تهدید در برابر تهدید

محمد جواد ظریف این روزها هم در داخل کشور و هم بیرون از کشور تحت فشار است . او این روزها مشاهده می کند که تمام دستاوردهایش نقش برآب شده است. این درحالی است که در طول همه این سال ها در داخل مورد انتقادهای شدیدی بوده و هست. از سویی دیگر اروپایی ها در بحث برجام حرف آمریکایی ها را به نمایش می گذارند و برای ایران قلدری می کنند . آن ها ازیک طرف
می خواهند فقط ایران از مواضعش کوتاه بیاید و هم اینکه از سویی دیگر مکانیسم ماشه را فعال می کنند. طبیعتا ظریف این روزها از لحاظ شخصیتی عصبانی است و زبان او نیز تند تر شده است.
او امروز بعداز به راه افتادن مکانیسم ماشه
همه چیز را در داخل و خارج برباد رفته می بیند از همین روست که دیگر لحن دیپلماسی را از یاد برده است و به خاطر عملیات تهدید آمیز اروپا می گوید که «پرونده ایران به شورای امنیت برود ماهم از NPT خارج می شویم» و یا اخیرا اعلام داشته :« آن ها به دلیل آنکه چشم آبی هستند نمی‌توانند چیزی را به شورای امنیت ارجاع کنند.... اروپا خود را برای یک نبرد بزرگ آماده کند.»


اروپایی ها البته اعلام کردند که زمانبندی مکانیسم ماشه را رعایت نمی کنند و مهلت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را تمدید می کنند. آن ها با این کار تلاش دارند تا زمان بخرند و مهلت بیشتری برای گفتگو با ایران و توافق با کشور مان داشته باشند تا ایران را تشویق کنند که دوباره پای میزمذاکره بیاید اما این مذاکره چیزی برای ایران ندارد . مذاکره تا کجا؟ برای چه چیزی ؟حتی برای زمینه سازی این مذاکره هم که شده ظریف باید به اروپایی ها نشان دهد که هیچ رضایتی از عملکردآن ها تا به امروز نداشته است شاید تغییر لحن تند ظریف خطاب به اروپایی ها دراینباره نیز در همین چارچوب باشد .
البته برخی می گویند سخنان این روزهای ظریف دیپماتیک نیست من هم نمیخواهم از لحن او دفاع کنم اما هر انسانی تا یک اندازه می تواند خود را کنترل کند . از سویی مگر غیر از تهدید کار دیگری هم می شود کرد؟ مگر اروپایی ها به غیراز زبان تهدید با ما سخن می گویند ؟ وقتی اروپایی ها تهدید می کنند ما نیز ناچاریم تا به گونه ای سخن بگوییم تا این امر برآن ها مشتبه نشود که کاملا دست بسته هستیم. درپایان این را هم در نظر بگیرید که بخشی از سخنان کنونی و تهدید آمیز وزیر خارجه ایران به دلیل فشارهای داخلی و تصمیمات کلی نیز هست .