شکاف جنسیتی از مادران ایرانی تا زنان سیاسی

درباره چرايي تنزل رتبه ايران نسبت به سال‌هاي گذشته ليلا فلاحتي، مديرکل امور بين‌الملل معاونت امور زنان و خانواده رياست جمهوري ، به ايسنا مي‌گويد: در سال 2019 مجموعا 149 کشور در گزارش مورد توجه قرار گرفته بودند، اما در سال 2020 مجموعا 153 کشور مورد بررسي قرار گرفته‌اند، بنابراين با افزايش چهار کشور در مجموع گزارش نسبت به سال قبل تغييراتي در رتبه کشورها ايجاد شده است. براساس اين گزارش بيشترين دستاورد جمهوري اسلامي ايران در راستاي کاهش شکاف جنسيتي در حوزه آموزش، به‌ويژه در مقطع ابتدايي و بهداشت معرفي شده است. بررسي ديگر شاخص‌هاي اقتصادي در اين بخش نشان مي‌دهد که کشور ما از نظر ميزان کسب درآمد زنان نسبت به درآمد مردان، در جايگاه 149 قرار دارد، بر اساس اين گزارش زنان تقريبا يک پنجم مردان درآمد دارند. بر اساس گزارش سال 2020، ايران از نظر شاخص آموزش به رتبه 118، از نظر نرخ باسوادي به رتبه 112 و در شاخص تحصيلات ابتدايي و متوسطه به ترتيب به رتبه 109 و 115 دست يافته است. از نظر تحصيلات دانشگاهي نيز رتبه 114 را کسب کرده است. در مجموع شاخص‌هاي آموزشي بهترين وضعيت، مربوط به تحصيلات ابتدايي است. بر اساس اين گزارش ايران از نظر رتبه کلي در رتبه 130، نسبت جنسي رتبه يک و در اميد زندگي در رتبه 139 قرار دارد.
فلاحتي مي‌گويد: با اين مقدمه بهتر مي‌توانيم درک کنيم که چرا ايران در مجموع کشورهاي دنيا با بالاترين شکاف جنسيتي قرار دارد. سهم زنان در پارلمان با نرخ 5.9‌درصد و رتبه 144 و در موقعيت‌هاي وزارتي با نرخ 6.5‌درصدي و رتبه 132 که حکايت از سهم کم زنان را دارد، بيانگر شکاف عميق جنسيتي در حوزه سياست است و همين باعث مي‌شود ايران نتواند در اين شاخص رشد داشته باشد. کشورهاي مختلف دنيا استراتژي‌هاي مختلفي براي کاهش شکاف جنسيتي در سياست دارند که اختصاص سهميه جنسيتي در پارلمان (مثل عربستان، عراق، افغانستان) يا اختصاص سهميه جنسيتي در ليست کانديداها توسط احزاب (مثل ترکيه) رايج‌ترين شيوه است، اما هنوز در کشور ما اين شيوه‌ها مورد پذيرش و استقبال قرار نگرفته و تا زماني که سهم زنان در اين حوزه افزايش نداشته باشد نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم رتبه ايران تغيير جدي را تجربه کند.
ايران رتبه نخست ارزش خانواده
يک فعال حوزه زنان در رابطه با اين شاخصه‌هاي جهاني و شکاف جنسيتي به «آرمان ملي» مي‌گويد: هر کشوري بر اساس شرايط جامعه و ارزش‌هايي که دارد، شاخص‌هاي خود را تعيين مي‌‌کند و تعجب من از اين است که چطور گزارش مجمع جهاني مي‌تواند در جامعه ما که معيار زنان اقتصاد نيست مهم جلوه داده مي‌شود، همان‌طور که خانم ملاوردي هم در سا‌ل‌هايي که عهده دار معاونت حوزه زنان و خانواده رياست جمهوري بودند به اين حوزه‌ها توجه زيادي داشتند و اين آمار را به سر ملت مي‌کوبيدند. توران ولي‌مراد همچنين مي‌افزايد: شاخص‌هاي همه‌گير حوزه زنان در جهان مانند آموزش‌، بهداشت، کاهش آمار مرگ زنان در هنگام زايمان و ... معقول است و ما نيز آن را قبول داريم، کما اينکه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در اين حوزه‌ها رشد داشتيم و کسي منکر آن نيست، انقلاب اسلامي مسير رشد زنان را در کشور مهيا کرد، اما در جوامع غربي و سرمايه‌داري زنان عنصر اقتصادي هستند و مابقي موضوعات را نيز با اين حوزه مورد سنجش قرار مي‌دهند، ولي در کشورهاي اسلامي زنان عنصر اقتصادي نيستند و مهمترين وظيفه زن، مادر و تربيت فرزند خوب است. ارزش والاي خانواده براي کشور و جامعه ما مهم است و اگر قرار است که شاخص بنويسم بايد بر اين مبنا باشد. من از معاونت زنان گلايه‌مند هستم در حالي که بايد به اسناد بالادستي‌ و سياست‌هاي کلان کشور توجه داشته باشد، اما آنها وقتي مي‌خواهند شاخص‌هاي زنان را تعيين کنند بر اساس منابع توسعه هزاره اين موضوع را مي‌نويسد. چرا شاخص‌هاي غرب در کشور ما که اصلا شباهتي با غرب ندارد، سنجيده مي‌شود و آمارهاي جهاني براي اين معاونت اينقدر مهم است. وي در ادامه خاطرنشان مي‌کند: در حوزه مشارکت‌هاي سياسي و پارلماني زنان نيز، بازهم اشکال به معاونت زنان باز مي‌گردد و آنها زماني‌که مي‌خواهند شاخص‌هاي عدالت جنسيتي را بنويسند بدتر از غربي‌ها عمل مي‌کنند. در کجاي دنيا تعداد کانديداهاي رياست جمهوري، مجلس و شوراي شهر به تفکيک جنسيت مطرح و مبنا شاخص‌هاي جنسيتي مي‌‌شود؟ يعني همه مشکلات زنان ما برطرف شده و تنها مشکل تعداد کانديداها به تفکيک جنسيت مانده است.! در حالي که مشارکت سياسي بعد از پيروزي انقلاب نشان داد که زنان عنصر تغيير هستند و حتي رئيس جمهور و نمايندگان مجلس را آراي زنان تعيين مي‌کند، چون تعداد راي زنان بيشتر از مردان است، همان‌طور که در حوزه زنان و خانواده‌ نيز زنان عنصر تغيير هستند.


به غيراز کار سياسي چه کرديد؟
اين فعال حوزه زنان با اشاره به اينکه زنان 30 سال در دولت و مجلس سهم دارند، ولي کساني که به مجلس و دولت راه پيدا کردند هيچ‌اقدامي در رابطه با بهبود وضعيت زنان جامعه انجام ندادند و فقط کار سياسي کردند و به توان افزايي جريان سياسي خود اقدام نمودند، مي‌افزايد: من اسم شاخص‌هايمان را بر اساس آن چيزي که در جامعه شاهد آن هستيم شکاف جنسيتي نمي‌گذارم، بلکه رفع ظلم در حق زنان مي‌دانم و نبايد مدل‌ هايمان بر مبناي غربي‌ها تعيين شود، چون شرايط آنها با ما کاملا متفاوت است. در دنيا مقام نخست ارزش خانوادگي متعلق به ايران است و زماني‌که خود ما ارزش‌هايمان را با جهان بسنجيم اين ارزش‌ها را از دست خواهيم داد. در کشور ما زنان تحصيلکرده و توانمند زيادي هستند که بايد هم همسر و مادر خوبي باشند و دولت نيز براي آنها راه‌هايي را فراهم آورد تا بتوانند توانمندي‌هايشان را نشان دهند. از سوي ديگر زنان روستايي، عشاير، دانشجو، استاد دانشگاه، کارمند و... با مطالبات مختلف ديدگاه‌شان مطرح مي‌شود، اما چرا مطالبات زنان سياسي بررسي نمي‌شود و تبعيض را از آنها بر نمي‌دارند. به‌عنوان مثال در دولت اصلاحات ما يک وزير زن نداشتيم و بايد براي زنان هم مسير اخذ پست‌هايي همچون وزير، رئيس ادارات و ... باز شود. کشور ما در يک نگرش و قانون نانوشته پست‌هاي مديريتي را به مردان مي‌دهد و راه براي زنان سياسي باز نيست و بايد اين فرصت نيز به آنها داده شود.