روزنامه آفتاب یزد
1398/11/24
حاج قاسم میگفت، نباید وارد معرکههای سیاسی شد
اگر اقتدار سپاه را با کارهای سیاسی معامله کنیم سنگ روی سنگ بند نمیشودرفاقت سردار مرتضی قربانی، فرمانده ویژه لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس با سردار شهید قاسم سلیمانی به دوران جنگ تحمیلی برمی گردد. همرزم سردار شهید قاسم سلیمانی میگوید چهل سال رفیق حاج قاسم بودم؛ میگفت ما چشم مان به دست رهبری مان باشد، گوش به فرمان باشیم و وارد معرکههای سیاسی هم نشویم. به گزارش جماران، اهم اظهارات مرتضی قربانی، همرزم سردار سلیمانی را در ادامه میخوانید؛
*(درخصوص ماموریتهای حاج قاسم در دهه ۷۰): در سال ۱۳۷۰ هم بعد از جنگ ایشان را فرستادند مسائل ناامنی در استانهای کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان را حل کنند. احزاب، گروهها و دستههای ضدانقلاب مسلح شده بودند. آنها از فرصت جنگ استفاده کرده بودند و رفته بودند و جاهایی را گرفته بودند. گروههایی بودند که هزار نفر تفنگ چی داشتند. حاج قاسم را آنجا فرستادند. حاج قاسم دو سال در منطقه کهنوج، کرمان و جازموریان، زاهدان، چابهار، نیک شهر و ایرانشهر به صورت یک یگان متحرک حرکت میکرد.
*عید سال ۷۱ بود که به زاهدان و چابهار رفتم و از چابهار به جاشک و کهنوج آمدم. سراغ حاج قاسم را گرفتم گفتند کهنوج است. رفتم گفتند جلسه دارد. با خانواده بودم. یک مقدار کنار اتاق جلسه یواشکی نشستیم تا جلسهاش تمام شد. وقتی آمد و با او صحبت کردم دست من را گرفت و گفت بیا برویم. دیدم یک آقایی که سبیلش از سر لبهایش بیرون زده بود را دستگیر کرده است. گفت این هزار نفر تفنگچی داشته. تمام این منطقه را به آشوب کشیده بود. دو شب پیش عملیات کرده و با استفاده از هلی کوپتر، نیرو و هلی برد اشرار را محاصره کرده بودند. حاج قاسم به او گفت برو زیر هلی کوپتر را بشور و آب بپاش. این اقتدار فرماندهی است که روحیه نیروهای اشرار را لجن مال و او را تنبیه کند و بعد رافت اسلامی را نشان میدهد. گفتم میخواهی با او چه کنی؟ چنین آدمی که آدم کشته بود و راه بندان کرده بود حکمش اعدام بود. گفت هیچ میخواهم آزادش کنم. گفت به او قول دادم که به او امان نامه میدهم؛ زیر قولم نمیزنم. ایشان اینگونه رافت اسلامی، محبت دینی و اخلاق اسلامی را به منصه ظهور رساند و به او امان نامه داد و از او پشتیبانی کرد. اسلحه نیروهایش را گرفت و گفت بروید به زن و بچه تان برسید، بعد برایشان امکانات بردند. شاید آنجا حاج قاسم برای هفت هشت هزار نفر اشتغال ایجاد کرد.
*(درباره جایگاه شهید سلیمانی به عنوان فرماندهای مقتدر در منطقه): به طور کلی گروههای مجاهد و مبارزی که در عراق، سوریه و لبنان بودهاند دنبال این بودند که خودشان انسجامی پیدا کنند. ورود حاج قاسم، روش و منش حاج قاسم و فرماندهی حاج قاسم و نوع ارتباطات حاج قاسم با تمام سران عشایر، تمام سران گروههای مسلح مبارز در کشورهای عربی باعث شد که یک انسجام واقعا الهی پیدا کنند. تمام اینها را توانست با روحیه بلند خودش کنار هم جمع کند و به یک پیروزی لذت بخش به عنوان جبهه مقاومت دست پیدا کرد. امروز در لبنان یک اقتدار و توانایی در ارتش، مردم و حزب الله است که از همانجا میتوانند آن چنان سیلی به اسرائیل بزنند که دیگر نتواند بلند شود. در عراق همینطور. در عراق بیش از دو میلیون حشدالشعبی و بسیجی سازماندهی شده است. در سوریه که سازماندهی نیروی مردمی نداشت الان بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار بسیجی در ارتش سوریه تشکیل شده است. یمنیها هم مسلمان بودند و از ولی فقیه و رهبری ما اطاعت داشتند و به حضرت امام و سپس به امام خامنهای اعتقاد داشتند. اینها باعث شد که بند اتصال حاج قاسم با اینها محکم شود و به لطف خدا مردم یمن، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی روی پای خودشان با آموزش و توان و سلاح موجود با دشمنان اسلام بجنگند.
*(با اشاره به ویژگیهای اخلاقی سردار سلیمانی): من چهل سال با او رفیق بودم. هیچ وقت ندیدم پشت سر کسی حرف بزند. هیچ وقت ندیدم به کسی توهین کند. انتخابات میآمد و میرفت و میگفت ما چشم مان به دست رهبری مان باشد، گوش به فرمان باشیم و وارد معرکههای سیاسی هم نشویم؛ قداست و حرمت سپاه بالاتر از این حرفهاست. قداست و حرمت سپاه و بسیج خون شهید است؛ خون آن جانبازان، آزادگان و شهدای عزیز زمین ریخته شده است و ما سپاه و یک قدرت مقتدر شدیم. حالا اگر ما آمدیم و این اقتدار و این عزت را با کارهای سیاسی معامله کردیم، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ سپاه عاشق خدا، عاشق ولایت فقیه، عاشق امام زمان است.
*(درخصوص رویکرد سیاسی سردار سلیمانی): قاسم سلیمانی اصلا در بحثهای سیاسی و تنش زا وارد نمیشد. سرش به کار خودش بود. کسی که در این کشور خودش را مطیع رهبری و ولایت قرار دهد دیگر نباید در جای دیگر دخالت کند. هر کسی باید در کرسی خودش باشد. قاسم یک شمه از قدرت سیاسی خط امامی داشت و آن راه را از روز اول با امام خمینی و سپس با امام خامنهای طی کرد. یعنی اینگونه نبود که بنشیند، تجزیه تحلیل کند که اگر فلانی رئیس جمهور شد یا فلانی شهردار و رئیس مجلس شد چه کار کنیم. سرش به کار خودش بود و کار خودش را انجام میداد. خداوند هم جاه و مقام قاسم را اینگونه الهی وسیع کرد.
*(درباره آخرین ملاقات): یک هفته قبل از شهادتش جلو در خانه. خانههای ما کنار هم است. یک هفته قبل از شهادتش با هم قرار گذاشتیم که بچههای جبهه و جنگ، فرماندهان قدیمی را به دفتر حاج قاسم دعوت کنیم و حاج قاسم یک صبحانه یا ناهار بدهد که دیگر رفت. حاج قاسم آقای شهیدی، رئیس بنیاد شهید را دیده و به او گفته بود پرونده شهادت من کجاست؟ این مال یکی دو ماه قبل است. آقای شهیدی گفته بود پرونده تو آخر آخر شهداست. حاج قاسم جواب داده بود پرونده من را بیاور روی روی پرونده شهدا. این خیلی مهم است که برای طرف این طور یقین حاصل شود و حاج قاسم و ابومهدی به یقین کامل دست پیدا کردند و با هم به سفر آخرت رفتند.
سایر اخبار این روزنامه
محمد صادق جوادی حصار در گفتوگو با آفتاب یزد درباره برنامه اصولگرایان برای حضور در انتخابات:
عذرخواهی وزیر ارتباطات بدون لکنت
حاج قاسم میگفت، نباید وارد معرکههای سیاسی شد
مطمئن باشید مورد مثبت کرونا را اعلام میکنیم
پاکستان اجرای لوایح FATF را تصویب کرد
هراس خروج سرمایهها از بازار مسکن
تلویزیونِ پیشخوان
مبادله دارو و غذای ایران با کشورهای آمریکای جنوبی
چگونه ایران از قطر جلو زد؟
شمال کشورگرفتار بحران سفید
مدیریت بحران متهم است؟
درباره اشکهای شمیلا
خبر تلگرامی
تنش دوباره ترکیه و سوریه
نگاهی منطقی به پدیده کولبری
مدیریت بحران متهم است؟