از نگاه مردم به پایان رسیده و دستان دولتمردان کنونی در دفاع از عملکرد خود کاملا خالی است و فساد و رانت و دروغ و توهین به منتقدان و انداختن کاستیها و ناتوانیها به گردن دولت گذشته از ترفندهای مهم دولت کنونی است که مردم این روزها به عینه شاهد این موضوع هستند.
در شماره پیش رو به میان مردم رفتیم تا نظر آنان را درباره نامزد اصلح و خواستههای آنان از رئیسجمهور آینده جویا شویم. مردمی که امروز با رکود سنگین بازار روبرو هستند و داد و ستدها در بازار تهران به کندی انجام میشود و در دلالبازیها خود دولتیها – مثل کشف محموله پوشاک در منزل وزیر آموزش و پرورش – میدانداران این موضوع هستند.
با هم پای درد و دل مردم خواهیم نشست.
ضرورت حمایت از قشر ضعیف جامعه
رهبرمعظم انقلاب چند روز پیش خطاب به نامزدها توصیه مهمی را بیان فرمودند و تصریح کردند: «نامزدها شعارها را جوری انتخاب کنید که همه بدانند شما میخواهید از قشرهای ضعیف کشور حمایت کنید.»
اما بعضا دیده شده که دولت کنونی شعارهایی در جهت فریب افکار عمومی مطرح میکند.
در انتهای خیابان ناصرخسرو به سراغ یکی از مغازهداران پوشاک بچه گانه میروم.
کامیابی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در تبلیغات دوره قبلی آقای روحانی با انتخاب رنگ بنفش به عنوان نماد خود بارزترین شعارشان این بود که صد روزه مشکلات اقتصادی را حل میکنم، اما چندی پیش در کمال تعجب اعلام کردند که من چنین قولی ندادم و حرف خود را تغییر داد اما باز در کمال تعجب همین چند روز پیش باز هم دیدیم که ایشان همین وعده فریبنده قبلی را مطرح کردند و گفتند : من یک برنامه صد روزه هم دارم که به مردم میگویم! حالا سؤال اینجاست که ایشان چگونه شعارهای قبلی خود مبنی بر حل مشکلات صد روزه اقتصادی را فراموش کرده و از اساس منکر آن شدند و الان با چه رویی دوباره همان شعار مردم فریب را مطرح میکند؟!»
یکی دیگر از بازاریان تهران تصریح میکند: «مردم کاملا هوشیارند و تمامی وعده و وعیدهای نامزدها را به خوبی رصد میکنند و نامزدهای محترم خوب است توصیه حکیمانه امام خامنهای را آویزه گوش خود کنند و حرفی بزنند که در صورت انتخاب شدن از سوی مردم بتوانند آن را عملی کنند.»
رونق اقتصادی
فقط برای کابینه دولت قابل درک است
هیچ فردی بدون مشکل نیست، خصوصا در حوالی بازار تهران که دغدغهها کار است و معاش.
جوانان بسیاری را میبینی که یا باید با دستمزد و سود ناچیز قناعت پیشه کنند یا قدری جسورتر باشند و به دنبال فرصتی تازه از این سازمان به آن مرکز و از این موسسه به فلان بانک در رفت و آمد باشند.
اما آیا صدای آنان شنیده میشود و یا سیستم پیچیده اداری این اجازه را میدهد؟ اصلا قوانین وضع شده دولتی راهگشای امور هست؟
«سید جابر محمودی» یکی از جوانانی است که طرف گفتوگوی ما قرار میگیرد تا از مشکلات خود بگوید. او که پیش از این در صنعت چوب فعالیت داشته است و حرفه اصلیاش نیز صنایع چوب است به گزارشگر کیهان توضیح میدهد: «در بسیاری از مشاغل و همین طور در صنایع چوب که فعالیت میکنم، صاحبان مشاغل بیش از آن که بخواهند از تواناییها و دانش و مهارتهای افراد کمک بگیرند، به دنبال سود بیشتر برای خود هستند. از این رو تصمیم گرفتم با مدرکی که دارم و با توجه به اعلام دولت مبنی بر این که وام خوداشتغالی میدهند به دنبال گرفتن این وام بروم. الآن دو سال هست که به دنبال گرفتن وام خوداشتغالی از صندوق توسعه کارآفرینی هستم اما هر بار مراجعه میکنم میگویند که باید منتظر باشی تا نوبت شما برسد. من به این وام احتیاج دارم چون کارگاه تولید مصنوعات چوبی من به دلیل این که ماشین آلات نداشتم، تعطیل شد و الآن بیکار شدهام.»
از سیدجابر محمودی سن و سالش را جویا میشوم و این که در حال حاضر چگونه امرار معاش میکند؟ آیا از رویکردهای اجرایی دولت راضی هست؟ که در جواب میگوید: «32 سال سن دارم اما هنوز مجرد هستم چون هزینههای زندگی بالا است و به صرفه نیست که بخواهم تشکیل زندگی دهم. الآن امنیت شغلی ندارم، در صورتی که داشتن شغل و امنیت شغلی اولین نیاز یک جوان برای ازدواج است تا بتواند حداقل هزینهها را تأمین کرد. اگر شغل داشته باشم، میتوانم به ازدواج هم فکر کنم، اما فعلا و با این اوضاع اقتصادی اگر هم بخواهم نمیتوانم.»
این جوان فعال و جویای کار در پاسخ به بخش دوم پرسش ما میگوید: «ما از رئیسجمهور انتظار داریم که جلوی این فسادهای اقتصادی را بگیرد، به درد مردم برسد و دغدغه اول خود را در رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم قرار دهد. الآن اوضاع اشتغال جوانان خوب نیست، خیلیها کار خود را از دست دادهاند. اولویت اول مردم مسائل اقتصادی است و دولتمردان باید بر روی این موضوع متمرکز شوند.»
وی با بیان این که سادهزیستی مسئولان به ظاهر نیست بلکه به حل کردن مشکلات مردم است، در عین حال ادامه میدهد: «یک مسئول برای این که اعتماد مردم را جلب نماید، نباید حقوق بالایی بگیرد، ما در حال حاضر قدرت اقتصادی آن را نداریم که یک سری ریخت و پاشها را داشته باشیم، چرا این هزینههای تشریفاتی صرف اموری مانند اشتغالزایی، تولید و فعال کردن صنایع از کار افتاده نمیشود؟»
بقالی محله دولتمردان ارزان فروش است!
خیابانهای اطراف را که میرویم جز تکاپو و تلاش برای کسب روزی حلال و فعالیت برای به گردش درآوردن رونق بازار و کسب و کار، چیزی نمیبینیم.
به راستی مسئولین نیز به همین اندازه از خود حمیت و غیرت برای شکوفایی اقتصاد این مرز و بوم و فراهم کردن حداقلهای معیشتی مردم نشان داده اند؟
آیا فقط بازار تبلیغات انتخاباتی را با شعارهای آن چنانی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی پر رونق نگه میداریم یا آن که به هنگام اجرا و زمان سررسید وعدهها نیز قدرت پاسخگویی داریم؟
دولت یازدهم در 4 سال قبل و به هنگام تبلیغات انتخاباتی خود وعدههای بیشماری داد که اکثر آنها اقتصادی بود. سخن راندن در مورد لغو تحریمها و تعامل با کدخدا و اصلاح وضعیت اقتصادی بسیار دلنشین مینمود.
دولت فعلی فضا را هیجانی و مردم را پرامید نسبت به آینده کرد و توانست قدری بیشتر از نصف آرا را به خود جلب نماید. حالا با گذشت 4 سال از آن فضا و دور شدن از تصورات به واقعیات صحنه وارد شدهایم. بسیاری از مردم، بازاریان و صاحبان صنایع کوچک و بزرگ این سؤال را دارند که چه تفاوتی با توجه به وعدههای بیشمار و خیرهکننده دولت در وضع اقتصادی مملکت و معیشتی آنان ایجاد شده است؟
به یک خانواده برمیخوریم که بدون این که خریدی کرده باشند از یک مغازه بیرون میآیند، از آنان درمورد عملکرد مسئولین و دولتمردان میپرسم که جواب میشنوم: «برای مردم خرید سخت شده است. برای ما که قشر کارگریم اوضاع هیچ فرقی نکرده بلکه وضع بدتر هم شده است. جیبهای مردم خالی است اما جیب مسئولین پر از پول. رونق در بازار و میان کار و کاسبی مردم وجود ندارد اما این رونق اقتصادی که گفته میشود به گمانم در میان اطرافیان دولت محترم وجود داشته باشد یا وضع آنان خوب باشد که مادام از رونق و بیرون رفتن از رکود در اقتصاد دم زده میشود. واردات جای تولید را گرفته و از رونق اقتصادی فقط دلالیگری و واسطهگری آن مانده است. اغلب صنایع مادر خوابیده و فقط عدهای با استفاده از رانتهای اقتصادی و سیاسی توانستهاند صاحب صنعتی شوند که انحصارا فقط دست خود آنها باشد.»
شهروند تهرانی مورد سوال ما در مورد عملکرد مسئولین و در ادامه توضیحات خود نکاتی را اضافه میکند و میگوید: «نمی دانیم این رشد اقتصادی و کاهش تورمی که دولت از آن سخن میگوید به چه ترتیبی است اما همین قدر اطلاع داریم که وقتی برای تهیه مایحتاج ضروری خود به سوپرمارکت محله میرویم باید پول بیشتری بپردازیم و اجناس کمتری نسبت به گذشته تهیه کنیم. شاید سوپر مارکت و بقالی محله آقای رئیسجمهور و کابینه محترم ارزان میفروشند و تورم به این خاطر پایین آمده است!»
وی تصریح میکند: «برای ادامه زندگی ناچاریم که مصرف را کاهش دهیم، هزینه زندگی فوق العاده بالا رفته است. اگر هم بخواهیم وام بگیریم تا به یک کاری بپردازیم یا به زخمی بزنیم، باید دو برابر آن وام را پس دهیم. از آن طرف در رسانهها میبینیم که میگویند دولت کلی بدهی به بانکها و بانک مرکزی دارد اما از طرف دیگر زورشان به اقشار ضعیف رسیده تا اقساط عقب مانده خود را بدهند. در حالی که معوقههای بانکی بسیار بسیار بیشتر از این حرفها است و اکثرا هم کسانی هستند که باید از امتیازات فراقانونی بهرهمند شوند، حقوق نجومی و وامهای کلان بگیرند و پس ندهند. من نمیدانم این چه اعتدالی است که عدالت ندارد. کاش مسئولین قدری مسئولیتپذیر بودند و به جای بازیهای سیاسی و تخریب یکدیگر واقعا درصدد رفع مشکلات مردم باشند.»
بی اعتنایی دولت به توانمندیهای داخلی
جوان دیگری که شاهد گفتوگوی ما است وارد بحث میشود و از مشکل تولید و عدم حمایت دولت از تولیدکنندگان داخلی، واردات بیرویه و بیکاری جوانان به گزارشگر کیهان میگوید: «دولت باید به تولید کنندگان داخلی تسهیلات میداد و مانع واردات کالاهایی میشد که دارد در داخل تولید میشود تا آنها بتوانند محصولات خود را با قیمت مناسب بفروشند. به جای این کار از تولیدکننده که دارد ضرر هم میدهد مالیات میگیرند در حالی که اگر مالیات گرفته میشود باید به همان اندازه حمایت از تولید نیز صورت گیرد. ما میبینیم برخی از کسانی که واردات میکنند بیشتر مورد توجه مسئولان قرار میگیرند، همین اجناس تولیدی خودمان متاسفانه وارد میشود چون واردات سود دارد و کسانی پشت این قضیه هستند که از رانتهای سیاسی برخوردارند،و در این میان تولیدکننده کاملا له میشود.»
«محمودی» در ادامه با بیان این که مشکلات اقتصادی کشور ساختاری است و ما عزم جدی از طرف دولت برای حل آن در این مدت ندیدهایم، بیان میکند: «کشور ما بسیار ثروتمند است و منابع بیشماری دارد و همین طور منابع انسانی به اندازه کافی داریم. بسیاری از جوانان اگر در همان تخصص و تحصیلاتی که دارند به کار گماشته شوند حتما گرهگشای مشکلات کشور خواهند بود. دولت در زمان تبلیغات ریاست جمهوری وعده داد، اما کسی نپرسید که چگونه میخواهی این کار را بکنی؟ ما برنامه دقیق و مدونی از آقای روحانی و وزرای ایشان ندیدهایم. به جای توجه به صنایع داخلی و تولید کشور، حمایت از کشاورزان و دادن تسهیلات لازم برای کسانی که میخواهند کار ایجاد کنند، کارهایی انجام شد که هیچ توجیهی نداشت و نتیجهبخش هم نبود.»
«واثقی» فروشنده لوازم بهداشتی و ساختمانی در این مورد توضیح میدهد: «ما باید چشم امیدمان را از بیگانگان قطع کنیم. رؤسای جمهور آمریکا و قدرتهای مستکبر دلشان به حال ما نسوخته و نمیسوزد، و هیچ گشایشی از طرف آمریکا برای اقتصاد ما اتفاق نخواهد افتاد. مسئولین باید بدانند که تا این تفکر را داشته باشند که مدیر خارجی بیاورند و یا این که توسعه اقتصادی را با واردات بیشتر بخواهند امکان پذیر کنند یا آن که چراغ سبز برای ورود انواع کالاهای وارداتی به دنیا نشان دهند، کارها پیش نمیرود. متاسفانه وزرای دولت به توانمندی داخلی بیاعتنا هستند.»
سایر اخبار این روزنامه
اگر به روحانی رأی ندهید /یارانه و بودجهتان را قطع میکنیم!
مردم شما را میشناسند(یادداشت روز)
اخبار ویژه
استخدام یک تیم ویژه کارشناسی در اسرائیل برای تحلیل سخنان سیدحسن نصرالله
مملکت خمینی جای سرمایهدارهایی که علنا از لیبرالیسم دفاع میکنند نیست
نظامیان صهیونیست فاطمه 16 ساله را با 20 گلوله به شهادت رساندند!
توهین دولت به شعور مردم؛ میخواهند در پیادهروها دیوار بکشند!
راهآهنی که رئیسجمهور افتتاح کرد دو ماه دیگر قابل بهرهبرداری میشود!
وقتی به جیب خود نگاه میکنیم شعارهای فریبنده رنگ میبازد